Friday, Jul 29, 2022

صفحه نخست » فقیر نمایی سدعلی، و موضوع مردمی بودن حاکمان؛ ف. م. سخن

A6082B91-18E2-4386-9BC5-80B689E50F9D.jpegمی دانم به محض دیدن عنوان این مطلب، عده ای خواهند گفت:
«فقیرنمایی کجا بود آقا؟! آخوندها و آخوندزاده ها و آقازاده ها و اعوان و انصارشان چهل و خرده ای سال ایران را چاپیده اند و مانند گراز، سرزمین ما را شخم زده اند آن وقت شما از فقیر نمایی صحبت می کنی؟!»

بله. می دانم. اما شما خواننده ی گرامی فرض را بر این بگذارید که دم پایی پوشیدن «آقا»، و موکت کف اتاق پذیرایی از سران کشورهای او، همچنین عبای سوراخ و احتمالا جوراب وصله خورده اش، و این داستان پر آب چشم که وقتی خانم تشریف نداشته اند ایشان گرسنه مانده و به پاسدارهای محافظ بیت مراجعه کرده که نانی، پنیری، چیزی برای سق زدن او دارند، در میان تمام حکومتی ها، عینا وجود دارد، و کسی هم چیزی چپاول نمی کند، و حکومتی ها واقعا ژنده پوش و درب و داغان اند، و حتی بعضی شب ها نان خشک، برای پر کردن شکم شان ندارند!

نه. خواهش می کنم گریه نکنید و اشک تان در نیاید و این چیزها که گفتم باعث تاسف تان نشود.

یکی از روضه هایی که آخوندها برای ما می خواندند و بعدها هم آخوندهای حکومتی، در خیال پیاده کردن و به روز رسانی این روضه بودند، روضه ی امام علی بود که بنده ی خدا فاطمه ی زهرا، جوراب اش را آن قدر وصله زده بود که جوراب عین جگر زلیخایش، دیگر جا برای وصله کردن نداشت!

و ایشان، یعنی جناب مولای متقیان، گاه از شدت گرسنگی سنگ به شکم مبارک می بست، هر چند تصاویر واقعی تری که ما از ایشان دیده ایم، ماشاءالله نه تنها هیبت رستم دستان داشتند، بلکه قد کوتاه و شکم گنده ای هم داشتند که شاید زیر لباس سنگ بسته بودند که ما شکم حضرت را گنده می دیدیم.


البته ما چون گاگول هستیم، دیگر از خود نمی پرسیم این امام بیچاره و گرسنه، چجوریا بعد از فاطمه ی زهرا، حدود هفت زن و بیشتر داشته و چجوری، وظایف زناشویی خود را با شکم سنگ بسته انجام می داده است.

اصن این حرف ها به ما چه! ما نیامدیم اینجا که از کسی شکایت کنیم. دارندگی و برازندگی. آدم بتواند با جوراب سوراخ و شکم گرسنه، دخترهای خانواده های پولدار را به همسری خود در آورد، قطعا «چیزی» دارد که جوراب سوراخ در مقابل اش رنگ می بازد.

حالا یک نکته ی دیگر هم بگویم و بروم سر اصل مطلب که مربوط به سدعلی خودمان است.

حضرت علی، زن چند دست گشته ای -که شوهر آخرش هم جناب ابوبکر، دشمن شیعه و خلیفه ی مورد لعن شیعیان است- بعد از مرگ ابوبکر به همسری گرفت، بعد آن وقت شیعیان حضرت اش، شوهر قبلی و متوفای همسر امام شان را اینجوری لعن و نفرین می کنند. یعنی حضرت علی ما را سر کار گذاشته است اساسی!

باری. تا حکم مان را امضا نکرده اند برویم سر وقت سد علی خودمان که همان علی زمانه باشد.

داستان های فقر و نداری ایشان بسیار زیاد است و باعث غم و اندوه فراوان مسلمین جهان می شود. همان یکی دو نمونه ای که در ابتدای عرایض ام بیان کردم به گمان ام کافی ست.

556D7AE1-E248-419E-8E76-CBC956FAC2DF.jpeg

حالا سوال این است، اگر ایشان و تمام آخوندهای معمم و کت شلوار پوش دربارش، واقعا درب و داغان باشند، این نشانه ی مردمی بودن این هاست؟

پاسخ من به این سوال این است:
نخیر! نشانه ی مردمی بودن نیست بلکه نشانه ی عوامفریبی این هاست.

در قرن بیست و یکم میلادی، که یخرده با قرن اول هجری فرق دارد، یک مدیر خوب و بلند مرتبه، حقوق ماهانه ی چند صد هزار دلاری می گیرد یعنی رقمی که هوش از کله ی آدم می پراند.

شما سنگاپور که تشریف ببرید، می بینید یک کشوری ساخته اند که شبیه سفینه ی فضایی ست و این قدر تکنولوژی های عجیب غریب در جای جای این کشور به کار رفته که آدم می ترسد مثلا در توالت عمومی به دکمه ای دست بزند، ناگهان به فضا پرتاب شود!

آن اوایل که سنگاپور باید ساخته می شد و تبدیل به سنگاپور پیشرفته امروز می شد، من در جایی خواندم که حقوق نخست وزیرش میلیون دلاری ست و وقتی علت را جویا شده بودند پاسخ داده شده بود که وظیفه ی نخست وزیر، ساختن کشور است و این مسوولیت سنگین باید هم حقوق سنگینی داشته باشد.

حالا سنگاپور دومین پاسپورت معتبر جهان را دارد و اینترنت خانگی اش در سال ۲۰۱۵ یعنی ۷ سال پیش سرعت ناقابل ۲ گیگابیت در ثانیه داشت و صنعت اش که دیگر نگو و نپرس و از نظر توریسم هم که ماها بعد از سرنگون کردن این حکومت نکبت و به روی کار آمدن یک حکومت درست حسابی به شرط آرام ماندن اوضاع کشور و بساط درست نکردن تجزیه طلب ها و مجاهدین خلق و پس مانده ی آخوندها (چقدر شرط و شروط گذاشتم!) باید یک هفتاد هشتاد سالی جلو برویم و بوق بزنیم شاید به امروز سنگاپور برسیم.

من این کشور را سی سال پیش دیده ام، و همان سی سال پیش، این ها که تعریف می کنم در ذهن ام مانده، و فکر می کنم اگر امروز این کشور را ببینم، فکر کنم در یک فضا پیمای موجودات ماواء زمینی دارم به سر می برم.

حالا می رسیم به بحث شیرین سدعلی و امام علی و جوراب سوراخ و زندگی در کانتینر و سق زدن نان بیاتِ مانده از شام پاسداران.

نه قربانتان گردم. هیچ یک از این «فیلم بازی کردن ها» دلیل بر مردمی بودن نیست. ما حاضریم به مدیر مملکت هر روز خوراک قرقاول بدهیم، ما را طی سی سال به سنگاپور برساند.

مردم هم از این که حاکمان شان را گدا و بدبخت ببینند احساس خوشحالی نمی کنند بلکه فکر می کنند که این یارو هم که عین ماست، و به درد بیل زدن و آجر بالا انداختن می خورد نه مملکت اداره کردن.

رهبران دنیا هم وقتی می آیند این بدبخت مفلوک را که مثلا رهبر مملکت ماست و پاهایش را از روی جوراب مثل دختر بچه ها به هم می مالد می بینند، می گویند این که نماینده ی این کشور است و وضع اش این است، ببین وضع مردم اش چجوریاست؟

خلاصه همین دیگه! حالا سد علی! به خانم بگو وقتی مهمان دارید، مثلا پوتین و اردوغان می آیند به حضورتان، از در و همسایه قالی زیر پای شان را برای یک شب قرض کند و یک کم آبرو داری کند جای دوری نمی رود!

**************

عکس مربوط به یکی از دیدارهای قبلی پوتین از ایران می باشد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy