نتیجه عملکرد مدیران نالایقی که صرفآ با رانت و روابط پیچیده باندهای قدرت، به مناصب بالای حکومتی در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، ورزشی، فرهنگی و بویژه محیط زیست دست انداختهاند، کشور را در لبه پرتگاهی هولناک قرار داده است. اصولآ معلوم نیست در مراکز پنهان تصمیم گیری که ارتباط مستقیم و غیر مستقیم با سرنوشت ملت ایران دارد چه میگذرد و تنها زمانی که طشت رسوایی غارت ثروت ملی و اختلاسهای نجومی از بام میافتد بیادمان میاورد که بیسوادی و نادانی و تملق چه بر سر منافع ملی و آبروی بین المللی کشور میآورد. فدراسیون فوتبال نیز بعنوان یک زیرمجموعه حاکمیتی از این قاعده مستثنی نیست.
گرچه اخبار مربوط به فوتبال به لحاظ حساسیت افکارعمومی کمترفرصت پنهانکاری را به تصمیم گیران میدهد و قاعدتآ نباید جذابیتی برای مدیران کارنابلد و بیسواد و نادان داشته باشد اما بلحاظ منافع کلان مالی، مورد منازعه دست اندازان به مناصب بالای فدراسیون فوتبال قرار دارد و معمولآ هم افرادی با خصوصیات مشترک هستند که نه ازفوتبال اطلاعی و نه دغدغهای در ورزش دارند. نه اجازه ورود به حیطه تصمیم گیری را به فوتبالیهای کارکشته میدهند و نه خودشان توان تصمیم گیری درست دارند و نتیجه چهاردهه اصرار برادامه این بیراهه، ویرانهای است که بنام " فدراسیون " سکان هدایت فوتبال را در دست گرفتهاند. خروجی این سوء مدیریت در حوزه داخلی معمولآ به محاق وفراموشی میرود اما درفدراسیون جهانی فوتبال، کارنامه ایران مملو از پرونده هایی عجیب وغریب است.
تازه ترین تمونه، انتخاب ناباورانه تاج به ریاست فدراسیون آنهم با سه پرونده مفتوح در سیستم قضایی درحالی صورت گرفت که در همان روزها جامعه ایران ازفاش شدن ماجرای فساد نود و دو هزار میلیاردی فولاد مبارکه در بهت و حیرت بود وانگشت اتهام بسوی ایشان نیز قرار داشت. هنوزماجرای تحقیر آمیز " ویلموتس " (که فوتبال ملی را تا لبه پرتگاه حذف از جام جهانی پیش برد) در پرده ابهام است و هنوزبی سرانجامی سرنوشت میلیونها دلار مبالغ پرداختی" فیفا "، مهمترین سوالات افکارعمومی بود - و هست - که با ترک صندلی ریاست به بهانه بیماری بدون پاسخ مانده بود که با سلامت کامل بازگشت وبه ریاست رسید و بلافاصله هم آبروریزی بزرگ برج میلاد رقم خورد (۱). مراسمی که در دیگر کشورهای جهان آبرومندانه و منظم برگزار شد به لحاظ سوء مدیریت ایشان بصورتی رقم خورد که فرهنگ و اعتبارملی مورد اهانت قرار گرفت. دومین اقدام هم برکناری غیرحرفهای و تحقیر آمیزمربی موفقی بود که تیم ملی را در بدترین زمان ممکن تحویل گرفت و به بهترین شرایط رساند. نحوه این برکناری فقط از مدیرانی برمیآید که به هیچ اصول حرفهای و اخلاقی پایبند نیستند. هیچ مدیرکاربلد و دلسوزی درهیچ نقطه از جهان در حالیکه مربی موفقی با کارنامه قابل اعتنا و درفاصله کوتاه سه ماه تا بزرگترین تورنمنت جهانی در حال کار است، درخفا و بر خلاف ابتدایی ترین اصول اخلاقی وحرفهای با مربی دیگری وارد مذاکره نخواهد شد. هیچ ستارهای در تصمیم گیری و تصمیم سازی مدیران ورزشی دخالت نمیکند که با واکنش تند و تنبیهی مواجه خواهد شد. باند بازی و دسته بندی در یک تیم فوتبال سی - چهل نفره و دخالت بازیکنان در انتخاب مربی، اگر ناشی از ناتوانی مدیران نیست از چیست؟ فاتحه فوتبالی را باید خواند که مدیرانش در برابر دخالت مستقیم و غیر مستقیم بازیکنان منفعلانه عمل کنند. بطور قطع و یقین اگر فوق ستارههای فوتبال جهان عملکردی مانند ستارههای ما داشتند هرگزسطح فوتبال جهان به این درجه از پیشرفت و موفقیت نمیرسید.
بی تردید افکار عمومی باید خود را برای یک پرونده عجیب و غریب دیگر از فوتبال ایران آماده کند. شاید لازم شود " afc" و"fifa " تشکیلاتی جداگانه برای رسیدگی به ندانم کاریها و اقدامات غیر حرفهای و پر شائبه مدیران بی مایه تشکیل دهد (!). تآسف آنجاست که عملکرد مدیران ناتوان، بنام ایران و ایرانی ثبت میشود.
پــی نوشت:
۱ ــ جواد خیابانی علیرغم معروفیت به سوتیهای عجیب و غریب گزارشگر مجبوب تاج است که به صداو سیما توصیه میشود. برنامه نمایش جام جهانی در برج میلاد، یک برنامه ورزشی مطلق نبود که یک گزارشگر ورزشی بعنوان مجری انتخاب شود و ناشیانه چنان کند. صدا و سیما مجریهای توانمند مناسبی دارد که میتوانستند این برنامه فرهنگی - ورزشی را آبرومندانه برگزار کنند.
بهرام مشتاق