- سلام ننه!
- سلام به رویی ماهت ننه!
- ننه دارم میام ایران!
- چیچی میگی ننه، درست میشنوفم؟
- آره ننه، داریم میایم، مگه پیغام شازاده را نشنیدی؟
- نه ننه، من کو گوش ندارم. این جوون جغلا یوخته چی شور و شنگی شده بیدند کو اونم رف و دف شد.
- ننه ما بالاخره بعد از سالها، گم شده مون را پیدا کردیم! یکی را پیدا کردیم که دورش متحد شویم و جای خالی رهبری را در اپوزیسیون پر کنیم...
- باری کلا، دست مریزاد، خسته نباشید! حالا پس چرا پسر شاه؟ مگه گم شده بید کو یه ناغافل پیداش کردید؟
- ننه از همه شناخته تر و محبوب تره، خیلی طرفتار داره، شاهزاده است و مردم خیلی خاطرات خوش از دوران حکومت باباش دارند...
- مگه تو خودت دوره باباشا ندیده بیدی؟ یادت رفته؟ خودت را به اون در زدهای؟
- خوب ننه، زنها آزاد بودند. این همه فقر و بدبختی نداشتیم. کشور مدرن بود، کی شاه اینقدر میکشت...
- حالا واسه خاطر این کو از چاله به چاه اوفتادیم، بنا نیس اون ظلم و زور و فقیرای اون دوره را یادمون برود. ننه حالا کو سال را ساختید، ماه را هم بسازید و با آتیش بازی نکنید. یه بی خطرش را پیدا کنید. حالا کو میخواید بیاید یک سوغاتی خوب و ماندنی از غرب بیارید که که هر سال مشتاق سال بعد باشیم، نه این کو بگیم دریغ از پارسال! از این جنس بنجل کو داشتیم و دورش انداختیم. رفتهاید تو سمساریهای غرب سوغاتی پیدا کردین! وسعتون بیشتر از این نمیرسید!
- نه ننه از اتفاق از همه کم خطر تره. خیلی آروم و مؤدب و خیلی خیلی خوش تیپ تر از این آخونهای آکله گرفته است.
- نه بابام، گول ظاهر را نخورید! اگه بنا به خوش تیپی باشه باباش خوش تیپ تر بید! اگه با خوش تیپی میشد مملکت چرخوند، باباش کرده بید و مردم مجبور نمیشدند با اون جاه و جبروت و تاج و تختش با یه آخوند عوضاش کنند. اون گور به گور شده خمینی هم تو دوره خودوش از بقیه همقطاراش سر تر و خوش تیپ تر بید. عکس نشستن لب حوضاش را دیدی کو؟ هان، خوب، چه تعادلی داشت خیر ندیده! همین حالا هم سن و سالاش اگه همچین کاری بکنند بایست تو راه آب دنبال وابا سیل شون بگردند. تازه آفتابهاش را کسی براش نیگر نیمداشت و نوکر و کلفت هم مثل شاه نداشت! بعدش هم، اگه ما همش تو ظاهر و محاسن آن ماه نشان، گیر نکرده بودیم، شاید شانس دیدن خلخالی و لاجوردی را زودتر میداشتیم قبل از این که دیر بشه. ایشون هم حتمأ دور برشون توله تمساح هایی پرورش یافتهاند که مترصد رسیدن فصل گذر غزالان از رودباران هستند...
- آخه ننه اون تو این چند سال اشتباههای ما را نکرده.
- یعنی کو چه؟ چیکار کردس کو اشتباه نکردس؟
- یعنی منظورم اینه که مثل رهبرهای ما خون و زحمت بچههای مردم را وسیله رهبر شدن مادام العمری خودش نکرده.
- خوب آخه ننه معلومه، این کو از قبل مادام العمری بهش ارث رسیده. واسه خاطر همینام هست کو لازم ندیده اصلا کاری بکند. بعدش هم اگه بچههای ما کو از پایین میان و گرفتار این بلای ایرانسوز شدهاند، وظیفه و مسؤلیت شماها را بیشتر میکند کو بیشتر مواظب باشید و بیشتر تلاش کنید کو راه به قدرت رسیدن مادام العمری هر کسی را ببندید تا خون و رنج بچهها هدر نرود. نه کو ناامید و مأیوس بشید و سر خون اونها زبونم لال معامله کنید!
- ننه این مثل باباش نیست، خیلی دموکرات منشه، میگه بعد از انداختن آخوندها، هیچ علاقهای به ماندن در قدرت نداره...
- تعجبم از تو که هم دوره شاه را دیدی و هم خمینی را و باز این حرفها را باور میکنی! مگه اون دین فروش شیاد هم نمیگفت که میخواد خیر سرش فقط و فقط محض رضای خدا و تکلیف دینی، ما را از شر شاه رها کند و بعدش هم بره تو حوزه و تدریس طلبگی و از این حقه بازیها. مگه ندیدی چطور مثل تاپاله پهن شد رو تخت قدرت!
- ننه این ولی مثل باباش بر خلاف آخوندها اصلاح پذیر است. ما اشتباه کردیم که با مذهبیها بر علیه شاه متحد شدیم و شانس اصلاح شاه را با انقلاب از دست دادیم...
- ننه این باباد غرغر میکنه، نمیزاره من خوب صدا دا بشنوفم. گوشی را از من میگیرد.
- سلام بابا، ببخشید حرفم با ننه طولانی شد. بابا داریم میایم!
- آره همه حرفها دون را شنوفتم. رفته بیدی بعد چهل سال کو شاه را برگردونی؟ آخه من نیمدونم تو و دوستهای توده و اکثریتیات با تکیه بر کدوم تجربه موفق تون دراصلاح نیروهای اقتدارگرا و تمامیت خواه، حالا سینه زن و علم کش شاهیها شدهاید؟ هر چقدر شاه به حرفهای ملیون گوش کرد، خمینی هم به توصیههای توده و اکثریت! چیزی جز خفت و خاری مگه نصیب تون شد؟ در ایران هیچ موفقیتی در این زمینه نداشتید کو هیچ، تازه تیغ اقتدارگرایان را مثل همین حالا بیشتر تیز کردید. به اون رفیق قابلی خور در کابل جانات هم بگو از موفقیتهایش از همکاری و ائتلاف داکتر نجیب با سران عشایر و لویه جرگهها در اوقانستان و گل سر سبد و بینهاش، سر قوماندان ژنرال دوستوم بنویسد، بهتره!ای کاش یه ذره از اون غیرت و تعصب اون قدیمیها تو شما مونده بید!
- بابا جوش نخور، برا سلامتیات خوب نیست.
- نه کو خیلی هم تو فکر سلامتی ما بیدهای!
- بابا احترام شما واجب، خوب حالا شما بگید ما چیکار کنیم؟
- حداقل کاری کو از دست تون بر میاد اینس کو ساکت باشید، نمیتونید، تجربه روشنفکرهای ۵۷ را اینبار با همکاری و همراهی با شاهیها تکرار نکنید!
- بابا ما اینبار داریم جبران مافات میکنیم.
- د آره، اشتباهتون هم از اتفاق همین جاست. درسال ۵۷ از غیض به شاه، با یک تاریخ مصرف در رفته مثل خمینی همراه شدید و فقط به خاطر اینکه کس دیگه را نداشتید، " سوسیالیزم واقعأ موجود" را با "اسلام واقعأ موجود" تاخت زدید. حالا هم دارید همون کار را با شاهیها میکنید. فرقش تنها اینس کو اینبار با " سلطنت ناموجود" همکاری میکنید.
- بابا من که تنها نیستم، عدهای از جمهوری و مشروطه خواهان بعلاوه چند تا مجاهد ماسبق هم هستند.
- از روباه پرسیدند شریکت کیه گفت دمبم، اینم شد دلیل؟ اصلا این صیغه مشروطه و مشروطه خواهی چیه؟ والا ما مشروطه را با ستار و میرزا و بی مریم بختیاری تفنگ بدوش و قطار فشنگ بر کمر شناختیم. اینها کیند و کی و کجا سبک زندگیشان ربط و دخلی با اون نام آوران داره؟ تفنک ستار و میرزا را کو دیگه عارتون میاد ازش حرف بزنید!
- بابا تو ایران طرفدار دارند. مگه شعار رضا شاه روحت...
- مگه همین ملت در سال ۵۷، میلیونی نگفتند مرگ بر شاه و ادامه دادند تا با اون خفت از ایران در رفت. حالا چطور شد این ملت یک باره عزیز اینها شدهاند. میخواهی شعارهای این ملت را تو این چهار دهه برات مرور کنم. شعارهای یا حسین و میر حسین سبزه قبا و سید بند انداز را یادت رفته کو شما توده- اکثریتیها چه غش و ریسهای براشون میرفتید؟ اونها میلیونی بیدند و به هیجا نرسیدند عامو! این شعار رضا شاه کو در همین قدم اول از بس کو اسقاطی و اوراقی یه، تا بحال چندین مسگر و رویگر قابل و ناقابل روش کار کردهاند و به جایی نرسیدند. در وصف آن هم و این کو منظور تنها اینس و نه چیز دیگر وگر نه شیردون، به سبک تفسیرالمیزان نیز رسالهها نوشته شده!
- آخه بابا مردم نون ندارند بخورند و حالا وقت این حرفها و ایرادها نیست. تفرقه عمر آخوند را دراز میکند.
- آخه اگه شما یه ناغافل درد گرسنگی مردم گرفتید، از خرج مسافرتها و هتلهای بالای پنج ستاره و چی میدونم آل اینکلوسیو و ساحل خصوصی تون در خارج و ترکیه کم کنید و یه جوری پولش را حداقل به خانواده همین زندانیهای سیاسی و اونها کو بچه هاشون کشته و یا ناقص شدند برسونید.