*
*
*
روزها در خانه ماندهایم
ماهها در خانه حبس بودهایم
سالهاست با هم حرف نزدهایم
پس از مدتها سکوت و سکون،
امروز به خیابان میرویم
امروز دیگر خانه زندان ما نیست
امروز از خانه خارج شدهایم
امروز در خیابان همدیگر را میبینیم
امروز در خیابان میبینیم ما تنها نیستیم، ما بیشماریم
امروز در خیابان دست همدیگر را میگیریم
امروز در خیابان مانند اعضای یک بدن به هم میپیوندیم و همه یک پیکر می شویم
امروز در خیابان با درد پیکرمان آشنا میشویم
امروز دستدر دست یکدیگر درد مشترک را فریاد میزنیم
امروز گرفتن دست سایههای جاندار حال ما را بهتر میکند
امروز در خیابان میمانیم و از هم نیرو میگیریم
امروز در خیابان میدانیم که خیابان مال همه ماست
امروز در خیابان میدانیم که فردا روز بهتری است
فردا روز دیگریست
فردا حال ما خوب خواهد شد
فردا روزگار بهتری آغاز خواهد شد
فردا پنجرههای خانه به سوی دنیای بیرون باز خواهد شد
فردا قفلها و زنجیرها از در خانه برداشته خواهد شد
فردا خانه را از حشرات موذی پاک خواهیم کرد
فردا همه چرک سالیان را از قالیها خواهیم شست
فردا شیشه پنجرهها را از غبار سالیان تمیز خواهیم کرد
فردا همه چیز را از نو خواهیم ساخت
فردا خانه تکانی خواهیم کرد
ایرانزمین، میهن ما، خانه ما
ما مردم، میهن، فردا