احمد زیدآبادی
- فاجعه را شنیدهای؟
+ کدومشون را؟
- مسعود بهنود تو روزنامۀ هممیهن ظاهر شده!
+ ای خاک بر سر من! این فاجعه دیگه از کجا پیدا شد؟ مگه این مسئولین خوابن که جلوش را نگرفتن؟
- اونها اینقدر سرگرم فجایع خرد و ریز هستن که فاجعۀ اصلی را نمیبینن!
+ حالا این مسعود بهنود کیه؟
- از اون خطرناکاس! دورۀ شاه هم روزنامهنگار بوده!
+ ای خاک بر سر من! دیگه چی؟
- دورۀ دوم خرداد هم تو روزنامههای زنجیرهای یادداشت مینوشته!
+ ای خاک بر سر من! دیگه بدتر! چطور گذاشتن یادداشت بنویسه؟
- نه خیلی هم نگذاشتن. آخرش گرفتن کردنش تو هلفدونی!
+ چه عجب! خب چرا اعدامش نکردن؟
- نه اینقدرا هم نبود که اعدامش کنن!
+ پس چقدر بود؟
- زرنگ بود دیگه؛ اصلاً دُم به تله نداده بود. خیلی آروم و دست و به عصا مینوشت. از بس پدرسوخته و ناقلا بود!
- چه ناقلای خطرناکی!
+ آره. از بس زرنگ بود حتی وقتی میخواستن روزنامۀ رسالت را تأسیس کنن دنبال او رفتن برای همکاری که نپذیرفت!
- حالا این بهنود کجا هست؟
+ رفته تو بی بی سی از آنجا علیه انقلاب فتنه کنه!
- من که تو بی بی سی نمیبینمش!
+ از بس پیچیده و گربز و مکاره، رفته اون پشتها خودش را قایم کرده!
- نمیشه یه جور بکِشیمش اینجا و کارش را بسازیم؟
+ نه اینقدرا هم نیست دیگه!
- پس چقدره؟
+ به ظاهر خودشو با این ضدانقلابا درگیر کرده و شب و روز از هر طرف فحشش میدن که عامل جمهوری اسلامیه! از بس که پدرسوخته و زیرکه!
- عجب چموشیه این ورپریده! حالا تو هممیهن چه یادداشتی نوشته؟
+ من نخواندم ولی گویا عکسش را صفحۀ اول گذاشتن!
- از حاجی بپرس او حتماً خوانده!
+ حاجی که میگفت اصلاً یادداشتی در کار نبوده. گویا یه برنامهای در مورد انتشار هممیهن تو کلابهاوس بوده که بهنود هم توش شرکت داشته و در بارۀ خاطرات روزنامه گار شدنش چیزی گفته و بعد اینا اومدن تو روزنامهشون همون را چاپ کردن! ولی اینا مهم نیست؛ ما باید بگیم که در هممیهن یادداشت نوشته! حالا کی این روزا اینقدر حوصله دارد و یا بیکاره که بره ببینه ما راست میگیم یا نه!
- وای که عجب آدمای فتنهگر و پیچیدهای هستن اینا!
+ دقیقاً. من که مطمئنم تو کلاب هاوس هم از روی عمد هیچی نگفته. این آدم همیشه همینجور بوده. یا از روی عمد هیچی نمیگه یا وقتی هم بگه علیه جمهوری اسلامی نمیگه و اصلاً یه طوری میگه که انگار حامی جمهوری اسلامیه!
- این را به نظرت همون ارباباش یادش ندادن؟
+ بدون شک همونا یادش دادن. وگرنه چطور آدمی مثل این، حتی وقتی میخواد با جمهوری اسلامی مخالفت کنه اینقدر با ادب و احترام مخالفت میکنه که همه انگشت به دهن میمونن تا جایی که ضدانقلابا میکِشنش به فحش و میگن حامی و عامل جمهوری اسلامیه!
- اینطور که تو میگی این آدم بیش از این حرفا خطرناکه! هر جور شده باید بلایی سرش بیاریم.
+ حالا شاید نشه بلایی سر اون آورد ولی این هممیهن را که میشه همین اول کار تعطیلش کرد!
- ها اینم فکر خوبیه! نظر حاجی چیه؟
+ راستش این اصلاً نقشۀ خودِ حاجیه! به کسی نگی ها! به گمونم خودش هم این بهنود را بهونه کرده تا این هممیهن را همین اول کار سر به نیست کنه! بهنود که اصلاً فعالیتی نداره، کارش شده فحش خوردن از ضد انقلابا!
بحران رو به رشد پیشروی نظام؛ ریزش حامیان
ناگفتههای حسین موسویان از دادگاه میکونوس