حسن فرهنگی - کیهان لندن
علی خامنهای مانند همه انسانها مغز دارد و مغزش او را فریب میدهد. کار مغز همیشه خوب نیست. مغز او دچار تحریفهای شناختی است. تحریفهای شناختی دیدگاههای مغرضانهای هستند که ما نسبت به خود و دنیای اطراف خود داریم. آنها افکار و باورهای غیرمنطقی هستند که ما ناآگاهانه در طول زمان آنها را تقویت میکنیم. تحریفهای شناختی یعنی چسبندگی به باورهای نادرست که مغز شما میگوید آنها درست هستند! همه ما دچار تحریفهای شناختی میشویم اما بعضیها مثل خامنهای چنان چسبندگی به الگوهای معیوب پیدا میکند که هیچوقت نمیتواند واقعیتها را ببیند. تفاوت بین کسانی که گهگاه دچار تحریف شناختی میشوند و کسانی که در درازمدت با آنها دست و پنجه نرم میکنند، توانایی شناسایی و اصلاح این الگوهای فکری معیوب است. خامنهای طی چهل سال شناختهای تحریف شده را چنان حقیقت انگاشته که مثل یک موش که اسیر پنجههای گربه باشد، توسط این شناختهای غلط اسیر شده و به خود و دیگران آسیب زده است.
پس تحریفهای شناختی موجب بیماری پارانویا در او شده است که انواع مختلفی دارد، از جمله توهم توطئه - توهم خیانت - توهم خودبزرگ بینی و غیره که هر کدام از آنها علائم و نشانههایی دارند که مورد بحث این مقاله نیست. در اینجا سعی میکنم تنها به چند مورد از تحریفهای شناختی خامنهای اشاره کنم که در او حالت پارانویا ایجاد کرده است.
۱-او به تحریف شناختی همه یا هیچ (All-or-Nothing Thinking / Polarized Thinking) مبتلاست. کسی که تحت تاثیر این تحریف شناختی قرار بگیرد هیچ اعتقادی به میانهروی یا اعتدال ندارد. یا همه با او موافق هستند یا مخالف. یا همه در صف حامیان او قرار گرفتهاند یا در صف دشمنانش. این تحریف آنقدر او را تحت تاثیر قرار میدهد که حتی افراد نزدیک به خود و مهرههای اصلی نظام را نیز از خود طرد میکند. شمار این افراد بسیار زیاد است اما مشهورترین آنها کروبی و موسوی و رفسنجانی هستند.
۲- تحریف شناختی فیلتر ذهنی (Mental Filter) در این تحریف او ذهن خود را چنان تنظیم کرده است که تمامی رفتارهای رژیم ولو کشتن انسانها را خوب میبیند و تمامی پیشرفتهای دیگران را ضعف آنها تلقی میکند. او در مورد پیشرفت کشورهای عربی بدبینانه داد سخن سر میدهد و آنها را ورشکسته میخواند. فیلتر ذهنی میتواند با تمرکز بر موارد منفی، دیدگاه بدبینانهای نسبت به همه چیز در اطراف شما ایجاد کند. افرادی دارای این مشخصات به صورت selective یا گزینشی تنها مطالب خوشایند خود را انتخاب کرده و از عدم موفقیت خود هیچ نشانی نمیبیند. یعنی هرچه میبیند تاییدکننده اوست.
۳- تحریف شناختی دیگر پرش به نتیجهگیری (Jumping to Conclusions - Mind Reading) است. او چنان درون مغز خود اسیر شده است که از هر حرکت خلاف میل خود به نتیجه پرش میکند. برای همین است که مدام از واژه دشمن استفاده کرده و حتی حلقه نزدیک به خود را نیز آزرده میکند. همه افراد و کشورها که اندکی با او زاویه داشته باشند دشمن تلقی میشوند. او از هر انتقادی به دشمنی پرش میکند و هر نقد منصفانهای را مقابله با کلیت نظام تلقی کرده و با منتقدان ولو منتقدان محیط زیست سختترین برخورد را دارد.
۴- بزرگنمایی (Magnification) از دیگر خصلتهای خامنهای است. با بررسی سخنرانیهای متعدد او مشاهده میکنیم که او همواره نسبت به داشتههای رژیم بزرگنمایی کرده و نسبت به تواناییهای دیگران دچار تحریف کوچکنمایی است. او چنان در پنجههای این تحریف اسیر است که به نیروهای مخالف هیچ اهمیتی نداده و به دلیل ندیدن قدرت آنها اندک اندک از یک نیروی معترض کوچک به یک نارضایتی کلی در کشور دست یافته است.
۵- تحریف استدلالهای مبتنی بر باید (Should Statements) که باز هم در بیشتر سخنرانیهای خامنهای شاهد آن هستیم. او به دلیل حقیقی دانستن شناختهای خود با تحمیل «باید» نسبت به دیگران آنها را موظف به انجام فرامین خود میکند و کسانی که از این مقوله بیرون باشند از حلقه او بیرون خواهند افتاد. برای همین روز به روز دایره او تنگتر میشود. برای نمونه در قتل حکومتی مهسا امیری او از کلمه «باید» برای دفاع از آرمانهای انقلاب استفاده میکند و با اشاره به افرادی که از مهسا امینی دفاع کردهاند میگوید که باید آنها نظر خود را اصلاح کنند.
۶- ما بارها شاهد آن بودهایم که خامنهای از تحریف شناختی برچسب زدن منفی (Labeling and Mislabeling) نسبت به دیگران استفاده کرده است. از «خواص بیبصیرت» تا «عملههای مزدبگیر دشمن» و غیره. برچسب زدنها نیز از قطعیت بخشیدن به شناخت حاصل میشود و موجب اشتباهات بزرگ فرد میشود. خامنهای در حالی که موسوی و رفسنجانی را خواص بیبصیرت مینامید خود در مورد احمدی نژاد دچار لغزش عجیبی شد که همه میدانیم. او طی دوران رهبری خود مدام در حال برچسب زدن به دیگران و کشورهای دیگر است.
۷- در پایان برای گریز از پرگویی به آخرین تحریف یعنی تحریف شناختی همیشه محق بودن (Always Being Right) اشاره کنم. برای کسانی که با این تحریف دست و پنجه نرم میکنند، این ایده که ممکن است اشتباه کنیم مطلقاً غیرقابل قبول است و تا حد مرگ مبارزه خواهند کرد تا ثابت کنند حق همیشه با آنهاست. خامنهای با اشتباهات محرزی که طی ده سال اخیر کرده هیچوقت از مواضع خود اندکی عقبنشینی نکرده و تا ویرانی خود و سرزمین ایران بر آن پای فشرده و هیچوقت بر اشتباه خود اذعان و باور نداشته است.
فردی که به تحریف شناختی مبتلا است همواره مانند موش در چنبره آن گرفتار است. یک تحریف شناختی به اندازه کافی آنقدر مهم و بزرگ است که بتواند زندگی فردی را ویران کند چه برسد به اینکه فرد تحت تاثیر تحریفهای شناختی متعدد باشد. خامنهای و اغلب دیکتاتورها که دایره نقد را مسدود کردهاند اندک اندک با تحریفهای شناختی بیشتری مواجه شده و زندگی خود و مردم را به آشوب میکشانند. این فرد باید درمان شود، اما تجربه نشان داده که شناخت تحریفها و آمادگی برای درک شناخت بهتر برای افرادی که دچار تحریف شناختی هستند بسیار دشوار است و من بر این باور هستم که خامنهای هیچ وقت درمان نخواهند شد.
*حسن فرهنگی روانشناس و نویسنده است.
حمله به سفارت جمهوری اسلامی در لندن