بی بی سی - خانواده ابراهیم بابایی، زندانی سیاسی سابق که تحت تعقیب حکومت ایران بود، از هفت ماه پیش از سرنوشت او بیخبر هستند.
او از زمانی که قصد داشته از مرز ایران خارج شود، مفقود شده است.
ژیار گل، خبرنگار بیبیسی فارسی، درباره ناپدید شدن آقای بابایی تحقیق و با دختر و داماد او صحبت کرده است.
قاچاقبرها میگویند او در ترکیه «سکته» کرده و «درگذشته»، اما دخترش، شیما بابایی، فعال مخالف جمهوری اسلامی که در بلژیک زندگی میکند، میگوید نیروهای امنیتی ایران او را پیش از خروج «دستگیر» کردهاند.
شیما دختر ابراهیم بابایی که از مدتها پیش به بلژیک پناهنده شده در این گفتگو به ژیار گل گفته که قاچاقچیان قرار بوده پدرش را از از مرز عبور دهند و او در طی عبور از شهر مرزی ماکو در آذربایجان غربی با شیما و شوهرش در تماس بوده اما بعد از مدتی دیگر خبری از پدر به شیما نرسیده است.
ابراهیم بابایی زیدی که جانباز ۴۵% جنگ ایران و عراق بوده، هنگام اعتراضات دانشجویی سال ۱۳۷۸ دانشجوی رشته دامپزشکی بوده و در حمله به کوی دانشگاه تهران، دستگیر میشود.
ترک ایران و بازگشت مخفیانه به کشور
او همچنین پس از اعتراضات به نتیجه انتخابات سال ۱۳۸۸ در تهران دستگیر میشود و به اتهام اجتماع و تبانی، تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهات عمومی به ۵ سال و نه ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم میشود.
او که حکم ۵ سال تبعید به بندر عباس را هم داشته پیش از ممنوعالخروج شدن از ایران خارج میشود و به ترکیه میرود، اما پس از مدتی دو باره از راه قاچاق به ایران باز میگردد و به مدت سه سال مخفیانه زندگی میکند.
شیما بابایی سرانجام سال گذشته پدرش را متقاعد میکند که از ایران خارج شود.
ابراهیم بابایی تصمیم به خروج از ایران میگیرد و آذر ماه سال گذشته هنگامی که به سوی شهر مرزی ماکو در آذربایجان غربی در حرکت بوده در ویدیویی که برای دخترش میفرستد، میگوید که در چه مرحلهای از سفرش است.
وی همچنین میگوید که به قاچاقچیانی که قرار بود او را از مرز عبور دهند گفته که پناهجوی افغان است تا پول کمتری از او بگیرند.
او آخرین بار در حالی که به گفته دخترش «اضطراب شدیدی» داشته تلفنی با شیما صحبت میکند و میگوید که به شهر ماکو رسیده و با حدود بیست تا بیست و پنج نفر در طویلهای پنهان شدهاند تا بعد به سوی مرز ترکیه حرکت کنند.
اما در حالی که دوستان ابراهیم بابایی در شهر وان ترکیه در آن سوی مرز در انتظار ورودش بودند دیگر خبری از او به شیما نمیرسد.
ابراهیم بابایی «سکته کرده و جسد را به پلیس ترکیه دادهایم»
به گفته شیما قرار بوده بعد از رسیدن پدرش به شهر وان بقیه پول را دوستان آقای بابایی به قاچاقچیان بدهند.
داریوش زند، شوهر شیما هم در این گفتگو به ژیار گل گفته که هنگامی که در این مرحله با قاچاقچیان تماس گرفته تا از وضعیت آقای بابایی با خبر شود، قاچاقچیان گفتهاند که او به مقصد رسیده؛ که این حرف باعث تعجب آنها شده زیر او در تمام مدت با آنها در تماس بوده و اگر به مقصد رسیده چرا حالا خودش به آنها خبر نداده است.
سه روز بعد یکی از قاچاقچیان واسطه، به شوهر شیما خبر میدهد که ابراهیم بابایی در خانه یکی از قاچاقبرها در نزدیکی شهر وان دچار سکته شده و فوت کرده و جنازه او را تحویل پلیس ترکیه دادهاند.
شیما در شهر وان ترکیه وکیلی استخدام میکند. این وکیل به روستاها و مناطق مرزی که قاچاقچیان گفتند جنازه پدرش را تحویل پلیس دادهاند میرود اما اثری از او پیدا نمیکند.
تناقضهای زیادی در گفتههای قاچاقبرها در باره زمان و محل مرگ ابراهیم بابایی داده شده است.
در حالی که یکی از آنها گفته که جسد تحویل پلیس ترکیه داده شده دیگری از دختر و داماد ابراهیم بابایی خواسته بود که به محل فوت او برود و جسد را از آنها تحویل بگیرد.
خانواده آقای بابایی بر این باورند که او قبل از خروج از ایران توسط ماموران اطلاعاتی دستگیر شده است و ماموران قصد داشتهاند آنها را هم به بهانه تحویل گرفتن جسد به مرز کشانده و دستگیر کنند.
اگر چنین است چرا باید دستگیری او مخفی نگه داشته شود؟ اما آیا امکان دارد ابراهیم بابایی هیچگاه از مرز ایران خارج نشده باشد؟
یکی از قاچاقبرهای واسطه گفته اگر قاچاق بران میدانستند آقای بابایی سیاسی بوده، او را تحویل ماموران اطلاعاتی ایران میدادند.
سازمان عفو بینالملل هم پیش از این با صدور بیانیهای، خواستار روشن شدن محل نگهداری ابراهیم بابایی و آزادی فوری وی شده بود.
عفو بینالملل گفته، ابراهیم بابایی دارای سابقه بیماریهای متعدد، از جمله بیماری قلبی، آسیبدیدگی مزمن از ناحیه پا و مشکلات روحی است و نیاز به مراقبتهای درمانی و دارویی دارد.