Tuesday, Sep 27, 2022

صفحه نخست » پرواز «ژینا»، جوانه مرگ رژیم نکبت اسلامی، امیر امیری

Amir_Amiri.jpgمبارزه و نبرد جانانه و شجاعانه‌ای که در خیابانهای سراسر ایران‌زمین در جریان است زمینه‌ساز بسیاری از دگرگونی‌ها و تغییرات پارادایمی در سطح ملی خواهد شد که بر همه رخدادهای بعدی اثر می‌گذارد و نقش برجسته‌ای در روند تاریخی جامعه دارد. یک رویداد دلخراش که مرز احساسات ملی را جوشاند و خشم فروخفته مردم را فوران کرد، بار دیگر هم اقتدار گفتمان براندازی و اراده جمعی برای سرنگونی حکومت فاسد اسلامی را نمایان کرد و هم به نفس افتادن یک حکومت به پایان رسیده و غرق شده در بحران‌ها‌ و گرفتار در تناقضات ذاتی‌اش را به تصویر کشید.

در این کارزار رهایی بخش که جوانه مرگ رژیم نکبت اسلامی زده شده است، شناخت درست رویدادهای جاری و درک تاریخی از حوادث، نیاز به ردیابی درست مواضع و مرزهای سیاسی دارد و دیگر کسی نمی‌تواند در جایگاه ناظر بی‌طرف و یا خنثی قرار گیرد و با برجسته کردن مواضع حزبی و سیاسی‌اش به دنبال سهم خواهی بیشتر باشد. ما اکنون در دوره‌ای بسر می‌بریم که نظم ذهنی تازه، نقطه عطف در یک تحول تاریخی را تشکیل می‌دهد.

در این چند روز چنان سراسر محیط سیاسی ایران دگرگون شده است که تأثیرگذاری بر دیگران به صورت یک حق درآمده است و هر روز قشر و طبقه و صنف جدیدی به چرخه مبارزات سیاسی وارد می‌شود و بزودی نهادهای اساسی و معنادار جامعه، مانند اقتصاد، را به دنبال درگیری‌ها می‌کشاند. اکنون امر سرنگونی حکومت فاسد اسلامی از نان شب واجب تر و ضروری تر شده است.

اساسی‌ترین ویژگی انقلاب ملی ایران که توسط جوانان و پیشگام آنان، دختران بی باک و زنان دلاور رهبری می‌شود، به چالش کشیدن رو در رو و مستقیم تر رژیم آدمکش و بخشی از ایدئولوژی قرون وسطایی‌اش است که همیشه برای نشان دادن اقتدارش به کار گرفته می‌شد. برافکندن روسری و چالش گری علیه حجاب تحمیلی نه تنها یک ابزار خشنونت را از دست نهادهای سرکوبگر رژیم می‌گیرد، بلکه رژیم شیعه را از بسترهای ایدئولوژیک‌اش خلع سلاح می‌کند که به ضعف درونی‌اش می‌انجامد.
پس زدن حجاب تحمیلی و برافکندن روسری اگر در دوره‌های گذشته بصورت منفرد از سوی زنان شیر دل وطن انجام می‌شد، تنها یک «ابزار» مخالفت با حجاب اجباری بود، ولی اکنون که بصورت مشترک و همگانی و در روند مبارزه در خیابانها و میدان‌ها سوزانده می‌شود یک «سلاح» براندازانه است که رژیم رو به اتمام را در موقعیت شکننده تری قرار می‌دهد که نه راه پس دارد و نه راه پیش، و در باتلاق حجاب تحمیلی سقوط خواهد کرد، مانند اربابش، ولادیمیر پوتین، که هر روز بیشتر در باتلاق اوکراین فرو می‌رود و افق سقوط نزدیک‌تر می‌شود.

اگر زمزمه هایی در زمینه لغو حجاب تحمیلی و اجباری از سوی استمرارطلبان خاک بر سر و ماله کشان سازمانی و مالی فرومایه شنیده می‌شود، باید هشدار بود که این آروغ‌های دلسوزانه ترفندی بیش نیست و تنها با هدف کاستن از تندی اعتراضات مردمی بیان می‌شود. «ضعیفه»‌های این مفت خواران حتی در منزل خویش هم نمی‌توانند حجاب از سر برافکنند.

تحمیل چنین پوششی، که با گسترش تبلیغات، فرار از نفوذ ایدئولوژیک را برای مردم دشوار می‌کند، از بطن مبانی فقهی شیعه استخراج می‌شود و اجرای حکم حجاب تنها یکی از پایه‌های ایدئولوژیک رژیم نیست، بلکه ابزاری برای نشان دادن اقتدار پوشالی و ایجاد رعب و وحشت است که همه ساله در چندین نوبت در معابر عمومی بکار گرفته می‌شود و ابطال آن تنها با سرنگونی جمهوری اسلامی و نابودی آخوند شدنی است.

حکومتی که با خیزش‌های مردمی روبروست، آنهم در هنگامه‌ای که رهبر الدنگ در بستر به درک واصل شدن قرار دارد، نه تنها آسیب پذیرتر می‌گردد، بلکه هم ضریب خطاهایش فزونی می‌یابد و هم بحران‌های موجود گسترش و تبدیل به بحران‌های سیستمی می‌شوند. نیروهای سیاسی باید بتوانند از این فرصت استفاده کنند و از مرحله بیانیه دادن به منطقه عملگرایی ورود کنند و با مطالبه محوری و تقابل و رویارویی مستقیم وضعیت شکننده رژیم و دستگاه سرکوبگرانه‌اش را بیشتر سست تر کنند تا کشمکش‌های درون حاکمیت مولد تنش‌های سیاسی ریزشی گردد.

اگر قرار بود دیکتاتورها تنها با بیانیه، آنهم بیانیه‌های آبکی یک هفته گذشته، ساقط شوند، اکنون در جهان هیچ مستبدی وجود نداشت. چنین بیانیه هایی، با واژگانی بی روح و کسل کننده، نه تنها راهگشا نیستند، بلکه بیشتر سبب افسردگی می‌شوند. کسانی که کارکرد تعیین‌کننده‌ زبان در متن سیاست را نمی‌دانند و اساسا با زبان قدرت سخن نمی‌گویند، بدیهی است که نمی‌توانند صدای مردم باشند. آنجا که باید با زبان تهدید، هشدارهای لازم را به رژیم و نیروهای سرکوبگرش بابت پیامدهای رفتارهای خشونت‌آمیز و کشتار مردم بی‌دفاع گوشزد کنند، لکنت زبان می‌گیرند، و آنجا که باید صدای خشم مردم را انعکاس دهند، آموزگار ارزش‌های احساسی و عاطفی می‌شوند.

ما اکنون در یک دوره انتقالی به سر می‌بریم که یک پروژه سیاسی جایگزین هر روز برجسته‌تر می‌شود و بزودی رهبران و سخنگویان خود را خواهد یافت.

رژیم نکبت اسلامی دیگر نیازی به مشروعیت بخشیدن به قدرت سیاسی خود ندارد و تنها به فکر بسیج منابع سرکوبگرانه خود است. چنین رویه و سیاستی تنها از دست دادن اعتماد به نفس در طبقه حاکم را نشان نمی‌دهد، بلکه بیشتر علایم فروپاشی درونی یک رژیم نیمه جان را آشکار می‌کند. سرکوب تنها وسیله‌ای برای جلوگیری و کند کردن روند فناست و با ابزارهای نگهدارنده و بقای یک نظام سیاسی تفاوت‌هایی دارد و هرگز ضمانتی برای ادامه و پایداری ساختار سیاسی فرسوده شیعه نیست.

رژیم بی آینده اسلامی بهتر است از قطار خیال‌بافی پیاده شود و بداند که سرکوب در دنیایی از به هم ریختگیها و تلاطمات با رژیمی بدون آینده دیگر خصلتی ثبیت کننده ندارد و سرکوبگرانی که دچار بی نظمی و ریزش شده‌اند دیگر توانایی مهار خیزش کنونی و اعتراضات و اعتصابات در راه را نخواهند داشت. بیهوده برای پر کردن شکاف و گسست میان نیروهای سرکوبگر از نوجوانان در صف‌های نیروهای سرکوبگر استفاده نمی‌گردد.

رژیم پوسیده و فرسوده اسلامی بهتر است بداند که سلسله رویدادهایی که هم‌ اکنون در جامعه در جریان است، ناگزیر روند انحطاط حکومت را تقویت و شیب سرنگونی رژیم را تندتر خواهد کرد. در آن وقت دیگر نه انگشتان رنگی فرخ نگهدارها، نه دم تکانی ملیحه محمدی‌ها، نه بسته بندی‌های حقوق بشری الهه هیکس‌ها و نه شیطنت‌های بی بی سی می‌تواند به دادتان برسد و نه جزیره خریداری شده می‌تواند آرامشی برای سکونتان بهمراه داشته باشد. ما نیز شمشیرها را نه از رو، بلکه در دست گرفته‌ایم تا در زمان مناسب ضربت نهایی را بر فرق سرتان فرود آوریم.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy