اخیراً حمیدرضا نقاشیان، یکی از محافظان روحالله خمینی، در مصاحبهای ویدیویی که توسط "رهیافتگان" منتشر شد، اعلام کرد که خمینی با مشکل قلبی در بیمارستان بستری شده بوده، اما بعداً مشخص شده که معده او خونریزی کرده است. او ادعا میکند که این خونریزی به دلیل کپسولهایی است که از طریق چند رابط از یک "داروخانه زیرپلهای در خیابانی در لندن" خریداری شده است؛ داروخانهای به گفته او قلابی که فقط برای فروش این داروهای قتاله باز شده و پس از آن تعطیل شده است.
نقاشیان میگوید، شخصاً متهمان را بازجویی کرده و ارتباطات آنها را کشف کرده است. او بدون اینکه مشخص کند چه کسانی دارو را تجویز کردهاند و خریداران چه سمتی داشتهاند و عاقبتشان به کجا کشیده، ادعا میکند که متن بازجویی از این افراد در پرونده مربوطه در وزارت اطلاعات وجود دارد، اما اکبر هاشمی رفسنجانی در آن زمان اجازه پیگیری آن را نداده است.
این قصه که اجزای آن با شبیهسازی از داروفروشیهای زیرپلهای خیابان ناصرخسرو در تهران ساخته شده، بیشتر به توهمات دایی جان ناپلئونی شباهت دارد. اما واقعیت این است که نقاشیان نه یک فرد متوهم است و نه قصهپرداز.
حمیدرضا نقاشیان پیش از این هم به چنین نظریهپردازیهایی دست زده است و در مسیر ارتقای مقام و ثروت از آن سود جسته است. در این یادداشت با تأمل در این مسیر، چرایی گفتار او درباره ترور خمینی را تشریح میکنم.
نقاشیان از دیروز تا امروز
برای شناخت شخصیت نقاشیان لازم است نگاهی به سوابق او بیفکنیم. حمیدرضا نقاشیان در سال ۱۳۵۷ به همکاری با گروه "توحیدی صف" پرداخت و به ادعای خودش، در سه عملیات تروریستی این گروه نقش پشتیبانی داشت.
👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله
یک سلسله عملیات این گروه عبارت بودند از: انفجار رستوران خوانسالار که نظامیان آمریکایی در آنجا رفت و آمد میکردند، پرتاب نارنجک به مینیبوس آمریکاییها در خیابان نیروی هوایی و حمله به پل گریم مستشار آمریکایی و همچنین عملیات ایذایی انفجار در موتورخانه کاخ جوانان شوش، انهدام دکل برق، انفجار در کارخانه کیان تایر، تخریب مشروبفروشیها و باصطلاح "اماکن فساد".
راهیابی به محافل امنیتی
پس از ورود خمینی به ایران، گروه توحیدی صف، به سرکردگی محمد بروجردی، حفاظت از او را به عهده گرفت. نقاشیان به دلیل نزدیکی به بروجردی به عنوان محافظ و سرتیم حفاظت در کنار خمینی قرار گرفت.
بروجردی اولین جوخه اعدام در پشتبام مدرسه علوی را انتخاب کرد و شخصاً به چهار اعدامی آن شب تیر خلاص زد. احتمال این که نقاشیان نیز در اولین جوخه اعدام نظام اسلامی بوده باشد زیاد است.
نقاشیان پس از ترور مرتضی مطهری، از سوی خمینی مأموریت یافت تا دستگیری و انهدام گروه فرقان را هدایت کند. او و علی اکبر ناطق نوری موفق شدند نظر بهشتی و قدوسی را برای انتصاب لاجوردی به عنوان نماینده دادستان جلب کنند تا رشته کارها در دست خودشان باشد.
نقاشیان به منظور راهاندازی سیستم و زندان امنیتی، ۲۰۹ اوین را مرکز فعالیتهای خود قرار داد و هدایت عملیات حمله به خانههای تیمی گروه فرقان را نیز به عهده داشت.
وی بازجویی و شکنجه اکبر گودرزی، رهبر فرقان، و دیگر اعضای آن را به عهده داشت و محمدباقر ذوالقدر معاونش بود. ذوالقدر در سال ۶۰ مسئولیت ۲۰۹ اوین را به عهده داشت و سپس جانشین فرمانده سپاه پاسداران شد. نقاشیان پس از آنکه متوجه شد محمدعلی بصیری ضارب مرتضی مطهری است، او را بدون محاکمه به قتل رساند.
