در دوران تحصیل زبان و ادبیات فارسی، آثار شعر و نثر قدیم و جدید فارسی را از گذشته های دور تا دوران معاصر، خط به خط خوانده ام و به تجزیه و تحلیل آن ها نشسته ام.
در معنی شعر، در تعریف شعر، در تعریف ادبیات، تعاریف بسیاری در چهار زبان زنده ی دنیا کنار هم نهاده ام و تلاش کرده ام بدانم شعر چیست و شعر خوب کدام است.
اساتید بزرگ ادبیات، همواره از سعدی و حافظ به عنوان شاعر ترین شاعران قدیم و از فروغ و نیما به عنوان شاعر ترین شاعران دوران حاضر نام برده اند.
همه ی این ها را در ذهن داشتم تا دیروز که بعد از شنیدن اثرگذارترین سروده ای که در زندگی ام شنیده ام همه شان به یک باره از ذهن ام محو شد و تنها همین شعر تکان دهنده که تمام عصب های وجودم را لرزاند جای همه ی آن ها را گرفت.
درد ما اینه...
این شعر این سروده این کلامی که تک به تک ابیات اش بر دل و جان آدمی می نشیند و بی آن که بخواهد یا قصدی داشته باشد، اشک از چشمان ات سرازیر می کند، از این پس، برای من اثرگذارترین و با شکوه ترین دردنامه ی شعری در زبان فارسی خواهد بود.
با هم آن را از زبان سراینده اش، بشنویم: