Monday, Nov 7, 2022

صفحه نخست » آغوش برای قلب‌های غمگین، حرکتی بسیار انسانی! مصطفی یونسی

Mostafa_Younesi.jpgدر لابلای اخبار و گزارشات از مبارزات مردم جان به لب رسیده در ایران، بویژه جوانان و زنان، و از گزارشات مربوط به سبعیت و وحشیگری نیروهای رژیم برای ممانعت از گسترش اعتراضات خیابانی، یکی از حرکاتی که در شهرها چشمگیر بوده و دارد وسعت میگیرد، "آغوش برای قلبهای غمگین" است. این نوشته مروری بر این ابتکار انسانی ست.

حاکمیت طولانی فرهنگ اسلامی

در جامعه‌ای که به یمن حاکمیت و تسلط طولانی فرهنگ اسلام که در طول چهل و چهارسال گذشته با شدت و اتکا به ضرب گلوله و زندان و تحقیر به اوج خود رسانده شده، فرهنگ انسانی و رفتارهایی که مملو از عشق انسان به همنوعان خود است، یا غایب گشته‌اند و یا بسیار کمرنگ شده و حتی مورد نکوهش نیز قرار گرفته‌اند. این تلاشها و رفتارها بنوعی با اخلاق پایین یا بی اخلاقی در جامعه تعریف شده‌اند.
روند بی ارزش کردن انسان، روند و پروسه دورکردن انسان از آن رفتارها، عادات و اخلاقیاتی ست که میتوانند حس همدردی و همنوعی در جامعه را ریشه دار کنند. حاکمیت اسلام و اقتدارکنونی در ایران، مبلغ و مدافع بی چون و چرای این روند بوده و هست.

آغازاعتراضات وسیع اخیر در ایران، و با شرکت و پیشقراولی زنان و جوانان، نقطه آغازی برای پایان دادن به حاکمیت اسلامی در ایران و منطقه بوده و هست. نوک حملهُ اصلی این جنبش اخیر، کل حاکمیت سیاه اسلامی بر ایران و تمامی آثار و جوانب مختلف تسلط این فرهنگ قرون وسطایی بر زندگی و جان و مال مردم است. راه افتادن دختران بی حجاب و با موهای باز در اماکن عمومی، یکی از نمودهای بارز این تلاش است. آتش زدن حجابها در اماکن عمومی قدمی دیگر در این راه است. پرت کردن عمامه آخوندهایی که جرات بخود داده و در انظار عمومی ظاهر میشوند، نیز از همین نوع تلاشها است. موج وسیع حق طلبی جامعه‌ای جان به لب رسیده از این نوع حاکمیت دارد نمودهای بیشتر و عمیقتری از خود بروز میدهد. این، تازه آغاز کار است.
جامعه ما با تسلط فرهنگ اسلامی، و در چهار دهه اخیر با اعمال و تحمیل این فرهنگ بزور سرنیزه و قتل و قصاص و زندان، دچار از خودبیگانگی و فاصله گرفتن انسانها از همدیگر شده است. این فرهنگ، بی ارزشی انسان و ایضا عدم مهربانی و دلسوزی برای همدیگر را به امری عادی در جامعه تبدیل کرده است. انسانها علیرغم اینکه میدانند و درک میکنند که مهربانی بهتر و مفیدتر است، اما بیشتر و اساسا بسوی سنگدلی، بیرحمی، فاصله گرفتن از همنوعان، و بیگانگی روحی و درونی سوق داده شده و وادار به تن دادن به آن شده‌اند. مردمیکه علاوه بر مشقات بیحصر موجود در زندگی خود، از نزدیک شاهد وجود همین مشقات در زندگی روزانه همسایه و هم محله ایها و اکثریت همنوعان خود بوده و هستند، همچنان در این حیطهُ ملال آور فاصله از همدیگر غوطه میخورند.
این فاصله، پایه و اساس استقرار و تداوم حاکمیتی سیاه از نوع جمهوری اسلامیست. چون، فاصله بیشتر و عمیقتر مردم همدرد امکان استقرار و تداوم این نوع حاکمیت را سهلتر و طولانی تر میکند. حاکمیتی که کاملا و همیشه علیه وجود هرگونه ارزش و حق انسانی در جامعه بوده و هست، با مردمی روبروست که به این بیحقوقی و بی ارزشی، حال ناآگاهانه، تن داده و اجازه داده است که تمامی زندگی و هست و نیست وی در اختیار آنان بوده و سرنوشت خود را نیز بدست قوانین و احکام آن سپرده است. جمهوری اسلامی

بخشی اساسی از ادامهُ حاکمیت سیاه خود را مدیون وجود چنین فاصله‌ای در صفوف قربانیان این فاصله است.
در این میان، "آغوش برای قلبهای غمگین" نوعی جدید و ارزشمند از تلاشی انسانی، و البته منحصر بفرد است.

