محمدی گلپایگانی در سال ۱۳۶۰، به سرپرستی ژاندارمری کل کشور و سپس نمایندگی خمینی در نیروی هوایی منصوب شد و در همین سمت بود که با یک دانشجوی انگلیسی محجبه آشنا شد
علیرضا نوریزاده - ایندیپندنت فارسی
سالها بدون رقیب لقب راسپوتین سرای «مقام معظم» را داشت. بعد که سید اصغر حجازی این لقب را از آن خود کرد، شیخ ما به لقب والد داماد معظم و رئیس دیوان خلیفه دل خوش کرد. اگر اصغر حجازی از گنداب امنیت به مقام مسئول امنیتخانه ولی فقیه راه یافت، شیخ از جلسه شعر و گعده (نشستهای خصوصی آخوندها) و حلقه کوکنار به جایگاه رفیع ریاست دفتر «آقا» و سپس پدر داماد حضرتش بودن رسید. دیدم ایرج مصداقی از سید اصغر نوشت، لازم دیدم از شیخنا محمد (غلامحسین) محمدی گلپایگانی، بنویسم؛ ستون اصلی دفتر و بیت و بلانسبت، اسدالله علم سید علی خامنهای.
محمد محمدی گلپایگانی، زاده ۱۳۲۲ در گلپایگان، فرزند آیتالله میرزا ابوالقاسم محمدی گلپایگانی است. پدرش در زمان سلطنت پهلوی، از مفسران و عالمان دین و امام جمعه متنفذ گلپایگان بود. او نخستین کسی بود که به نمایندگی از آیتالله بروجردی عازم اروپا شد و زمین مسجد هامبورگ را خرید و مقدمات تاسیس آن را فراهم کرد. فرزندش محمد محمدی گلپایگانی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ نماینده خمینی در نیروی هوایی ارتش بود.
بعد از انقلاب، بهشتی، محمدی گلپایگانی را به مصطفی میرسلیم که در سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹ رئیس شهربانی بود، معرفی کرد. محمدی گلپایگانی مسئول پاکسازی کارکنان شهربانی شد و به مدت کمتر از دو سال در این سمت ماند. سپس در سال ۱۳۶۰، به سرپرستی ژاندارمری کل کشور و سپس نمایندگی خمینی در نیروی هوایی منصوب شد. در همین سمت بود که با یک دانشجوی انگلیسی محجبه آشنا شد که جزو معلم زبانهای نیروی هوایی بود. پس با یک نگاه، دل و دین را باخت و خرسند از اینکه در قمار عشق جای پشیمانی نیست، قدم در راه گذاشت.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
دختر اهل بلاد فخیمه هم هر روز روسری را سفتتر بست و بر غمزهها و عشوههای پنهانی افزود. با خبر شدن همسر اول و شماری از دوستان و ترس از رسوایی، وادارش کرد بانوی انگلیسی را به عقد خود درآورد. به دنیا آمدن فرزندان پشت هم که یکی هم مشکلاتی داشت، شیخ ما را چنان به علیامخدره انگلیسی که حالا نام اسلامی گرفته بود، دلبسته کرد که فقط یکی دو روز در منزل همسر اول سر میکرد و باقی ایام رومئووار در خدمت ژولیت، سرود عشق بر زبان میراند. گاهی نیز در دوران سفر زوجه برای دیدن اهل و دیارش به لندن، دو سههفتهای را در خانه نسبت مجللی که برای خانم خریده بود، رحل اقامت میافکند.
بیش از ۳۲ سال است که محمدی گلپایگانی بهعنوان رئیس امور بیت و دفتر رهبر جمهوری اسلامی، مهمترین مسئولیتها را در جوار «نایب امام زمان» عهدهدار است و بهعنوان نماینده خامنهای در گردهماییها شرکت میکند و پیام او را میخواند. محمدی ریشهری که در دولت اول و دوم میرحسین موسوی به وزارت اطلاعات منصوب شد، محمدی گلپایگانی را که پیشینه قضایی، اطلاعاتی و امنیتی داشت و در سالهای دهه ۶۰، مسئول عقیدتی نیروی هوایی ارتش و دادگاههای نظامی بود، مشاور وزیر اطلاعات کرد. او در یک دوره هم معاون پارلمانی وزارت اطلاعات شد.
در دوره ریاستجمهوری خامنهای، گلپایگانی و اصغر حجازی معاون وزارت اطلاعات بودند. با مرگ خمینی، خامنهای این دو را به «بیت» خود برد. در دوره اصلاحات و ضربه خوردن وزارت اطلاعات از محمد خاتمی، علی فلاحیان، وزیر اطلاعات سابق، و مصطفی پورمحمدی، معاون سابق وزارت اطلاعات، به بیت خامنهای رفتند و یک سازمان اطلاعات موازی با وزارت اطلاعات تشکیل دادند. یک نمونه کوچک از کار این سازمان اطلاعات موازی سرکوب معترضان انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸ بود که جدا از دولت و وزارت اطلاعات تنها زیر نظر خامنهای فعالیت میکردند و رسولان پیغامآور ارگانها و ادارات دولتی شدند.
زمانی که خامنهای با ازدواج دختر محبوبش بشری با آقازاده محمدی گلپایگانی موافقت کرد، او و خانوادهاش رسما به حلقه اهلالبیت وارد شدند. محمدی گلپایگانی دهم خرداد ۱۳۹۰، به حوزه نیوز گفت: «من امین و رازدار رهبر و آقایم هستم و خیلی چیزها را نمیتوانم بگویم... در سیمای ملکوتی این مرد بزرگ ذرهای هوای نفس وجود ندارد و ایشان جز خدمت به اسلام و بقای نظام اسلامی و خدمت به محرومان و مستضعفان هیچ هموغمی ندارند. ما هرچه میدویم ایشان جلوترند.» او ادامه میدهد: «مسئولان کشورهای دیگر متواضعانه در خدمت رهبر حاضر میشوند»؛ البته منظور او مسئولان حزبالله لبنان و تروریستپروران و کشورهای فقیر بینامونشانیاند که باید با ذرهبین روی نقشه پیدایشان کرد.
گلپایگانی در خرید جنجالی یک فروند هواپیمای اختصاصی برای خامنهای که ۸۰ درصد از مبلغ خریدش ناپدید شد، بازیگر اصلی بود. این خبر مربوط به دولت دوم هاشمی رفسنجانی است که تصمیم گرفته شد برای خامنهای هواپیمای تشریفاتی و اختصاصی خریداری شود تا او با هواپیمایی مجزا از ناوگان هوایی کشور تردد کند. البته تمام سفرهای خامنهای تاکنون داخلی بودهاند و در دوران رهبری، سفر خارجی نداشته است.
خرید این هواپیما به علت وضعیت اقتصادی آن دوره موقتا به حالت تعلیق درآمد تا اینکه در دولت اول خاتمی، وضعیت اقتصادی و فروش نفت مقداری بهتر شد و پروژه خرید هواپیما دوباره کلید خورد. محمدی گلپایگانی مسئول پیگیری و خرید هواپیما شد و او نیز پسرش مصطفی گلپایگانی را که داماد خامنهای و همسر بشری خامنهای است، مجری این کار کرد.
مصطفی با وزارت دفاع وارد مذاکره شد و وزارت دفاع رسما خرید هواپیما را به عهده گرفت. پس از جستوجوی بسیار، وزارت دفاع با دلالی یک واسطه سوری-فلسطینی، یک فروند هواپیمای ایرباس آ۳۴۰ ساخت سال ۱۹۹۸ را که مال پسرعموی پادشاه برونئی بود، پیدا کرد اما مسائلی پیش آمد که به فرار دلال با نصف پول منجر شد و خامنهای از داشتن طیارهای با دستشویی طلایی محروم ماند.
برخلاف اصغر حجازی، محمدی گلپایگانی میانه چندان خوبی با مجتبی ندارد و پایان ولایت سید علی، مترادف به نقطه پایان رسیدن کارنامه محمدی گلپایگانی خواهد بود.
روایتی دیگر از وصلت محمدی گلپایگانی به روایت irangreenvoice.com
جاسوس اندرونی که محمد نوریزاد در نامه اخیر خود از آن نام میبرد، همسر رئیس دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران است. محمدی گلپایگانی رئیس دفتر خامنهای، روحانی ۶۹ سالهای است که از سال ۱۳۶۸ ریاست دفتر خامنهای را برعهده دارد.
محمدنوری زاد در نامه اخیر خود به رهبر جمهوری اسلامی ایران، از وجود جاسوسان در اندرونی خبر میدهد و این سوال به ذهن میآید که منظور این نویسنده دفاع مقدس از جاسوسها چه کسانی است؟
بر اساس اخبار رسیده به ندای سبز آزادی، محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران، چند سال قبل در سفری به انگلستان، با دختری جوان اهل این کشور ازدواج کرد و منظور محمد نوریزاد در نامه اخیرش، این همسر رئیس دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران است.
نوریزاد در بیستوششمین نامه خود به خامنهای آورده است: «من مودبتر از آنم که به اندرونی کسی متعرض شوم. اما شما هم باید مثل آن باغبان زیرک باشید و این احتمال را بدهید که دخترکان موبور و چشم آبی بلاد کفر که امنای شما را نشانه رفتهاند، ای بسا گماردگان همان باغبان باشند. چرا؟ چون خبربرندگان و خبرآورندگان آن باغبان زیرک باید متنوع باشند. جوری که اگر یکی از آنها لو رفت، دیگری باشد و اگر دیگری ورپرید، آنکه در اندرونی و از هر گمان بد مبرا است، به کار بایسته خود ادامه دهد.»
یکی از نزدیکان به بیت رهبر جمهوری اسلامی ایران که نخواست نامش فاش شود، به خبرنگار ندای سبز آزادی گفت: «حاجآقا محمدی گلپایگانی که برای یک سفر درمانی به انگلستان رفته بود، با یکی از پرستاران انگلیسی ازدواج کرد و او را به ایران آورد.» او ادامه داد که این دختر جوان هماکنون در خانه او زندگی میکند.
هرچند روایت محمد نوریزاد بهگونهای دیگر است. او مینویسد: «تجسم کنید عدهای از دخترکان موبور و چشم آبی در بلاد کفر اسلام آوردهاند و سفارت ایران در فلان کشور غربی برایشان کلاس اسلامشناسی دایر کرده است. حضرت حجتالاسلام والمسلمین به سفر خارج تشریف میبرند؛ حتما برای گسترش بنیه و صلابت اسلام. جناب سفیر دستهایش را به هم میمالد و سربهزیر میگوید که حاجآقا یک تعدادی از دخترخانمهای اینجا به دین مبین اسلام و تشیع مشرف شدهاند و حاضرند به ایران بروند و با هرکسی که صلاح باشد، وصلت کنند. شما چه میفرمایید؟ حاجآقا گل از گلش میشکفد و میپرسد کجا هستند این اسلامآورندگان؟ پاسخ میآید همینجا، در اتاق مجاور! حاجآقا که اتفاقا خیلی هم پتوپهن و اشتهای سیریناپذیرش شهره خاص و عام است، به اتاق مجاور تشریف میبرند. جلالخالق؛ حضرت پروردگار مگر زیباتر از اینها هم میتواند خلق کند؟ عجالتا همانجا یکی از بهترینها را برای خود نشان میکند و همانجا صیغه محرمیت را با رعایت حروف حلقی آن، جاری میکند. وکیلم؟ چرا که نه؟ شما سرور من هستید.»
اخبار رسیده به ندای سبز آزادی هم حکایت از آن دارد که منظور از این جاسوسان اندرونی کسی جز همسر دوم محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران، نیست.
البته این روایت در مقایسه با داستان حقیقی آشنایی و ازدواج رئیس دفتر رهبر جموری اسلامی، اشتباههای بسیاری دارد. فقط آوردم تا روایتهای گوناگون را نقل کرده باشم.