مهدی نصیری، سردبیر سابق کیهان، در داستانی کنایهآمیز در کانال تلگرام خود نوشت:
میگویند دو دوست در کنار رودخانهای میرفتند. ناگاه فردی را دیدند که در آب افتاده و کمک میطلبد. یکی از دو دوست، خود را به آب زد و نجاتش داد. هنوز نفس تازه نکرده بود که دومین فرد را دید که آب میبردش. باز به داخل رودخانه پرید و او را هم نجات داد.
دقایقی نگذشت که سومین شخص را دید که درون رودخانه، فریادکشان کمک میخواهد؛ هر چند خسته بود اما نتوانست بیتفاوت باشد و باز هم خود را به آب زد و نجاتش داد.
دوستش که تا آن زمان کاری نکرده بود با دیدن این صحنه ها، به بالا دست رودخانه دوید و وقتی برگشت، دوست دیگرش به او گفت که چندین نفر دیگر را هم نجات داده ولی ساعتی است که دیگر، رودخانه آدم نمیآورد.
دوستی که به بالای رودخانه رفته بود گفت: وقتی دیدم رود این همه آدم میآورد، با خود گفتم حتماً علتی در بالا دست هست. چون بدانجا رفتم، پلی دیدم که دیوانهای در میانش ایستاده و هر که از آن میگذرد را درون آب میاندازد. دیوانه را گرفتم و به خانوادهاش در روستای مجاور سپردم. علت این که ساعتی است رودخانه آدم نمیآورد، همین است.
حکایت آشنای این روزهای ما...
خیرین و نیکخواهان با دل و جان در پایین دست در تلاشاند و خسته از افزایش روز افزون نیازمندان، اما کاش دوستی پیدا میشد و یه سری به بالادست میزد، مشکل آنجاست!
قطعا دیوانهای روی پل اقتصاد ایستاده است باید فکری بحال او بکنیم تا همه ملت را آب نبرده است.
فائزه هاشمی چرا کشف حجاب نمیکند؟
واکنش رضا نصری به حمله مجاهدین به قرارگاه مالک اشتر