Monday, Aug 15, 2022

صفحه نخست » علت‌های بی‌گناه‌پنداری در جهان امروز، ترانه جوانبخت

Taraneh_Javanbakht.jpgwww.javanbakht.net

در طی دو روز گذشته خبر سوء‌قصد یک مرد لبنانی به سلمان رشدی و آسیب‌های جدی که به او وارد کرده عنوان نخست اخبار در نشریات و سایت‌ها بوده و وضعیت جسمی این نویسنده به طور مرتب توسط خبرنگاران کشورهای مختلف در رسانه‌ها به‌روز رسانی شده است. برخی فرد ضارب را به دلیل عمل مجرمانه تقبیح کردند و برخی او را تحسین. اما آنچه از دید رسانه‌ها و مخاطبان پنهان مانده معنایی است که اعلام بی‌‌گناهی از طرف این فرد به ذهن می‌رساند. واضح است که کسی که به قصد قتل به دیگری حمله کرده نمی‌تواند اعلام بی‌گناهی کند مگر آن که بی‌گناهی را به نوعی دیگر تعبیر کنیم.
موضوعی که من در این نوشته مطرح می‌کنم این است که افراد بشر بیشتر به عمل ترور و نیت‌یابی از فرد ضارب و نتیجه عمل او فکر می‌کنند و در این موارد موضع می‌گیرند اما در مورد علت‌های واکنش‌های او پس از دستگیری و مواجه شدن با دستگاه قضایی کشوری که در آن سکونت دارد نمی‌اندیشند و موضع‌گیری نمی‌کنند.

اشکال دنیای امروز ما در مورد واکنش نسبت به کسانی که ترورهای هدف‌مند چه سیاسی و چه غیرسیاسی انجام می‌دهند در این است که مخاطبان این نوع اخبار چه کسانی که از ترور و قتل و آسیب‌ رساندن به انسان‌ها بیزار هستند و چه کسانی که برای رسیدن به اهداف خود این اعمال را تحسین می‌کنند هر دو گروه‌ از علت‌های واکنش‌های فرد ضارب یا اطلاعی ندارند یا نمی‌خواهند خود را در این علت‌ها ببینند. به عبارت دیگر بیشتر افراد با اطلاع یافتن از این نوع اعمال شنیع در دو گروه قرار می‌گیرند: یا فقط به تقبیح و یا تایید این اعمال اکتفا می‌کنند درحالی که مخاطب واکنش‌های بعدی افراد ضارب به ویژه آنهایی که از وارد کردن ضربه‌های متعدد به پیکر قربانیانشان به هدف اصلی‌شان که قتل بوده نرسیده‌اند هر دو گروه یعنی همه افراد بشر هستند.
آن چه اعلام بی‌گناهی‌ از طرف این مرد لبنانی که به سلمان رشدی به قصد ترور حمله کرده به ذهن می‌رساند این است که از نظر او واقعیت این است که او گناهی ندارد که کارش نتیجه دلخواهش را نداده و سلمان رشدی هنوز زنده است. او گناهی ندارد که ضربه‌هایی که به پیکر رشدی وارد کرده آرزوی دیرینه برخی را به واقعیت تبدیل نکرده است. او همچنین گناهی نکرده که این ترور هدف‌مند را مرتکب شده چون از سن کودکی تحت تاثیر گفته‌ها و نوشته‌ها و تشویق‌های دیگران بوده است. او گناهی نکرده که به جای تبدیل شدن به یک دانشمند، فیلسوف، نویسنده و هنرمند که به بشریت خدمت کند تبدیل به کسی شده که اگر ضربه‌هایش یاری‌اش کرده بود امروز رشدی دیگر زنده نبود که به حامیانش این امید را بدهد که راهش را همچنان ادامه خواهد داد.
به همین دلیل است که یک عده از این که این فرد ضارب از اتهام‌هایی که به او وارد شده آن هم در این شرایط که بلافاصله بعد از ضربه زدن به رشدی دستگیر شده است اعلام بی‌گناهی می‌کند تعجب کرده‌اند. جای تعجب ندارد که این مرد لبنانی از این اتهام‌ها اعلام بی‌گناهی کرده است. این که یک نفر از کرده‌هایش که باعث آسیب جدی جسمی به هم‌نوعش شده اعلام بی‌گناهی کند در صورتی تعجب‌‌آور است که در دنیای ما کسانی که به اهدافشان از قتل انسان‌ها می‌رسند پس از قتل اعلام بی‌گناهی نکنند درحالی که بسیاری از کسانی که حتی قتل هم کرده‌اند خود را بی‌گناه می‌دانند. بنابراین گناه را باید بیشتر به خودمان وارد بدانیم که چنین دنیایی را برای پرورش کودکانی که می‌توانستند به بشریت خدمت کنند و به جای آن راه قتل هم‌نوعانشان را در پیش گرفتند به وجود آوردیم.
هیچ یک از ما از این خشونت‌هایی که هم‌نوعانمان به یکدیگر وارد کرده‌اند بی‌گناه و مبرا از این جرایم نیستیم. همه ما در این خشونت‌ها شریک هستیم چون نتوانستیم با وجود پیشرفت‌های چشمگیر در علوم و فناوری، فلسفه، ادبیات و هنرهای گوناگون دنیای بهتری که عاری از خشونت باشد به وجود آوریم.
کسانی که خودشان را از حادثه‌ای که در مورد رشدی اتفاق افتاده جدا می‌دانند و سعی می‌کنند دلیل بیاورند که درگیر گرفتاری‌های خودشان هستند و فرصت یا حوصله برای موضع‌گیری در این مورد را ندارند در واقع خودشان را تافته جدا بافته می‌دانند و در درک مشکلات زندگی هم‌نوعانشان سهمی ندارند و قدمی برای برطرف کردن این مشکلات برنمی‌دارند.
انسانیت، اول است و قضاوت، دوم. وقتی قضاوت در مورد یکی از هم‌نوعانمان باعث زیر پا گذاشتن انسانیت شود، ارزش خودش را از دست می‌دهد. به این دلیل است که قضاوت‌هایی که منجر به از بین رفتن انسانیت می‌شوند عقلانی نیستند و مبتنی بر گرایش‌ها به تکرار در ضرر رساندن هستند که در ذات انسان‌ها نهفته‌اند.
انتخاب بین خدمت کردن به بشریت و یا آسیب‌ زدن به جسم و روح هم‌نوعانمان یک انتخاب همیشگی است انتخابی که نه فقط یک بار بلکه به طور مکرر در زندگی‌مان تکرار می‌کنیم. گرایش‌ها به تکرار در ضرر رساندن بر عقل بشر آسیب می‌رسانند. عقل‌گرایی محض که زمانی مورد تایید بسیاری از فیلسوفان بود نتوانسته آنچه بر این کره خاکی می‌گذرد توضیح دهد. این گرایش‌ها از بدو تولد در همه انسان‌ها وجود دارند. این انتخاب هر یک از ماست که با پرداختن به توانایی‌هایمان برای شکوفایی استعدادهایمان و تلاش برای محقق کردن انگیزه‌هایی که از کودکی‌مان داشته‌ایم این گرایش‌ها را به حداقل برسانیم یا با پرداختن بیشتر به آنها باعث کاهش عقلانیت در زندگی خودمان و اطرافیانمان شویم. این انتخابی است که نمی‌توان صرفا با پرداختن به نقش عقل در زندگی آن را درک کرد بلکه باید این گرایش‌ها را شناخت و آن‌ها را که قابل از بین رفتن نیستند به حداقل مقدار ممکن رساند.
افرادی که واقعیت‌ها را با عقل بپذیرند و به نتایج حوادثی که رخ می‌دهند با شناخت گرایش‌هایی که در وجود آدمی نهفته است بنگرند می‌توانند برای بهتر شدن وضعیت بشر قدم‌های مثبث بردارند. هر فرد بشر که به وجود می‌آید و قدم به این کره خاکی می‌‌گذارد هدیه‌‌ای است که می‌تواند راه را برای این تغییر باز کند. خوش به حال کسانی که قدر این هدیه‌ها را می‌دانند و برای شکوفایی روحی، فکری و جسمی ‌هم‌نوعانشان تلاش می‌کنند.

ترانه جوانبخت



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy