زنده باد سلمان رشدی و آزادی
جلال ایجادی
یک تروریست اسلامی در آمریکا در یک نشست ادبی بتاریخ 12 اوت 2022 به سلمان رشدی با ضربه های چاقو حمله کرد. یکبار دیگر اسلام و اسلامگرایان دشمنی خود را با هنر و آزاد فکری و آزادی نشان دادند. اسلامگرایان و حکومت اسلامی با احکام قرآنی خواهان توتالیتاریسم و نابودی دیگراندیشان و دیگرباوران و آزاداندیشان هستند. در چند سال پیش به مناسبت رمان جدید سلمان رشدی چنین نوشتم:
سلمان رشدی نویسنده هندی تبار انگلیسی در سال 1947 در بمبئی متولد شد. او با انتشار «آیه های شیطانی» در 14 فوریه 1989 بر اساس فتوای آیت الله خمینی به مرگ محکوم میشود و پس آن یک دوران بزرگ زندگی مخفی را آغاز میکند. تمام تروریست های اسلامگرای جهان در جستجوی کشتار او بودند ولی او هرگز کوتاه نیامد و به فعالیت در انجمن جهانی قلم و شرکت در کنفرانس ها و انتشار رمانهای خود ادامه داد. کتابهایی که تا کنون بفارسی ترجمه شده «بچه های نیمه شب» و «آیه های شیطانی» می باشند. آخرین رمان او «کاخ زرین» می باشد که در 2017 منتشر شد. این رمان سفر بزرگی به جهان و درون انسان است. این سفر از هند و مافیای آن که با اسلامگراها پیوند خورده، از سرزمین پارس و مولانا، از یونان و اساطیر آن، از روم و امپراتور آن «نرون»، و از آمریکایی که «ژوکر» بقدرت رسیده، حکایت دارد. در این رمان از بحران هویت نیز گفته می شود و از این طریق میتوان به هویت سلمان رشدی و هویت هنری ذهن او نیز فکر کرد. هویت سلمان رشدی چیست؟ هستی جهانی شده که تاریخ خود را فراموش نکرده است. آخرین رمان همچون دهلیزی است که در هر گوشه آن تاریکی و در پشت تاریکی، گاه تاریکی و گاه روشنایی، بنمایش گذاشته می شود. هویت او همه این لایه ها را دربردارد.
سبک ادبی او را رئالیسم جادوئی ارزیابی می کنند زیرا این سبک از افسانه های هندی و داستان «هزار و یک شب» و داستانهای قهرمانی و پهلوانی دنیای معاصر تاثیر گرفته است. در این سبک واقعیت جهان ما دلخراش و تراژیک است ولی در دل این تراژدی، مسخرگی و حماقت و نادانی غوغا میکند بدون آنکه روشنایی نابوده شده باشد. هنگامی که به روانشناسی سلمان رشدی فکر میکنم و وقتی به سخنان او گوش میکنم، او در خود تراژدی و شادمانی را در بردارد. در دیداری بمناسبت انتشار «کاخ زرین» در کنار او بودم. او میخواست کلیدی برای رازهای رمان جدیدش، «کاخ زرین» بدست خواننده بدهد. سلمان رشدی خیلی ساده به پرسش ها جواب میداد و هر پاسخی با طنز و لبخند پیوند خورده بود. چهره اش باز و شاد بود، شنونده را به لبخند سوق میداد. هنگامیکه به او گوش میدهید انتقاد به دنیا و نقد رفتار انسانهای بدجنس و نیهیلیست با آرامش در ذهن می نشیند. در همین دیدار به سلمان رشدی گفتم من هم در دنیای غرب با تبار دیگری هستم. گفت کجا؟ گفتم در کشور من آیت الله خمینی پاداش تعیین کرد تا اسلامیست ها شما را ترور کنند. ولی دیکتاتور اسلامگرا مرد و شما زنده هستید. گفت نه تنها زنده بلکه می نویسم و خمینی میخواست مرا از نوشتن محروم کند. گفتم در زمان فتوای خمینی شاید شما فکر میکردید که ایرانیان دشمن شما هستند ولی بدانید که در گذشته چنین نبود و بطور مسلم امروز بیشتر مردم ایران شما را دوست دارند. رشدی گفت آقای ایجادی این نکته را شنیده ام و حرف شما دلگرم کننده است.
حال امروز بدنبال ترور سلمان رشدی می افزایم:
یکم، فتوای خمینی حکمی متکی بر قرآن و فقه شیعه است و همه رهبران جمهوری اسلامی و آخوندهای حوزه و مسئولان ریز و درشت اسلامگرا همیشه از آن حمایت کرده اند. خامنه ای و میرحسین موسوی و عطا الله مهاجرانی و لاریجانی و ولایتی از میان این مبلغان آدمکشی اسلامی بوده اند.
دوم، فتوا و سانسور و سرکوب و آدمکشی اسلامی جزو تاریخ اسلام است و هدف آن کشتار مخالفان و سرکوب آزادی گفتار و اندیشه بوده است. کشتار شاپور بختیار و فریدون فرخزاد تجلی همین هدف جنایتکارانه بوده است. اسلام جهانی سیاه و زیر سلطه می خواهد. جمهوری اسلامی و همه تروریست های اسلامیست و همه آخوندها درپی کشتن روشنایی بوده اند.
سوم، اصلاح طلبان و نواندیشان دینی با حمایت آشکار و ضمنی خود از فتوای خمینی و نیز با موعظه خود علیه «منتقدان افراطی دین» و دعوت به «احترام به دین مبین»، همکار رژیم و شریک در کارزار جنایت علیه سلمان رشدی بوده اند.
چهارم، تمام سیاسیون فرصت طلب و روشنفکران اسلاموفیل که هرگز با شفافیت توطئه علیه سلمان رشدی را افشا نکرده و پیوسته از «دین توده ها» دفاع کرده اند، هموار کننده پخش ایدئولوژی جنایت اسلامی در جامعه بوده اند.
پنجم، سلمان رشدی حق داشت تا در رمان خود «آیه های شیطانی» اسلام و پیامبر را به طنز بکشد و یادآوری کند که شیطان چگونه ستایش سه الهه «لات» و «عزی» و «منات» را در دهان پیامبر گذاشت. برای یک هنرمند هیچ تقدسی وجود ندارد و آزادی اندیشه و خیال یک اصل است.
ششم، ما خواهان جهانی آزاد و متکی بر رعایت حقوق بشر هستیم. اسلام عامل تیره بختی میهن ما و جهان است. در برابر ایدئولوژی های توتالیتر و بنیادگرا خواهیم ایستاد. در برابر آدمکشان اسلامی و فضای رعب آنها کوتاه نمی آییم. گسترش روشنگری، تشویق شجاعت علیه استبداد، نقد پیگیر اسلام و پشتیبانی از سلمان رشدی ها وظیفه ماست.
جلال ایجادی
جامعه شناس دانشگاه فرانسه