زمان چندانی از توهین آقای احمد زیدآبادی به اپوزیسیون خارج کشور نمیگذرد. اپوزیسیونی که از نظر ایشان «هزارپاره بودند و بازیگران زمین کثیف ترامپ».
ایشان همان موقع نوشتند که جزو پاکدستانی هستند که به هیچ قیمتی حاضر به بازی در چنین زمینهایی نیستند!
برخورد ناشایست، خودخواهانه و حکم قطعی ایشان در مورد اپوزیسیون سخت توهینآمیز و آزاردهنده بود. این چهار سال قبل بود. طی این مدت نیز آقای زیدآبادی درهر برآمد مردمی که همین اپوزیسیون حمایتگر آن بود بهبهانهای اپوزیسیوننوازی کرده و تکهای به اپوزیسیون میانداختند.
من شخصاً دلیل این همه حساسیت وعناد با اپوزیسیون خارج از کشور از طرف ایشان را نمیدانم. اما این مهم نیست. مهم موضعگیری و نقش ایشان است با عنوان افتخاری «شرافت اهل قلم».
حال زمین بازی تغییر کرده و صدها هزار دختر و پسر به کف خیابانها ریخته زیباترین زمینهای بازی را پیش دیدگان جهانیان گشودهاند. نسل پاکدستی در مفهوم واقعی که شعار «زن، زندگی و آزادی» را فریاد میکشند. آیا با دیدن شما در زمین بازی خامنهای حق دارم که این بار من بپرسم «آقای احمد زیدآبادی در زمین کثیف پوشیده از خون خامنهای چه میکنید؟»
چگونه برصفحه تلویزیون رژیم ظاهر میشوید؟ بر جایی مینشینید که چندی قبل سپیده رشنو را با پیکری درهمشکسته با صورتی که هنوز خونمردگیهای ناشی از ضربات بازجویان بر خود داشت. مجبور به نشستن، به تکفیر خود. مجبور به تکرار کلماتی کردند که هدفی جز تحقیر، جز درماندگی و نشاندادن تسلیم یک ملت، یک نسل به حاکمی خودکامه نداشت.
در این فاصله زمانی طوفانی بهپا خاست از طرف همان نسل تحقیرشده، دیده نشده. نسل پرسشگر. نسل مطالبهگر که حقوق خود از حکومتی که زندگی و آزادی آنها و یک ملت را تباه کرده است، طلب میکرد.
آقای زیدآبادی! تحولات روحی، فکری وعملی جوانان در این یک ماه و بهائی که برای این تحول پرداختند فراتراز تصورنسل گذشته است. یک ماهی که به اندازه یک قرن آموزش داشت، حرف داشت. تحرک داشت و امید.
نسلی که مثل من وشما قتلعامهای سال ۶۷را از نزدیک ندیدهاند. وقایع کوی دانشگاه، سرکوبشدن جنبش اعتراضی سال ۸۸ را ندیدهاند. بهتر از من و شما کلیت این نظام را میشناسند وعدم تمکین حکومت در برابرمخالفان را خوب میدانند.
شما که سرکوب وحشیانه معترضان جنوب را دیدید. شما که امروز شاهد قتل عام مردم از نزدیک هستید. در مقابل چشمان شما کودکان دبستانی به رگبار بسته میشوند. زندانها را به آتش میکشند. بهتر از همه میدایند هیچ امکان گفتوگویی به مخالفان داده نمیشود! مگر با قبول چهارچوبهای از قبل تعیینشده.
شما که میدانید صفحه تلویزیون تنها به روی کسانی باز است که مطلقاً به حریم مقدس رهبر و نورچشمیهای او نزدیک نشوند. سخنی سنگینتر از گل نگویند! (مقایسه ترامپ و خامنهای قیاس درستی نیست. ترامپ کجا وجانی خونریزی که بهخاطر سرود نخواندن کودکی در وصفش دو دختر کشته میشود کجا). همه اینها را خوب میدانید.
اما با وجود این قبول میکنید که بروید و پای صحبت خبرنگار امنیتی کانال چهار بنشینید. چنین اهانتی به خون ریختهشده دختر مظلوم کُرد که ملتی در عزایش نشستهاند را بهپای استقلال رأی خود بگذارید.
خاک در چشمان مردم مصیبتزده بلوج بپاشید که چند روز قبل متجاوز از ۸۰ کشته دادند. از کودک دوساله تا پیرمرد ۷۰ ساله.
البته بگویم با خودخواهی و خودبزرگبینی که من طی تمام نوشتههای شما دیدهام که بهعنوان عقل کل ظاهر شده و ارائه طریق میکنید، تاحدودی این امر برایم آشناست. رشتهای از لجاجت که درجواب به من ازآن بهعنوان«چزندان» من یاد کرده بودید.
حال در جستوجوی آن هستم که ببینم این بار با قبول بازی درزمین کثیف و خونین خامنهای میخواهید چه کس یا کسانی را«بچزانند».
فکر میکنم در درجه اول نوعی دهنکجی است به اپوزیسیون خارج از کشور که بدبینی دیرینهای با آنها دارید. حال اتحاد عمل این روزها و جمعیت متشکل و چند ده هزار نفری خارجنشینها شما را سخت برآشفته میکند. از طرف دیگر«چزندان» دوستانی که دهن به نقد شما میگشایند. همراهی شما در تقابل با حکومت را طلب میکنند. امری که شما توهین تلقی میکنید.
«طبیعی است که هیچکدام از کارها و مواضع من به مذاق کسانی که مدافع براندازی هستند، خوش نیاید. برخی افراد که قبلاً نگاه مرا میپسندیدهاند و اکنون به سمت براندازی متمایل شدهاند، ظاهراً انتظارشان این است که من هم با آنها هممسیر شوم. این انتظاری بیهوده و در عین حال توهینآمیز است.» ـ احمد زیدآبادی مناظره در شبکه چهار
بهنظر من ایشان که چنین سخنانی را برنمیتابند تلاش میکنند در سیمای یک عارف که بهقول خودشان مشغله و دغدغه اصلیشان «رسیدن به صلح درونی است» ظاهر شوند. نوعی همسان پنداری با گاندی و ماندلا. قرارگرفتن در مدارج روحی بالاتر از کسانی که راهوروش او را قبول ندارند. سپس با چنین پوزیشنی حرکتکردن در جهت اصلاح حکومتی از راه گفتوگو.
در حالی که خود بیشتر از همه میداند که این حکومت دهها بار خونریزتر از حکومت آپارتاید و غاصبان انگلیسی است. ممکن است دامنه کشتوکشتار بهمراتب فراتر برود؛ فراتر از آن دو! از اینرو پارگراف پایانی خود را چنین خاتمه میدهد:
«مدافعِ سرسختِ حرکتهای سیاسی ضد خشونتم آن هم به قدری ضدخشونت که گاندی و لوترکینگ و ماندلا را شرمسار سازد!» ـ زیدآبادی مناظره در کانال چهار
خدا ملت را از دست چنین قهرمان ضدخشونتی که جایگاهی بالاتر از گاندی و ماندلا برای خود متصور است! برحضر دارد.
عارفی که در جستوجوی «صلح درونی» چشم بر این همه فجایع روزهای اخیر میبندد.
اصلاحطلبی که زیر عنوان دفاع از خشونتپرهیزی در صفحه تلویزیونی حکومت ظاهر میشود تا بهعنوان یکی از چهرههای شناختهشده اصلاحطلب، نویسنده، صاحبنام پرطمطراق «شرافت اهل قلم» خاک در چشم مردم میپاشند! خدا در امان دارد! آمین
ابوالفصل محققی
زیبائی در رنگارنگیست، مسعود نقرهکار