او که پس از موفقیت در سرکوب گروه فرقان به یک چهره امنیتی و اطلاعاتی تبدیل شده بود، بعد از شکست طرح حمله نیروهای آمریکایی برای آزادی گروگانها در طبس، مسئولیت نگهداری تعدادی از گروگانها را به عهده گرفت. او از همان موقع همراه با مهدی کروبی در جریان گفتگوی محرمانه و معامله با تیم رونالد ریگان و جمهوریخواهان آمریکایی برای تاخیر در آزادی گروگانها تا آغاز ریاست جمهوری ریگان قرار گرفت.
چنگاندازی به ثروت و مکنت
نقاشیان به برکت پیشنیه امنیتیاش و راهیابی به کانونهای قدرت، به مال و مکنت بسیاری دست یافت. او که در سال ۱۳۵۷ فقط یک تاکسی داشت و در منزل پدریاش در شهرآرا زندگی میکرد، پس از آن که متوجه اهمیت و کاربرد ماشینهای سنگین و لودر و بیلمکانیکی و بولدوزر و... در جنگ شد، به نمایندگی کاترپیلار در ایران چنگ انداخت.
او در مرداد ۱۳۶۷ شرکت "همکار ماشین" را تأسیس کرد که حوزه فعالیتآن "ماشینآلات راهسازی، ماشینآلات ساختمانی، ماشینآلات معدن، غلتک، تراکتور، ژنراتور، موتور، انواع و اقسام بیل مکانیکی و لودر، هندلر، فورواردر، تراکتور خارج جادهای، ماشینآلات لولهگذار، ماشینآلات بازسازی آسفالت و... است.
شرکت کامپیوتری سیستم ایران (آیسیاس) از دیگر شرکتهایی است که حمیدرضا نقاشیان در آن رئیس هیأت مدیره است. این شرکت در زمینهبانکداری فعالیت میکند.
شرکت آیسیاس به همراه دو شرکت اینفوسیس یا (توسعه سیستمهای انفورماتیک) و آفتاب خاورمیانه تشکیل یک گروه زنجیرهایی را میدهند. شرکت آفتاب خاورمیانه در زمینه اینترنت و آیسیپی، شرکت اینفوسیس در زمینه بارکد و شناسنده رادیویی (RFID) و شرکت آیسیاس در زمینه نرمافزار و سختافزارهای کارت پرداخت، بانکداری و خدمات ویژه مالی فعالیت میکنند.
نقاشیان که به دلیل نزدیکی به محسن رفیقدوست به لجستیک سپاه راه یافت و در دوران جنگ دلال اسلحه بود، در دهه۷۰ مسئول مانژ سوارکاری سپاه پاسداران شد که همان مانژ سلطنتی است. در همین دوران او تعدادی اسب نر اصیل از کشورهای اروپایی به ویژه ایرلند وارد کرد و به پرورش اسب روی آورد که بسیار پولساز بود. او مادیانهایی را که توانایی جفتگیری داشته باشند انتخاب کرده و از این طریق ثروت هنگفتی را به جیب زد.
روابط نزدیک او با خانواده ناطق نوری همچنان ادامه داشته است. در سال ۷۴ ناطق نوری با دریافت مبالغ هنگفت از وی، نزد وزارت اطلاعات پادرمیانی کرد تا دست از سرش بردارند. او که همسر دومش در یکی از برجهای گرانقیمت دبی زندگی میکند، مانند بسیاری از مقامات نظام اسلامی "معیارهای اسلامی" در زندگی خصوصیاش جایی ندارند.
به روایت یک شاهد، نقاشیان در سال ۷۸ یا ۷۹ میهمانیای در رستوران "لوکس طلایی" ترتیب داده و خیلیها را دعوت میکند. شب یک ماشین آخرین مدل میآید دنبال نقاشیان، در را که باز میکند دو دختر جوان با "پوشش غیراسلامی" و آرایش غلیظ در ماشین او بودند. به او در مورد دختران همراهش اعتراض میشود. نقاشیان در پاسخ میگوید: «شامتان را خوردهاید حرف زیادی نزنید».
چهره رسانهای و نظریهپرداز
حمیدرضا نقاشیان مانند بسیاری از چهرههای امنیتی و نظامی سابق، دستی هم در کار رسانه دارد و رئیس هیأت مدیره "مؤسسه سخنگستر" است که روزنامههای ایراننیوز و صبح اقتصاد را منتشر میکند.
نقاشیان پس از سرکوب "جنبش سبز"، با حمله به میرحسین موسوی او را به تلاش برای کودتا از طریق "شعبان بیمخ"ها متهم کرد. در حالی که خامنهای و سپاه به اعتراف سردار همدانی، پنج هزار تن از اراذل و اوباش را برای سرکوب این جنبش به خدمت گرفته بودند.
در این دوران خبرگزاری فارس او را به عنوان مدیر مؤسسه سخنگستر در "نشست بررسی جریانهای فكری التقاطی" که توسط باشگاه خبری فارس "توانا" و با همكاری مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران برگزار شده بود شرکت داد تا از وی چهرهای نظریهپرداز بسازد. او در این نشست به ضدیت کور با نهضتآزادی و مصدق و مشروطه و مجاهدین و شریعتی و فرقان و... پرداخت و همه را یککاسه کرده و به امویان و عباسیان و زیدیه و شیخیه و ... چسباند. او همچنین "ترویج تفكر چپ، حزب توده و همراهی دموكراسیهای غربی" را بانی "تشكیل حزب ایران نوین و رستاخیز" معرفی کرد.
نقاشیان و تئوری توطئه
حمیدرضا نقاشیان اولین بار نیست که به تئوری توطئه پناه میبرد و پای انگلیس را به میان میکشد. او قبلاً به قدرت رسیدن مسعود رجوی در سازمان مجاهدین خلق را توطئهسرویس جاسوسی انگلیس از طریق برادرش کاظم خوانده بود. بنا به روایت او، دکتر کاظم رجوی عضو امآیایکس بوده و انگلستان در زندانهای دوران شاه کرسی جذب نیرو داشته است!
نقاشیان در مورد "ترور" خمینی و تشکیل پرونده و بازجویی از مباشران در قتل وی یاوه میگوید، چرا که فراموش کرده در مورد فعالیت خود در دهه ۶۰ گفته بود: «در زمان جنگ با آقای رفیقدوست كار كرده و در زمان تشكیل وزارت اطلاعات دورهای كوتاه با آقای ریشهری و بعد تا سال ۶۶ با آقای ناطق در وزارت كشور (اولین رئيس حفاظت اطلاعات نیروهای انتظامی) بودم. از سال ۶۶ تا امروز هم در بخش خصوصی و بیشتر كار فرهنگی میكنم».
کسی که از سال ۶۶ در بخش خصوصی مشغول کار بوده، به نهادهای امنیتی و به پروندهای با این درجه از اهمیت نمیتواند دسترسی داشته باشد، چه برسد به این که متهمان آن را بازجویی کند.
گزارش پزشکی علیرضا مرندی که در سه دهه گذشته نیز نقش مهمی در مراقبت پزشکی از علی خامنهای داشته، دلالت بر این دارد که خمینی در ۹۰ سالگی به علت ابتلا به سرطان معده درگذشته است.
دلیل رفتار "دایی جان ناپلئونی" نقاشیان را میتوان در سخنان علی فلاحیان پیدا کرد. او در مورد نقاشیان میگوید: «...بعد هم در كارهاى اقتصادى افتاد. در لندن، سر قضايایی كه بماند دستگير شد و بعد از آزادى و برگشت به ايران، پروندههاى مالى و بدهكارى و اينها داشت. حدود سال ۷۵ - ۷۴ هم ممنوعالخروج شد. آقاى نيازى پيگير بحثهاى او بود تا نهايتاُ ممنوعالخروجىاش را لغو كرد.» (شنود اشباح، رضا گلپور، ص ۵۰۷)
نقاشیان که از دشمنی خامنهای با رفسنجانی مطلع است، موضوع "ترور" خمینی که به اعتراف خودش در خردادماه سال جاری حتی از سوی خبرگزاری فارس جدی گرفته نشد را دوباره مطرح کرد تا ضمن دشمنی با رفسنجانی، با چاپلوسی نسبت به لزوم "حفاظت هزار برابری" از خامنهای هشدار دهد و خطرات "نفوذی"ها را برشمارد.
حمیدرضا نقاشیان به دنبال حاشیه امنیت است. سرنوشت امثال حسن رعیت را دیده و نگران است که در جنگ قدرت نسبت به فساد مالی او سختگیری شود.
اعتراف سپیده رشنو در گزارش تلویزیونی آمنه سادات
تجاوز گروهی به هشت زن مدل در هنگام فیلمبرداری