«گافگـیجیی شورای عالیی علمای اسلام
هنگامیکه فرمان پیشوا دوزاری برای جنگ با دژمن، نخ نما شده
و شیرازه نظام مقدس پکیده!»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نوشته: حنظل
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
....
(پرده که بالا میرود همه دست به یقهاند)
رئیسی: ... من آغا به همین آقایون بانکها دستور دادهم ... مسأله اصلی پروپاکانیی لوکوموتیر انقلابه ...
همه با هم: این مردک دیگه چه گهی میخوره! / این بابا چه غلطی میکنه!/ شپشوی شش کلاسی/ ...
مجتبی: ساکت! ساکت! بابام مریضه! خود آغا از تو بستر اشاره فرموده فقط بزنین بکشین! .... رئیسی! ما تو رو گماشتیم اون بالا که چه غلطی بکنی پس؟؟
بقیه : احسنت! ... احسنت!
رئیسی : کور خوندین! خر خودتونین! بزنم بکشم که ضد من هم شعار بدهن؟؟
روحانی (با خنده): آره، ممکنه راه بیفتن بگن :
انگوزمان انگوزمان
گمشو برو از ایران!
خاتمی : معلوم میشه این جناب رئیسی هم تو خواب وخیال رهبر شدنه! نمیخواد پروندهش سیاه شه! انگار نه انگار که همه میدونن چندصدتا آدم کشته! ...
رئیسی : خفه! اون اعدامها افتخار حقوق بشریی منه! .. امروز فرق میکنه! بنده توی سازمان ملل که رفتم گفتم....
مجتبی : خب، اصلا خودم دستور میدم چندتا سپاه و بسیجی حمله کنن دمار این دانشجووا رو درآرن!
مکارم شیرازی : دانشجو فایده نداره آغا جان! حکومت نظامی کنین! .. فتوا میدم.خون محاربین را بریزین! ... هر که کشف حجاب هم کنه محاربه، حکمش قتله .. ..
مجتبی : تو دیگه دمتو بگیر موش کور! اگه تو هم توی خیال رهبر شدنی کور خوندهی! میخوای سپاهو بریزیم تو خیابون تا کودتاکنن، ما آخوندا را بزنن کنار؟؟
نماینده سپاه : پس مابربم آدم بکشیم که شماها رئیس شین!؟
آخوندهای قم (دست جمعی): اتحاد اتحاد! اتحاد آغا! اصلا جبهه متحد اسلامی تشکیل بدیم! رهبری شورایی!! همه ما علمای حوزه، برای شرکت در رهبری آمادهایم!
علَم الهدی (از مشهد): اتحاد؟ زکی! کشکِ چه، مشکِ چه؟ این ولدالزنای اصلاحطلبا که میگفتن اگه پای خطر براندازی برسه اسلحه دست میگیرن کوشن پس؟
روحانی : فحش نده آغا!!
علم الهدی : پس چی؟ آغام امام حسین هم فحش میداده!... بذارین آقا دستور حرب بده! مگه آغام علی، تو یک روز، کله نهصد نفرو نزد؟؟
مجتبی : بابام مریضه! ...
زیبا کلام: بنده هم مثل مقام معظم رهبریو فعلا مریضم، نمیتونم اسلجه دست بگیرم!
روحانی : توجه بفرماین! از تو، به یک اشارت، از ما به سر دویدن! دوره ما، مگه نه به یک تکاشاره آق مجتبی، ماها یکشبه، ۱۵۰۰ نفرو توی ماه آبان نفله کردیم؟؟ چی شد؟ آب از آب هم تکون نخورد!
مجتبی : کرکری نخون! اون موقع با این دهه هشتادیهای کله خرِ کل کشور روبرو نبودی مردک! ... چه برسه به این همدستی فارس و ترک با این کوردها و نمیدونم چه....!
ظریف : همهش تقصیر این کوردهای لعنتییه، هر چه تو خارج رشته بودیمو پنبه کردند! علیالخصوص، با این شعار زهرماریشون: ژن ژیان آزادی! ب هرچی مالهکشی کرده بودیم گه زدن! ... نایاک هم دیگه زورش نمیرسه به اینهمه رسانۀ غربی-مَربی که این شعارو تو بوق کردهن!
خاتمی : آغاجون، از خرشیطون بیاین پایین، موسوی را بیارین سر کار!! قول میدم به زن و دخترا میگه چادر سرکنن!
مجتبی : په! اینو باش! انگار دعوا سر روسریه! تازه این موسویی چپ اندرقیچی، یقه همهمونو به بهانه احیای دوران طلایی امامش میگیره! همهمونو میده دم تیغ! حتما بنده رو هم میخواد بگیره که تو انتخابات تقلب کردم یا احمدآغا وافوری، یادگار امامو بابای من کشت!
زیباکلام : مجتبی جان، همین رئیسی هم که بهش میدون دادین بشه رئیس جمهور، اگه دستش برسه، بعد ازدرگذشت مقام معظم رهبری، جنابعالیو مثل احمدآغا میکشه!
رئیسی : تو چی میگی دیگه؟ تو اصلا نهار خوردهی؟؟ ...
مجتبی : پَه!... نه! نه! ...این مردک شش کلاسی بسکه گفته انگوزمان لوکوموتیر صدمگاماواتی ی پروپاکانی، شده سکه یه پول... جون عمهش که بتونه رهبر شه! .. وظیفهش فقط کشتن بوده مث همون سالای پیش... حالا زده زیرش ... یکی یکی میکشه نه فلهای ...
خاتمی : آغا جان خونسرد باشین! ما میتونیم یک جامعه مدنی درست کنیم عین شهر مدینه زمان پیغمبر ... یعنی همون مدینةالنبی، ... خود امام خمینی فرمود اگه حکومت آخوندی تو خطربیفته، میتونین احکام اسلام را هم تعطیل کنین!! حجاب که نه اصل دینه، نه فرع دین! بیحجابی حلال، جان ما هم آزاد! مثل فلس زیر دمب ماهی اوزون بورون! بهانه داخلیها و خارجیها هم تموم میشه!
مجتبی : چه مزحرفاتی! این خاتمی یو باید گرفت انداخت تو هلفدونی! خود امام، انقلابشو با فریاد یا روسری یا توسری شروع کرد...
روحانی : وانگهی، مرحوم آیتالله محمدرضا کنی فرمود من محمدرضاکنی هستم نه محمدرضاپهلوی! اگه ما یک قدم عقب برداریم، دشمن پر رو میشه، صدقدم میاد جلو...!
رئیسی : ...که میرسیم به همون حرف بنده که اصل، پروپاکانی و لوکوموتیر انقلابه ...
(در این هنگام، جرو بحث بر سر اینکه انگوزمان یعنی چه، بالا میگیرد و
... همه دست به یقه میشوند و جلسه دچار آشوب ... پا در هوا میماند
(.......
[پرده، آرام فرو میافتد. از بیرون صدای شعار زن و مرد میآید:
زن، زندگی، آزادی/
ننگ ما، ننگ ماـــ رهبر الدنگ ما/
مجتبی بمیریــــ رهبرییو نبینی/
جمهوری اسلامی؟ نمیخوایم نمیخوایم ...]