 *
*
*
*
خون دختران جوان ایرانزمین
 شیر ایران را میخروشاند
 مردان را به آب و آتش میزند
 *
 جمجمهی شکستهی سارینا، اسرا
  جمجمهی شکستهی نیکا، مهسا، 
 باتومها را رها نمیکنند
 بازوان رُباتی را رها نمیکنند
 فرماندهان رُباتی را رها نمیکنند
 دینداران سرسخت
 و دین رُباتی را رها نمیکنند
 *
  نمیشود سکوت کرد 
 نمیشود به کنج جهان مجازی خزید 
 وقتی که خون دختران جوان ایرانزمین
 به بوی آزادی در خیابانهاست
 *
 خون دختران جوان ایرانزمین
 آژیر جهان وجدانها
 آژیر جهان زیبایی
 آژیر زندگیست
 *
 ایرانی نو
 انسانی نو
 در گیسوان آزاد
 در بانگهای ناگهانی آزادی
 در متروها و خیابانها
 در میدانهای جنگ و گریز
 در میدانهای بودن و نبودن
 از خون دختران جوان ایرانزمین
 زاده میشود
 
 

چله هایِ آتشین، مهران رفیعی