آغوش برای دلهای غمگین

این تلاش انسانی ارزشمند اساسا توسط جوانان، بویژه دختران جوان، براه افتاده است. ظاهر قضیه، جوان یا جوانانی در پیاده روها و اماکن عمومی ایستاده و با نصب پوستری ساده اعلام میکنند که حاضرند عابرین را در آغوش بگیرند. تاکنون هم و تا آنجاییکه مشاهده شده عابرین با رویی خوشحال و شاداب این هدیه را تقبل کرده و از آنان تشکر هم میکنند. اما اصل قضیه بسیار عمیقتراز برخورداری لحظه‌ای از این مهربانیست.
نسل جوان امروز در ایران، نسلی حق طلب، آگاه، معترض، شدیدا علیه زورگویی و تحقیر، خواهان برخورداری از ارزشها و حقوق انسانی امروزی، سکولار و آزادیخواه و مهربان است. ارزشها، دیدگاهها، طرز تفکر و درک این نسل با داده‌های تحمیلی تاکنونی در جامعه کاملا مغایر است. این نسل مخالف سرسخت عقب ماندگی و تفکرات دوران تحجر است.. نسل تکنولوژی و سوشیال میدیای امروز است و با جهان در ارتباط است. این نسل، دشمن سرسخت جمهوری اسلامی و تمامی قوانین و رسوبات فکری تحمیل شده به جامعه است. دورهُ اخیر حضور بسیار شورانگیز و فداکارانه این نسل در خیابانها و علیه حاکمیت اسلامی این را نتنها به حاکمان کنونی ایران، بلکه به دنیا نشان داد که آمادهُ تغییر جامعه ایران است. ابتکاراتی چون پرت کردن عمامه آخوندها، سوزاندن دسته جمعی حجاب در ملا عام، و صدالبته راه انداختن ابتکار آغوش برای دلهای غمگین آغاز دورانی بسیار سرنوشت ساز در تاریخ ایران است.
نکته دیگر در رابطه با ابتکار "آغوش برای دلهای غمگین"، درک عمیقا انسانی این نسل از وجود و وسعت اندوه و غم در جامعه است. این حرکت، تماما در تقابل با فرهنگ فاصله و وادارکردن آحاد جامعه قرار دارد. این ابتکاری که نورس و هنوز در گامهای نخستین خود است، نشان درک عمیق نسل جوان کنونی از ضرورت همدردی و نوعدوستی ست. این نسل دیده و در زندگی خود نیز این را تجربه کرده است که پدران و مادرانشان، تا چه حد از این خصلت انسانی همدردی دور نگاهداشته شده‌اند. میداند و درک میکند که برای پیروزی بر جهالت و تباهی، بایستی بفکر همسایه و هم محله‌ای و همشهری بود، میداند، و نشان داده است میخواهد و میتواند در این راه کار مثبتی انجام دهد.
این ابتکار سراغاز جنبشی بشردوستانه و بازگرداندن ارزش واقعی انسان و انسانیت در جامعه است. این تلاش جوانان نیازمند همکاری و حمایت تک تک انسانهایی ست که با گوشت و پوست خود عمق بی ارزشی انسان را دیده و تجربه کرده‌اند.
جمهوری اسلامی در مقابله با این نسل میبازد، و تاهمین امروز هم باندازه چشمگیری متحمل عقب نشینیهایی شده است. این رژیم یارای مقاومت طولانی در برابر جنبش بشردوستی کنونی را ندارد چون ساختار اقتدارش در منافات کامل با آن قرار دارد. گسترش این نوع ابتکارات و تلاشها قلعه ظاهراُ مستحکم حاکمیت اسلامی را متلاشی خواهد کرد. رشد و گسترش این ابتکارات خود بخشی از تلاش نسل آگاه جوان امروزی برای خلاصی از تسلط چندقرن حاکمیت و حضور اسلام در این منطقه است. هرنوع یاری به این ابتکارات، هرنوع تلاش برای تقویت آن، و هرنوع ابتکار و تلاش دیگر برای گسترش همدردی و نوعدوستی گامی در راه سرنگونی این رژیم بانی و مدافع سیاهی و تباهی ست.

زنده و گسترده تر باد جنبش آغوش برای دلهای غمگین
زنده باد آزادی و برابری

مصطفی یونسی
[email protected]



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy