هر جنبش مدنی - اجتماعی اهداف، روشها و مراحلی دارد. بدون شفافیت در این ۳ مقوله جنبشها محکوم به شکست هستند.
مراحل شش گانه هر جنبش مدنی -اجتماعی عبارتند از:
۱-آغاز ۲-استقامت و تداوم مبارزه ۳-همگانی و سراسری شدن جنبش ۴-پیروزی ۵-تثبیت خواستهها ۶-مراقبت از دستاوردها و استمرار خواستهها و نو کردن اهداف و نه پایان
۱- آغاز:
هر جنبشی با جرقه ظلمی و یا اجحافی، جنایتی و یا تضییع حقی که وجدان جمعی جامعه را حساس و جریحه دار میکند، شعله ور میگردد. اما این آغازی ابتدا به ساکن نیست و در خود حامل تجربیات جنبشهای قبلی جامعه و یا درسهایی از جنبشهای ملتهای دیگر بعنوان یک دانش بشری است. همانگونه که جنبش کنونی مردم ایران دستاوردهای موفق انقلاب مردمی سال ۵۷ را در حافظه تاریخی نسل انقلاب دارد. انقلابی که تمامی مراحل ذیل را با جانفشانی و سختیهای بسیار مردم در صحنه طی کرد و به انقلاب گل بر گلوله معروفیت جهانی یافت و پیروز شد و تنها در مرحله تثبیت آن، آقای خمینی خیانت بر امید کرد و با انحصار طلبی و تجمیع قدرت در دست خود و روحانیت، به حذف بخشهای ملی و وفادار به اهداف مردم و کودتا علیه منتخب مردم دست یازید و انقلاب را بجای راهبر شدن در مسیر خواست مردم، همانا آزادی و استقلال و رشد بر پایه عدالت اجتماعی، به انحراف و تثبیت استبداد نوین مذهبی کشاند.
در هر جنبشی درمرحله آغاز، پیشتازان جنبش با حضور در صحنه دو هدف عمده را دنبال میکنند:
الف: پیوند زدن اقشار مختلف جامعه با جنبش و
ب: بیان خواستههای سلبی (مردودها و هر انچه را مردم نمیخواهند) و خواستههای ایجابی جنبش (مقبولها و هر آنچه را مردم میخواهند)
۲- استقامت و تداوم مبارزه:
جنبش کنونی مردم ایران به زعم نگارنده در این بازه زمانی یعنی پشت
سرگذراندن پنجمین هفته خود در این مرحله بسر میبرد. این مرحله یکی از سخت ترین مراحل جنبش است. زیرا با مقاومت یکپارچه نظام حاکم و اقلیت قدرتمدار و مافیاهای قدرت طلب ذینفع و نیز بکار گیری شیوه سرکوب روبرو میگردد. این امر هم نیازمند استقامت و شهامت و روشنی استراتژیها و تاکتیکها (اهداف و خواستهها و روشها) در بین پیشقراولان جنبش میباشد و هم نیازمند نیروهای تازه نفس و مصمم برای تقویت روحیه پیشقراولان و فراگیر شدن جنبش و نیز حمایت معنوی و مادی هموطنان داخل و خارج از کشور. نقش هموطنان خارج از کشور در این مرحله اساسی است که جنبش نضج و پای گرفته و اهداف و آرمانهای آن را به افکار عمومی جهان بشناسانند و آنرا بدل به جنبشی کنند که جهان بدان معرفت و شناخت دارد و از آن حمایت مثبت و معنوی کند. همانگونه که در جنبش کنونی ایران رخ داده است. زنهار که نظام حاکم نیز دست از تلاش برای سرکوب و القاء انواع ترسها و تهدیدها و جنایات و دستگیریها برنخواهد داشت و سعی بسیار خواهد کرد که خشونت را به جنبش تحمیل نماید.
چنانچه جنبش وارد فاز و میدان بسته خشونت گرایی شود، در توازن قوا همواره طرفی که نیروی سرکوب و زور بیشتری در دست دارد برنده میدان است. اما وارد نشدن جنبش به میدان بسته توازن قوا، باعث میشود جنبش ازنیروی ابتکار و شهامت بهره برد و ابتکار بکار گیری روشهای خشونت زدا و خنثی ساز سرکوب را بکار گیرد. لازم به یاد آوری است که مقبولیت جنبشها و مظلومیت یک جنبش بپا خاسته برای آزادی و استقلال، زمانی که به جنگ داخلی گرفتار نمیشوند در نزد افکار عمومی بیشتر و حمایت معنوی افکار عمومی جهان را بهترجلب مینماید.
پیشقراولان جنبش در این مرحله به سه زمینه حساس بایستی مراقب باشند.
الف: انتخاب اندیشه راهنما و اهداف و روشهای سازگار با هم
هدف، در اندیشه راهنما، تعریف میشود و در این اندیشه است که رابطه آن با روش معلوم میگردد: از دیر باز در ایران بعلت موقعیت ویژه ایران در جهان، استقلال ازدیرباز خواست ملت ایران بوده است. حتی در جنبش کاوه بنا بر شاهنامه، استقلال، در معنایِ برقرار کردن رابطه نه مسلط نه زیر سلطه با قدرتهای انیرانی هدف بودهاست. به دنبال جنبش کاوه، ایران از رابطه مسلط - زیر سلطه با انیران، رها شد. اما در واپسین دو جنبش همگانی مردم ایران، اقلیت صاحب امتیاز نگران باز و تحول پذیر شدن نظام اجتماعی، به قدرت خارجی در ایران نقش داد و دو کودتا، دو تجربه را نیمه تمام گذاشتند. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت آقای مصدق و کودتای خرداد ۶۰ علیه دولت آقای بنی صدر بعنوان منتخبین مردم.
این دو تجریه و همچنین تجربه انقلاب مشروطیت (۱۹۰۵) درس بزرگی به مردم در جنبش میآموزند: حضور قدرت خارجی در صحنه داخلی، رابطه نه مسلط - نه زیر سلطه را ناممکن و عامل بقای کشور در این رابطه، برغم انقلابی با هدف استقلال و آزادی (ترجمان موازنه عدمی)، میگردد.
ب: انتخاب بدیلی مردمی و نه بدیلی که خود را به جنبش تحمیل میسازد
و خنثی سازی ترفندها و القائات نظام حاکم و قدرتهای خارجی در تحمیل بدیل ساخته دست آنها
وجود بدیل جمعی متناسب با اهداف جنبش دارایی ویژه گی هایی از قبیل آزادیخواهی، استقلال طلبی و مستقل از هر قدرت خارجی بودن و حقمدار و باورمند به حقوق همگانی و مستظهر به تایید و پشتیبانی مردمی و دارای برنامه مدون و شفاف بودن (*۱-رجوع شود به پیشنهاد برنامه عمل سیاسی و اقتصادی جمع ما) بسیار ضروری است.
این بدیل که نقش سخنگوی جنبش را ایفا میکند و نه قیم جنبش، بایستی توانا به جلوگیری از انشقاق جامعه باشد و نیروهای مختلف را همسو و هماهنگ کند و خود نماینده اجماع ملی باشد و نه افتراق. ساخته رسانههای بیگانه و قدرتهای خارجی و گذشته ضد ملی نباشد.
در پایان این مرحله در سطح جهانی، توجهات افکار عمومی و برخی قدرتها به پیوستن هر چه بیشتر جامعه به جنبش زیاد خواهد شد. در عین حال قدرتهای ذینفع در ادامه حیات نظام نیز بیکار نمیمانند، یا در صدد تخطئه جنبش بر آمده و یا بفکر بدیل و آلترناتیو سازی و تحمیل آن به جنبش بر میآیند. هوشیاری پیشقراولان جنبش و وجود بدیلی ملی و مستقل و آزاد که در فوق ذکر ویژه گیهای آن رفت، نخواهند گذاشت بدیلهای بیگانه با مردم و بیگانه با جنبش و اهداف آن شکل بگیرد. وقتی شعارهای سراسری جنبش کنونی مردم ایران رهبری از نوع شاه و رهبری ولی فقیه را ستمگری میخوانند و نفی میکنند، هر نوع بدیل خود خواندهای که رنگ و بوی چنین قیم مآب برای جامعه داشته باشد مردود است. لذا در این مرحله کار تشخیص بدیل مردمی و با ریشه و مستقل و آزاد از دل مردم و جنبش، از بدیل بظاهر طرفدار حقوق و بیگانه با مردم و ساخته دست انیران و رسانههای وابسته، بایستی با دقت هر چه تمام تر از مرحله قبل انجام گیرد.
ج: کمک به ریزش نیروهای سرکوب در نظام از طریق بکارگیری روشهای خشونت زدا و کاستن از جو خشونت
من باب نمونه، پراکندگی ولی در عین حال نا منظم بودن حضور مردم در صحنه اعتراضات و گسترش اعتراضات در سطح شهرها و روستاهای کشور و نیز در سطح هر شهری، هم به مردم در جنبش فرصت استراحت و تازه کردن نفس میدهد و هم نظام را ناچار میکند نیروهای سرکوب محدود خود را در حالت آماده باش مدام درآورد. واضح است که تداوم این امر در طولانی مدت برای نیروهای سرکوب میسر نیست و باعث کم اثری آنها میگردد. در عین حال تداوم جنبش و موفقیت مردم نیز خود عامل دیگری در تقویت ریزش نیرو در درون نظام خواهد شد. در جنبش مردم ایران، روشهای خشونت زدای موفقی همچون
۱: منحرف کردن نیروهای سرکوب به داخل کوچهها و محاصره آنها توسط مردم،
۲: شتافتن به یاری و کمک هوطنانی که در چنگ نیروهای سرکوب گرفتار آمدهاند و بی تفاوت نظاره گر نبودن.
۳: بحثهای اقناعی از طرف خصوصا افراد مسن که در آنها تداعی نصیحت پند پدر و مادر را ایجاد کند،
۴: شعارهایی که وجدان نیروهای نظام را تحریک کند از قبیل: " تفنگت را زمین بگذار- به چشم ما نگاه انداز "- "بیا و فکر فردا کن-همه مهرت به ایران کن "و یا "بسیجی، سپاهی -دل بکن از سیاهی" و یا "نظامی باغیرت، بشنو صدای ملت" و...
۵: توجه به این امر که عدم تهدید به نابودی، نیروهای بسیجی جوان و در سلسله مراتب قدرت غرق شده را آماده پیوستن به صفوف مردم میکند.
۶- طبق اطلاعی که نگارنده از داخل دارد برخی از مادران در عمل همانند تاثیر نهضت تحریم تنباکو، به فرزندان خود که در خدمت دستگاه سرکوب قرار گرفتهاند، اعلام نارضایتی میکنند.
۷- تا بحال چندتن از فرزندان اعضای سپاه پاسداران و یا شهدای جنگ علنا با در دست گرفتن پیامهایی و یا با تهیه فیلم اعلام برائت از خشونت ورزان نظام و سوء استفاده از نام شهدا و جانبازانی کرده اندکه به قصد دفاع از میهن جان شریف خود را از دست دادهاند.
اجرای صحیح این سه وظیفه بسیار به پیش برد صحیح جنبش در این مرحله یاری میرساند.
۳_ همگانی و سراسری شدن جنبش:
پیشقراولان جنبش بایستی واقف باشند که بسیاری از افراد جامعه به دلایل مختلف (روشن نبودن خواستهها و یا اهداف، عدم تطابق اهداف با روشهای بکار گرفته شده در جنبش، ترس از از دست دادن موقعیت، ترس از جان و یا مجروح شدن، نگرانی برای تامین معیشت خانواده، ترس از بیکاری، نداشتن روحیه اعتراض، عدم چابکی بعلت سن و سال و....) تا قبل از مرحله سوم به جنبش نپیوندند. لذا رفع انواع ترسها از جامعه، و بکار گیری روشهایی بدور از اکراه و اجبار و نیز بکار گیری روشهای همراه ساز و شفاف کردن خواستهها و شعارها، خصوصا شعارهای ایجابی که به مردم چشم انداز آیندهای امن و متفاوت با جو حاکم دهد، اساسی است.
در واقع امر هرچه خواستهها شفاف ترباشند و نیز مطالبات و خواستهها همچون چتری فراگیر، حقوق همگان را تضمین کنند و بیانگر وجدان و خواستی همگانی باشند، بیشتر مورد اقبال اکثریت جامعه قرارخواهند گرفت. شایان توجه است که شعارهایی و خواسته هایی بیانگر خواستی همگانی خواهند بود و وجدان همگانی را بیدار مینمایند که بجای انشقاق و تکه تکه کردن جامعه و اصل قراردادن منافع گروهی، حقوق مشترک همگان را اصل قراردهند و خواستهها نقش پیوند دهنده را ایفا کنند. رعایت همه این امور کیفیت و کمیت همگانی شدن جنبش و نیز سرعت آن را روز بروز افزایش میدهد. در این مرحله پایههای نظام حاکم سست شده و ریزش آشکار نیروها شروع میشود و چه بسا بسیاری از طرفداران نظام از ترس از دست دادن امکان زیست در میان هموطنان خود فوج فوج به جنبش بپیوندند.
البته بسیاری از مسئولین نظام مقدمات فرار خود را از کشور فراهم میکنند. از طرفی تا زمانی که بدیل همسو با اهداف جنبش و همسو با خواستههای همگانی و منتخب آنها وجود نداشته باشد و بین اهداف و روش بدیل همگرایی و همسویی برقرار نباشد، ممکن نیست جنبش وارد این مرحله بگردد. در ایران تجربه مردم نسبت به کاستیهای بدیل در انقلاب ۵۷ و نیز ریا و تزویری که در تطابق بین گفته و عمل در فردای بقدرت رسیدن آقای خمینی، رخ داد، هنوز تازه است و زخم روانی آن بر جای مانده است. لذا به وعدههای توخالی کسانی که گذشته وابسته به قدرتها دارند و نیز در عوض کردن حرف و قول بند باز قدرت ماهری هستند، اعتنایی نخواهند کرد که اگر چنین نشود، شکست جنبش و انقلاب از قبل تضمین شده خواهد بود.
در وضعیت سنجی آینده به مراحل بعدی جنبش (پیروزی، تثبیت خواستهها و آخرین مرحله مراقبت از دستاوردها و استمرار خواستهها و نو کردن اهداف و نه پایان) و نیز به مرحلهای که اکنون جنبش مردم ایران در آن بسر میبرد همانا مرحله استقامت و تداوم مبارزه، و ویژه گیهای آن خواهم پرداخت.
ژاله وفا - عضو مجامع اسلامی ایرانیان
[email protected]
*۱-برنامه ای برای عمل سیاسی مداوم
https://banisadr.org/index.php?option=com_content&view=article&id=21:2013-03-03-07-21-47&catid=9&Itemid=141
ویا
https://www.majame.com/?p=3997