جناب گنجی، جنابعالی به همان انداز که برای اصلاح طلبی حکومتی نام آشنائید برای انقلاب "زن، زندگی، آزادی" غریبه.
گنجی در مهمل بافی هایی که در سایت "گویا نیوز" موجود است به تکرار از " ایرانیان طرفدار حمله نظامی به ایران"، "سوریهای کردن ایران"، کشورهای موافق حمله نظامی به ایران مانند اسرائیل و عربستان سعودی، "رهبر تراشی" از سوی غرب و رهبر کردن کسانی که اصلاً سابقه سیاسی ندارند و همچنین از صدمه دیدن وضعیت امرار معاش مردم در نتیجه "تحریم اقتصادی" غرب، حنجره درانی کرده است. همه این موارد از بنگاه پروپاگاندای جمهوری اسلامی بر خاسته و بر زبان اکبر گنجی جاری میشود.
اکبر گنجی در پاسخگویی به "تئوری مثلث جیم" و نیز فراخواندن مردم به پای صندوق آرای تبهکارانه برای ریاست جمهوری حسن روحانی که نتیجه فاجعه بار آن را مردم از طریق سوء مدیریت اقتصادی و اختلاس و رانت خواری با پوست و گوشت خود در زندگی معیشتی تجربه کرده بودند، خود را جیم کرده است. ولیکن وی به ناگهان که ایران و ایرانی در وضعیت انقلاب "زن زندگی آزادی" قرار گرفته و میرود تا کاخ جهل اسلام و اسلامگرایان را به تلی از خاکستر تبدیل کند، به میدان آمده و همان یاوگوییهای سابق را تکرار میکند. او برای جیم شدن از پاسخگویی در باره آن "تئوری" و همچنین در ناسازگاری از انقلاب جاری که در شرف تکوین است، غرا تر از پیش به غرش در آمده و اتهامات تکراری خود و جمهوری اسلامی را برای چندمین بار، بازخوری کرده و مواضع راستین مخالفان سکولار نظام دینی حاکم که با انقلاب نسل جوان ایران همراهی کامل دارند، تحریف میکند.
اکبر گنجی در بلاهت خود میخواهد با یک تیر سه نشان بزند؛ اول از توضیح و پاسخگویی "تئوری" فاجعه بار خود جیم شود و دوم، مخالفان نظام را متهم به همان چیزی کند که سالهاست جمهوری اسلامی مشغول آن است و سوم وانمود کند که راه آزادی و دموکراسی همان راهی نیست که مخالفان در روبروی خود قرار دادهاند. اکبر گنجی، سعید حجاریان و عباس عبدی سه ضلع مثلث علیه مخالفان سکولار نظام دینیِ ایرانند. اینکه امروز نسل جوان انقلابی برای داشتن سابقه "سیاسیِ" افرادی همچون جنابعالی، تره هم خُرد نمیکنند خود گواه بر سوء سابقه سیاسیتان است. این سابقه مکدر و در خدمت نظام اسلامی بوده که برای نظام طول عمر میخرید و آن را تداوم میبخشید. نسل جوان انقلابی با آگاهی کامل متوجه این امر هستند که آنچه باعث فلاکت اقتصاد ایران و وضعیت معیشتی آنها شده بیش و پیش از هر چیز نتیجه سوءمدیریت سیاسی و اقتصادی، رانت خواری و اختلاسهای کلان و تخصیص بودجه هنگفت و کمکهای مالیِ نظام اسلامی به حزب الله و گروهای تروریستی/اسلامی/نیابتی در منطقه بوده است و نه "تحریم اقتصادی" امریکا.
گنجی وقتی در مقاله "اپوزیسیون از ادامه دولت روحانی حمایت کند" مینویسد: "تحریم باعث میشود که در بهترین شرایط چهرههای دوران احمدی نژاد روی کار بیایند و حتی ممکن است که به نظر او در شرایطی ابراهیم رئیسی یا سعید جلیلی رئیس جمهور شوند". روحانی آمد نتیجه چه بود؟ وضعیت وخیم و ابر بحران در جامعه. و این وضعیت نشان میدهد که ارزیابی مخالفان هوادار تحریم صندوق رأی نظام دینی که ایران را از هر نظر به لبه پرتگاه کشانده، درست بوده است. آنها چنین تحلیلی را با توجه به، قائم به ذات بودن جمهوری اسلامی و فرقه شیعی به الگوی زندگی مطلق اسلامی، پژواک کرده بودند اما شما به دلیل عادت زندگی سیاسی و "روشنفکری" در چهارچوب جمهوری اسلامی، پنبه را چنان تا اعماق گوشتان فرو کردید تا نشنوید.
امثال گنجی بجای پاسخگویی و توضیح از مواضع فوق مخرب خود، طبق روالی که دیگر برایشان عادی شده همچنان یقه مخالفان سکولار نظام را به عناوین مختلف میگیرند تا پاسخگو به آن مواضع نباشند. یعنی ایز گم میکنند. مخالفانی که در همبستگی کامل با انقلاب زن زندگی آزادیاند. کسی که در دامن یک نظام توتالیتر تربیت و بزرگ شده باشد و همچنان میخواهد "جمهوریت" را از دل آن بیرون کشد تا کار به سرنگونی و انتخابات نوع نظام از سوی مردم نیانجامد و حتا شده تن به بنگاه پروپاگاندای نظام دینی دهد بتبع نسبت به مخالفان سکولار نظام پرخاشگر میشود. اکنون ما در مرحله رویش یک انقلاب نوین قرار گرفتهایم و این همان چیزی بود که مخالفان نظام آرزو میکردند و شما بر ضد آن بودید. شما که در مواضع حمایت از صندوق رأی یک حکومت فاشیستی اسلامی فرو غلتیده بودید بتبع هر نوع رویش انقلابی را هم در جامعه ایران منکر میشدید و مخالفان سکولار را برای رویداد چنین انقلابی مزمت میکردید. اکنون با وقوع چنین انقلاب بزرگ و گسترده که سراسر ایران را فرا گرفته قاعدتا و اگر عقلی باقی مانده باشد، پیش از هر چیز باید بیلانی از آن مواضع و اینکه چه ثمری داشته، ارائه کنید. تحلیل انقلاب زن زندگی آزادی پیشکشتان.
نیکروز اعظمی