Sunday, Oct 23, 2022

صفحه نخست » به این می‌گن پارلمانتاریست!

ostureh_banner.jpgهادی خرسندی - ایندیپندنت فارسی

حجت‌الاسلام والمسلمین سید کاظم موسوی نماینده مشروطیت از اردبیل، پشت سر علی دائی حرف می‌زند. فردایش علی دائی که حرف‌های طرف را شنیده، به او جواب می‌دهد. حجت الاسلام شروع می‌کند «اسطوره اسطوره کردن» که دائی اسطوره فوتبال ما است!

از حجت الاسلام پرسیدند پس آن حرفها چه بود دیروز می‌گفتی؟ گفت دائی خودم را می‌گفتم!

(ها ها ها! به جوک تمام شد. تقصیر من است.)

پیش از این‌ها همین حجت‌الاسلام فرموده بود: «هر کس به دنبال آلات موسیقی و عینک آفتابی است، از ایران برود».

فردایش حرفش را پس گرفت و گفت منظورم این بود که عموی خودم از ایران برود! (جوک من دوام آورد!)

بعد هم جناب حجت الإسلام پارلمانتاریست طبق معمول گفت حرف‌هایش «تحریف» شده. لابد «عینک آفتابی» نتیجه تحریف است و در اصل، ایشان گفته بوده «سمعک آفتابی». به جای آلت موسیقی هم لابد یک آلت دیگری به زبانش آمده بوده.

این کوتاه را به عنوان مشتی نمونه خروار (یک خروار نماینده مجلس اسلامی) آوردم.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

از آنجا که هموطنان می‌خواهند بدانند در این روزهای حماسه آفرینی فرزندان وطن، نمایندگانشان در پارلمان چه می‌کنند؟ خواستم با فعالترینشان که همین نماینده اردبیل است، آشنا شوید.

ایشان در دفاع از جنایت‌های حکومت، پاچه علی دائی را گرفته و فردایش فهمیده که ددم وای! پای اسطوره را گاز گرفتم!

علی دائی فرزند اردبیل است و دائی ملت ایران. حجت الإسلام سید کاظم موسوی هم قرار بوده رئیس جمهور آینده شود که متاسفانه مشکلات تنفسی دارد. آقا مجتبی باید یک رئیس جمهور دیگر برای خودش زیر سر کند.

***

شعرانه تازه:

حفظ ظاهر در برابر دوربین
دیشب که تو در تلویزیون آمده بودی
دیدم که لبان تشنه خون آمده بودی
آنطور که توی «کَمِرا» کلّه کشیدی
انگار ز «تی.وی» به درون آمده بودی
گفتی ز کسی واهمه‌ات نیست چرا که
با تکیه به اعصار و قرون آمده بودی
پس در پی ترساندن آن دو «کَمرامَن»
همراه بادیگارد و قشون آمده بودی؟
با توپ پر و مشت گره کرده و اخمو
وان خشم ز اندازه برون آمده بودی
در اصل خطابت به جوانان وطن بود
بهر فَرَجی سوی ستون آمده بودی!
عمامه تو شیک و عبای تو مامان-دوز
ای وای چه خوش دکوراسیون آمده بودی
با قلدری و زور سخن راندی و گفتی:
دنبال موازین و شئون آمده بودی
«باید بِبَریم و بزنیم و بکُشانیم»
بگذشته ز سرحد جنون آمده بودی
وندر پس این ظاهر پر قدرت و محکم
انگار که نیمسوز به کون آمده بودی!

***

فیسبوک هادی خرسندی (کلیک کنید)



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy