من چه گویم از ظهورِ مجتبی؟
کز جلوسش حصبه آید یا وبا
درسِ خارج میدهد همچون پدر
بهتر از طوسی جَهَد در پشتِ در
گر گدایی سر کُند در کویِ او
دست و پایش میکند رنگِ لبو
مالِ دنیا او نخواند جز پشیز
روز و شامش بگذرد بی مبل و میزِ
مسلکِ نیکش بوَد مِهر و وفا
خون بگریَد گر کسی بیند جفا
از فساد و فتنهها باشد بَری
جنتی گوید که او باشد پَری
هست قصد و غُصهاش خدمت به ناس
مهر وَرزد فارغ از جنس و لباس
دشمن از تحریم او دارد هراس
چون بداند رمز و راز اختلاس
ای خدا این سرخوشی از ما مگیر
تا بماند امتی خشنود و سیر
چون زمانِ این پدر آید بسر
شمع ما روشن نما با گُل پسر
ایران - روسیه - اوکراین، فرهاد یزدی