فرهاد رجبعلی، ویژه خبرنامه گویا
این روزها خیلیها در فضای مجازی نوشتهاند پر از خشم اند! پر از نفرت از کشته شدن مهسا امینی. اما صادقانه نمینویسند شاید بخشی از این خشم و نفرت از خودشان است و تماما متوجه نظام حضرت آقا نیست؛ خشم و نفرت از اینکه چهار دهه است مقابل ظلم ظالم سکوت کردهاند. ظالم را چنان وقیح و گستاخ ساختهاند که میگوید: "ولو بلغ ما بلغ ما میزنیم."
مگر در جریان اعتراضات آبان سال ۹۸ علی شمخانی دبیر شورایعالی امنیت ملی به محمود صادقی نماینده وقت مجلس چنین نگفت؟ و ما از ترس به خانهها برگشتیم و از پنجرهها الله اکبر گفتیم و هیچ کاری دیگر جز توفان توییتری نتوانستیم و ناتوانیم.
نظام همه مشروعیت و مقبولیتش را از دست داده است؛ حضرت آقا به خوبی میداند. اما از برای مرعوب ساختن هر روزه ما، بیرحمانه با مشت و لگد، چوب و چماق، گلوله و باروت میکُشد و به طور سیستماتیک تشویش اذهان میکند و میگوید: مقتول سکته قلبی یا مغزی کرده؛ فلان قتل با گلوله مشکوک است و کار ضد انقلاب.
چنان با وقاحت دروغ پراکنی میکند که این حجم از دروغ برای ما خارج از درک میشود. کمکم به همه چی شک میکنیم؛ به خومان، به دیگران. و در نهایت همه چی و همه کس را انکار: "مگر میشود همه اینها دروغ باشد؟ شاید واقعا نظام درست میگوید و ما در اشتباهیم؟" و چون ما حتی در به کار بردن عقل خود نیز بیعمل شدهایم، بیش از پیش در سیاهچاله سیاست جمهوری اسلامی فرو میرویم.
نظام حتی در اجرای همین پروژه دروغپراکنی و خنثی سازیاش عملیات برونمرزی انجام میدهد تا رسانههای خارجی را هم بیاعتبار کند؛ چند خبرنگار ایرانیتبار شاغل در روزنامههای معروف را که در کشورهای غربی بزرگ شدهاند و درک و شناخت کافی از جامعه و سیاست ایران ندارند، هدف قرار میدهد و با ایجاد کانالهای ساختگی "موثق" برای آنان، شروع به انتشار اخبار دروغین کرده و از طریق همین روزنامهنگاران که از ایرانی بودن تنها کمی فارسی بلد هستند، خبر را منتشر میکند.
این گزارش اخیر روزنامه نیویورک تایمز درباره بستری شدن رهبری و در پی آن، حضور حضرت آقا در مراسم عزاداری دانشجویان به مناسبت اربعین حسینی فردای انتشار گزارش، گویای پروژه کارآمد نظام است. جوری رسانههای معتبر را از اعتبار تهی کند که درک و تمیز دادن اخبار راست از دروغ برای مردم غیرممکن شود. و ما همچنان گیج و مبهوت بمانیم از این همه اخبار ضد و نقیض، بیحال و مریض!
اینکه پدر مهسا امینی در مراسم خاکسپاری دخترش از مردم میخواهد که مراقب خانوادهاش باشند، هزار نکته نهفته دارد؛ یک نکته اینکه همه از بیتوجهی به سرنوشت یکدیگر خبر داریم و به صورت غمانگیزی میدانیم روزی در تقابل خواسته یا ناخواسته با نظام، از طرف جامعه تنها و غریب میمانیم!
پویا بختیاری سال ۹۸ در ویدئویی ساعاتی پیش از کشته شدن توسط نیروهای امنیتی با شلیک گلوله در خیابان، گفت که او هم پسر کسی است. حتم دارم این سخن درخشان پویا در آینده توسط اساتید علم جامعهشناسی در دانشگاهها تدریس خواهد شد که چه مردمانی بودیم در عصری که چنین پویا گفت!
پویا و امثال او شجاعانه به مخالفت با نظام برخاستند و جان دادند. اما ما اکثريت جامعه همچنان نشستهایم گیج و گنگ از اخبار داغ؛ در حالی که مست از پس باز کردن تشتکایم و منتظر لایکهای هشتک، پویا و مهسا های دیگری میمیرند و ما همچنان بیحال به همین حالیم به امید روزی که کسی ظهور کند و برایمان یک شبه آزادی آورد.
مطلب قبلی...
نقطه ای که مهسا را کشت! احمد وحدت خواه
نقطه ای که مهسا را کشت! احمد وحدت خواه