Thursday, Sep 22, 2022

صفحه نخست » با سرکوبگران حکومت اسلامی چگونه مقابله کنیم؟؛ ف. م. سخن

508ffb2ca28c43525ebd7adc6b5c009acd9a618a.jpegپیش از پرداختن به موضوع چگونگی برخورد با سرکوبگران حکومت نکبت اسلامی، لازم است توضیحاتی در باره این سری مطالب بدهم.

به من می گویند شما با مطالب ات مردم را نترسان و از میدان به در نکن.

اولا اینجا مردم ی در کار نیست و از چند صد نفری که این مطالب را می خوانند، شاید چند نفری در تظاهرات داخل کشور حضور داشته باشند که این مطالب احتمالا به کار شان بیاید.

طرف،،، بدون هیچ احساس مسوولیتی نسبت به جان بچه های ایران، با نام غیر واقعی و احتمالا از خارج از کشور چنین پیام هایی برای من می نویسد و انتظار دارد، حداقل تجاربی که طی ۴۰ برخورد با حکومت نکبت به دست آورده ام با بچه های شجاع کشورم در میان نگذارم.

وظیفه ی من ایجاد انقلاب نیست. وظیفه ی من نوشتن مطالبی ست که شاید برای انقلاب مفید باشد. من در قبال تک تک بچه ها، احساس مسوولیت می کنم و آن ها را مانند فرزند خودم می دانم.

اگر فرزند شما که جوان است بخواهد با اتومبیل مثلا از جاده ی چالوس به شمال برود، به او نمی گویید مراقب رانندگی ات باش؟ مراقب پیچ و خم های جاده باش؟ اگر جاده خیس بود فلان کار را بکن؟ با خودت فلان وسایل را ببر؟

امروز، بچه ها به پا خاسته اند و رو در روی گزمگان سراپا مسلح سدعلی ایستاده اند.

خیلی پست ی می خواهد که من آن ها را از خارج از کشور، بی هیچ کمک فکری و مادی به جلو بفرستم که بروند انقلاب کنند، و کار ی را که خود من نتوانسته ام در ایران بکنم آن ها بکنند، و کشته و زخمی و زندانی هم شدند چون بچه ی من نیستند، عین خیال ام نباشد.

این سلسله مطالب، برای کسانی نوشته می شود که اراده کرده اند با بر انداختن حکومت، زندگی بهتری برای خود و خانواده و دوستان و بقیه ی مردم ایران بسازند. این ها کسانی نیستند که من بگویم فلان کار را بکن بکنند یا نکن نکنند. این ها کار خودشان را چه من چیزی بنویسم چه ننویسم می کنند.

مطلقا هم مشوق کسی برای به خطر انداختن جان اش نیستم، و این به اراده و خواست و شهامت و شجاعت و احساس مسوولیت در مقابل کشورِ خود شخص بستگی دارد. می توان راحت دهان را گشود و در خارج، سخنان داغ و انقلابی سر داد و به عاقبت آن هم کاری نداشت. این کار عین پست ی ست و کم و زیاد هم ندارد.

اما اصل مطلب...

***********************

ما چهل سال است با این حکومت بدکار دست به گریبانیم. از ۴۰ سال پیش در مراحل مختلف حیات ننگین این حکومت، با سگان هار ش دست و پنجه نرم کرده ایم و متاسفانه تا این لحظه نتیجه ای نگرفته ایم.

آن ها مجهز به انواع و اقسام وسایل سرکوب هستند. از باتون گرفته تا مسلسل های سنگین.

در هر مرحله از سرکوب از تعدادی از این وسایل استفاده می کنند. اگر وسایل ساده جواب ندهد، سراغ وسایل کشنده تر می روند.

حکومت ایدئولوژیک اسلامی برای حفظ اسلام می تواند دست به هر جنایتی بزند و آن را به حساب اسلام بگذارد.

در سال ۵۹، زمانی که دکه داران خیابان پهلوی در روی پله های ساختمان وزارت کشور امروزی که در سال های اول انقلاب ساختمان شهرداری بود، به نشانه ی اعتراض نشسته بودند، و من هم در میان آن ها بودم و عکس می گرفتم، آدمخوران حکومت، یک دستگاه نیسان که بر روی آن مسلسل کالیبر ۵۰ روی سه پایه نصب شده بود و برای کشتار در کوهستان های کردستان از این وسیله استفاده می شد، به مقابل دیوار کوتاه ساختمان آوردند و بی ذره ای درنگ و شرم، جمعیت معترض را به مسلسل بستند. من برای حفظ جان خود و دوربینی که همراه داشتم و عکس های آن روز در آن ثبت شده بود، خودم را در کنار جنازه ها به مردن زدم و توانستم به این طریق جان سالم به در ببرم.

از این گونه اتفاقات خصوصا در دو سال اول انقلاب بسیار افتاد و تجارب بسیاری به دست آمد.

در همین دوره ی اخیر، ما سال ۸۸ را داشتیم و سرکوب مردم عادی را. آبان ۹۸ را داشتیم و کشتار سبعانه ی مردم در نیزارهای ماهشهر را.

نه. سرکوب شوخی و بچه بازی نیست، و سخن گفتن از آن ترساندن کسی نیست. برای مقابله با سرکوب حکومتی باید ذهنا و جسما آماده بود.

مهم ترین چیزی که بچه ها باید در دوران ترصد و سکوت اجتماعی دنبال آن می بودند و بعد از این هم باید باشند، گذراندن دوره های دفاع شخصی ست.

گزمگان عادی حکومت نکبت، همان طور که دیده اید، مشتی نره خر شکم گنده هستند و حتی کسانی که لباس پلیس به تن دارند، قادر نیستند مثلا فردی را به تنهایی یا حتی دو نفره و چند نفره دستگیر کنند و به دستان او دستبند بزنند. به عبارتی از تکنیک بی بهره اند.

بنابراین قلتشن بودن این ماموران، و خوفناک بودن چهره ی آن ها نباید باعث شود شخص فکر کند در مقابل او دست و پا بسته است و مثل بره ی مظلوم، خود را به دست او بسپارد و کار ش به بازداشت و زندان بکشد.

فیلم هایی در اینترنت -البته اگر اینترنت وصل باشد- هست که نقاط حساس بدن و چگونه وارد کردن ضربه به آن ها را نشان می دهد.

امروز وقت این گونه آموزش ها نیست و اصولا این آموزش ها باید در کلاس های مربوط به این کار انجام شود.

اما به طور ساده می توان گفت، که نقطه حساس بدن مردان همان قسمت آلت تناسلی ست که ضربه به آن بسیار دردناک است. سیبک گلو هم اگر ضربه به آن درست وارد شود می تواند باعث از پا افتادن ضربه خورنده شود.

توجه کنید که شدت ضربه باعث هیچ اتفاقی نمی شود و مثلا فرد غول پیکری که در مقابل شماست، با شدید ترین ضربه ی شما هم نمی میرد. بنابراین با احتساب این که شما تنها «یک» ضربه ی کاری و بسیار محکم می توانید به او وارد کنید و بعد از خلاصی از دست او با سرعت هر چه تمام تر از صحنه فرار کنید، باید تمام نیروی خود را در پا و مُشت خود جمع کنید و بدون ترس از عوارض ضربه، ضربه را به میان پا یا سیبک گلوی طرف مقابل تان بزنید.

این هیولاها معمولا هیکلمند هستند و دستان بزرگی دارند. من در سال ۱۳۵۹ با گروهی از بچه ها به کوه چین کلاغ رفته بودیم که بعد از بازگشت در ده درکه با اهالی ده و حزب اللهی ها به شدت درگیر شدیم و زد و خورد خونینی صورت گرفت. در میانه ی زدن و خوردن، یکی از این نره خر های حکومتی دست مرا از مچ گرفت و من هر چه تقلا کردم نمی توانستم حتی ذره ای دست او را تکان دهم. آن سال ها هم فقط کتک کاری عادی بلد بودیم و به فنون رزمی و نترسیدن از وارد آوردن ضربه شدید آشنا نبودیم. و همان شد که باعث شد برای اولین بار به زندان اوین بیفتم.

یک چیز را در هر لحظه به خاطر داشته باشید:
شما نباید دستگیر شوید. شما باید به هر شکل و صورتی شده از دست فرد دستگیر کننده فرار کنید.

دوم موضوع فریاد های بلند است و نعره زدن. هیچ وقت از نعره زدن دریغ نکنید و نعره های گوشخراش بکشید و اصلا هم از این کار خجالت نکشید. صدای بلند، طرف مقابل شما را هر که باشد و هر قدرت بدنی یی داشته باشد می ترساند و موقعیت را برای زدن ضربه ی کاری فراهم می کند....

ادامه دارد...



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy