حمید ابوطالبی، تحلیلگر مسائل بینالملل دربارهی مذاکرهی غیرمستقیم ایران و آمریکا که در روزهای آینده در قطر برگزار خواهد شد در صفحهی توییتر خود نوشت:
سرانجام «مذاکرهی نزدیک»،و احتمالا «رودرروی پنهان»، با آمریکا درکشوری ثالث و به دور ازهیاهوی بینتیجه مذاکرات وین، به جهت افزایش فشارها و وضعیت اقتصادی موجود، مورد پذیرش قرارگرفت.
اقدامی که دراوج شرقگرایی و به همخوردن توازن استراتژیک کشور میتواند معانی و نتایج خاصی در برداشته باشد.
اما اینکه این مذاکرات به نتیجه میانجامد یا خیر، بهجهت «سردرگمی استراتژیک» در سیاستها و اقدامات هستهای ماههای اخیر، در هالهای از ابهام قرار دارد؛ ولی به هر حال شروع مناسبی برای حل مشکلات سیاست خارجی و بحران هستهای و رفع تحریمها علیرغم شعارهای تند و افراطگریهای بیحاصل یکساله است.
با این وجود:
۱) اگرچه این دولت فرصت زیادی را از دست داده است، اماهنوز زمان عنصری تعیین کننده است که نباید دچار تردیدها گردد؛
۲) طرفین اصلی برجام اکنون دور یک میز هستند، لذا باید برای حل جامع بحرانها برنامه داشت؛
۳) اروپا نقش میانجی داشته و نمیتواند میان ایران و آمریکا اعتماد ایجادنماید!
آقای ابوطالبی در رشتهتوییت دیگری در همین ارتباط نوشته است:
در سیاستورزی، دو زمان وجوددارد: «زمان تخیّل»؛ و«زمان واقعیّت»؛ اینکه زمان تخیل مختص عرصه شعار است، و زمان واقعیت مختص عرصه برنامه و کشورداری.
در این دولت و پس ازیکسال ناتوانی، بالاخره تجربه کشورداری، خود را تابدانجا تحمیل نمود که با گذر از زمانِ تخیل به زمان واقعیت وعرصهی آن برسد.
اینکه:
۱) تنها راه حلّ معضلات کشور، ورود به زمان واقعیت و برنامهی سیاست خارجی تعاملی دولت پیشین است؛ لذاتصمیم به مذاکره با آمریکا گرفت. که البته باید پاسخگوی تاخیر یکساله هم باشد!
۲)راه اداره کشور از شرقگرایی افراطی و شعارزدگی و نظرات کیهانی نمیگذرد؛ که این درک هم بسیار دیر است!