یورونیوز - بیش از چهار هفته پس از آغاز اعتراضات در ایران، مسیر پیش روی معترضان و همزمان حکومت جمهوری اسلامی، بیش از پیش پیچیده مینماید.
ناظران مسائل ایران در بیش از دو دهه گذشته به بروز اعتراضهای «تودهای» در این کشور عادت کرده اند. حمله به کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸، جنبش سبز در سال ۱۳۸۸، اعتراضات «معیشتی» دی ۱۳۹۶ و پس از آن آبان ۱۳۹۸، کلیشهای از شورش، سرکوب و در نهایت راهپیمایی خاتمهبخش حکومتی را برای ناظران بیرونی مسائل ایران تعریف کرده بود. اما در اعتراضاتِ جاری ۱۴۰۱، این مدل شکسته شد.
در حالیکه به گزارش نهادهای مدافع حقوق بشر در یک ماه گذشته بیش از ۲۲۰ جان خود را از دست دادهاند، روند اعتراض و سرکوب، برخلاف اعتراضهای سالهای گذشته به شکل روزمره ادامه پیدا کرد.
به نظر میرسد معترضان، به جز در کردستان و شهرهای کردنشین آذربایجان غربی، خواسته یا ناخواسته وقعی به برنامهریزیها و تئوریهای اپوزیسیون در تبعید و کنشگران متخصص مهندسی دموکراسی نمیگذارند. شهرهای کردنشین ایران پس از مرگ مهسا امینی و به دعوت احزاب اپوزیسیون با برگزاری اعتصاب و تظاهرات خیابانی، آغاز اعتراضات را کلید زدند.
در جریان ۸ ماه اعتراضات جنبش سبز، سازماندهندگان تلاش میکردند تا با استفاده از مناسبتهای تقویمی حکومتی و مذهبی شدت ضربه به تظاهرکنندگان را بگیرند: روز قدس، سیزده آبان، عاشورا و ۲۲ بهمن تنها روزهای اعتراض بودند. اعتراضات ۱۴۰۱ اما از قرار معلوم روزها و تاریخ خود را میسازد. زنده بودن اعتراضها و گستردگی و پراکندگی بیسابقه آنها، شهرها و روزها را به هم پیوند میدهد. اتفاقی که هفته گذشته در مدارس دخترانه اردبیل و بهویژه مدرسه شاهد افتاد، روز یکشنبه هزاران نفر را در این شهر به خیابانها کشید. پیش از آن تظاهرات در دانشگاه شریف و حمله گسترده به دانشجویان، جمعیت بسیاری را به خیابانهای اطراف این مرکز آموزش عالی کشاند.
از قرار معلوم این توالی حوادث و رویدادها در قالب تقویم و مناسبت نمیگنجد. برای مثال، بهویژه بر خلاف جنبش سبز، اجرای طرح «شنبههای اعتراضی» در روز یکشنبه پس از طرح آن متوقف شد.
با این همه شاید بتوان انتظار داشت که علاوه بر روند جاری تظاهرات، در برخی روزها شاهد اوج بیشتر و حتی پیشبینی شده تظاهرات باشیم: چهلم مهسا امینی، اگر با فراخوان دوباره احزاب اپوزیسیون کرد همراه شود، میتواند دور دیگری از اعتصاب در کردستان و شهرهای کردنشین آذربایجان غربی را رقم بزند.
شاید مانند تجربه سالهای نخستین دهه ۸۰، امسال هم فوتبال بهانهای برای بازگشت معترضان به خیابانها باشد. مسابقات جام جهانی قطر از یک ماه دیگر آغاز میشود. تیم ملی ایران روزهای ۳۰ آبان و چهارم و هشتم آذر در مرحله گروهی به مصاف انگلستان، ولز و آمریکا خواهد رفت. با توجه به اقبال معترضان جوان به سلبریتیهای فوتبالی، احتمال بروز ناآرامی پس از مسابقات کم نیست.
معترضان پرشمار و از قرار معلوم بهشدت خشمگین ایران، خواسته یا ناخواسته، خودآگاهانه یا ناخودآگاهانه، تاریخ و تقویم خود را خلق میکنند. این اعتراضات، بهویژه برخلاف جنبش سبز، مینیمالیست، حداقلگرا، پراگماتیست و از نظر ایدئولوژیک «دنبالهروی تجربیات پیشین» نیست. اعتراضهای ایران ۱۴۰۱ در نخستین روزهای شکلگیری بریدن گیسوان را به جهان صادر کرد.
ناتوانی حکومت از اقناع افکار عمومی و ناتوانی دستگاه سرکوب از پایان دادن به اعتراضها، روند تحولات پرشتاب و خونین امروز ایران را به سوی آیندهای نامعلوم سوق میدهد.
هزاران نفری که هر روز در سراسر ایران دست به تظاهرات میزنند، از هر سن و نسلی که باشند با وجود تمام خطرهای جانی، جمهوری اسلامی را با جدیترین چالش حیات خود روبهرو کردهاند. این «خطر کردن روزمره» احتمالا پیش از هرچیز ناشی از سطح بالای نارضایتی انباشته شده در زندگی شهروندانی است که عمدتا درهمین نظام چشم به جهان گشودهاند.
نظام اوراسیایی پوتین و بازگشت به دوران چنگیزخان
آغاز فروش تجهیزات استارلینک در ایران