*منبع: ایندیپندنت عربی
*نویسنده: سعد بن طفله العجمی وزیر اطلاعرسانی سابق کویت
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
سعد بن طفله العجمی (ایندیپندنت عربی) - همزمان با انتشار خبرهایی مبنی بر اینکه غرب و چین و روسیه به زودی به احیای توافق هستهای با رژیم ایران که در سال ۲۰۱۸ توسط دونالد ترامپ رئیس جمهوری سابق ایالات متحده در عمل لغو شده بود خواهند رسید، به نگرانیهایی از نتیجهی این توافق و پیامدهای آن از جمله تهاجم بیشتر رژیم ایران در خاورمیانه و بیتوجهی جامعه جهانی نسبت به سیاستهای مخرب تهران در کشورهای عربی دامن زده است.
کشورهای غربی در قبال رژیم ایران از زمان وقوع انقلاب خمینی درسال ۱۹۷۹ تاکنون سیاست خود را در دو هدف راهبردی ترسیم کردهاند:
اول، بقای رژیم اسلامی در تهران
دوم، مهار و کنترل این رژیم به مفهوم محدود کردن جاهطلبیهای آن از جمله عدم دستیابی تهران به بمب هستهای و عدم تسلط آن بر منطقه عربی
هر ناظر یا محقق سیاسی از تناقضها و تفاوت نگرش میان کشورهای غربی در قبال جمهوری اسلامی ایران آگاه است اما این اختلافها و تناقضات بیشتر جنبه ظاهری دارد.
در حالی که بریتانیا و فرانسه روابط دیپلماتیک مستمر و گاهی منقطع با تهران داشته و دارند، حکومت ایران از برقراری روابط یا نشست مستقیم بر سر میز مذاکرات هستهای با آمریکا برای بازگشت به توافقی که دولت ترامپ از آن خارج شد، خودداری میکند.
خودداری ظاهری تهران از نشست با آمریکا مهمترین نشان ظاهری از مبارزه علنی علیه «شیطان بزرگ» است، اما این حکومت در عمل و به دور از دوربینهای رسانهای با آمریکا در حال مذاکره است و شعار «شیطان بزرگ» را برای مصرف داخلی به کار میبرد.
حکومت ایران خوب میداند که مهمترین مواضع غرب برای بازگشت به توافق هستهای از سوی ایالات متحده آمریکا اتخاذ میشود چرا که با خروج آمریکا بود که این توافق در عمل بیخاصیت و لغو شد و ارزش خود را از دست داد. بنابراین بازگشت موثر غرب به آن بطور مشخص به معنای بازگشت آمریکا به توافق است.
البته دولتهای جمهوریخواهان در اجرای دو هدف بالا با دموکراتها در ایالات متحده دیدگاهی متفاوت دارند. در حالی که دموکراتها بر هدف بقای رژیم تمرکز می کنند، جمهوریخواهان اولویت را در محدود کردن جاهطلبیهای این رژیم میدانند.
در همین ارتباط، دیوید شنکر دستیار معاون وزیر امور خارجه در امور خاور نزدیک در دولت قبلی آمریکا ماه گذشته در مطلبی در مجله «فارین پالیسی» مواضع بایدن را در خصوص محدود کردن جاهطلبیهای توسعهطلبانه رژیم ایران مورد انتقاد قرار داد و نوشت «بیتفاوتی دولت بایدن نسبت به آنچه در عراق اتفاق میافتد به حکومت ایران دست بالا را داده است».
درواقع جو بایدن همان روندی را در پیش گرفته است که توسط دولت باراک اوباما رئیس جمهوری اسبق اتخاذ شده بود. اوباما پس از خروج ارتش آمریکا از عراق در سال ۲۰۱۱ و سپس امضای توافق هستهای با رژیم ایران و پرداخت صدها میلیون دلار پول نقد به جمهوری اسلامی ایران، افسار رژیم تهران را برای ایجاد هرج ومرج در منطقه رها کرد و در عمل به این رژیم در تأمین مالی شبهنظامیان فرقهگرا در عراق، سوریه، لبنان، یمن و آفریقا کمک نمود.
در این میان برخی از لابیهای ایرانی- آمریکایی مانند کریم سجادپور همواره باوری کهنه را ترویج میکنند و آن اینکه «تحریمهای آمریکا بجای تضعیف رژیم تهران بقای آن را تقویت» میکند. وی این ادعا را چندی پیش در مقالهای در روزنامه «نیویورک تایمز» به عنوان «آنچه آمریکا از ایران نمیفهمد» مطرح کرد. مقاله وی بطور خلاصه بیان میکند که آمریکا با اعمال تحریمها علیه رژیم ایران، تنها به تقویت نظام میپردازد نه تضعیف آن و در پایان به این نتیجه میرسد که لغو تحریمها باعث تضعیف رژیم شده و ممکن است حتی به سرنگونی آن منجر شود.
روشن است که امضای توافق اتمی جاهطلبیهای هستهای یا توسعهطلبانه جمهوری اسلامی ایران را متوقف نمیکند. برعکس، رژیم تهران درک میکند که اشتیاق دولت بایدن برای بازگشت هرچه سریعتر به توافق به معنای باز گذاشتن دست این رژیم در منطقه و رفع محاصره اقتصادی و سرازیر کردن میلیاردها دلار به جیب این رژیم برای برهم زدن ثبات در منطقه به ویژه مداخله در امور کشورهای عربی منطقه است. شاید حمله جمهوری اسلامی به پایگاه آمریکایی «التنف در جنوب سوریه» یک آزمایش اولیه برای تهران با هدف تسلط کامل بر مناطق جنوب و شرق سوریه باشد.
تا زمانی که فروش اسلحه توسط جمهوری اسلامی از یکسو و تفاهم غرب با رژیم تهران برای حفظ منافع خود در منطقه از سوی دیگر، جریان دارد، جاهطلبیهای توسعهطلبانه رژیم اسلامی برای کسب هژمونی و اقتدار در منطقه ادامه خواهد یافت. به ویژه آنکه کشورهای عربی هیچگونه برنامه استراتژیک برای حفظ منافع خود در قبال توسعهطلبیهای جمهوری اسلامی در ایران ندارند تا بتوانند جهت قطبنمای روند کشورهای غربی را به سود منافع ملی کشورهای منطقه تغییر دهند و غربیها را ناچار به احترام به منافع خود کنند.
البته عدم سرنگونی رژیم تهران و محدود نکردن جاهطلبیهای این رژیم میتواند منافع غرب را تحت تأثیر قرار دهد. با اینهمه خلاصه سیاست راهبردی کشورهای غربی در قبال نظام جمهوری اسلامی ایران حکایت این ضربالمثل عربی معروف است که میگوید: «نه گرگ و نه گوسفندان هیچکدام نمیمیرند!»
روایت فیاض زاهد از دغدغه خاتمی