Tuesday, Nov 15, 2022

صفحه نخست » در خانۀ ملت «علما» نعره کشیدند! به‌روزرسانی‌ مستزاد میرزاده عشقی

eshghi.jpgاشاره:

شگفتا که انگار، فقط قلم تند و تیزِ فرزند فرازانۀ انقلاب مشروطه، میرزاده عشقی، از پس پاسخگویی‌ی وقاحتِ اخیر گماشتگانِ مجلس شورای اسلامی و گزمه‌های سرکوبگرِ رژیم بر می‌آید. وگرنه قلم ما قاصر است و خامۀ ما خام.

در این کار، همه آنچه نیاز است، فقط جایگزینی برخی نام‌ها و بازآرایی‌ی شاهکار ادبی‌ی او (مُستزاد مجلس چارم) است برای آنکه با شرائط امروز همخوان شود.

و شگفتا که مبالغه‌ای که میرزاده عشقی در این هزل تند و تیز خود، به کار گرفته، در شرائط امروز، نه گزاف، که عین واقعیت تلخ حاکم بر حکومت نکبت فاشیسم آخوندی را بازتاب می‌دهد.

_حنظل

در خانۀ ملت «علما» نعره کشیدند!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مجلس آخوندی، حکم کشتار آزادیخواهان را میدهد!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این مجلس ملا، به خدا، ننگِ بشر بود! دیدی چه خبر بود؟

هر کار که کردند، ضرر روی ضرر بود، دیدی چه خبر بود؟

این مجلس ملاخورِ اسلام، ثمر داشت؟ ولله ضرر داشت!

ای کاش که عمرش، چو شهابی به گذر بود! دیدی چه خبر بود؟

در خانۀ ملت، «علما» نعره کشیدند، یا یقه دریدند،

آن عرعرشان طالبِ اعدامِ بشر بود! دیدی چه خبر بود؟

دیگِ وکلا جوش زد و کف شد و سر رفت، بادِ همه در رفت!

این «خانۀ ملت»، هوسش قتل و ظفر بود! دیدی چه خبر بود؟

دیدند به هر شهر بُوَد پُشته ز کـُشته، از حد بگذشته،

گفتند که: «خون اُسَرا هرز و هَدَر بود!» دیدی چه خبر بود؟

در جنبش ملی، پی آزادی‌ی ایران، با شورِ جوانان،

هر اسلحه را سینۀ آزاده سپر بود. دیدی چه خبر بود؟

حکم وکلا کـُشتنِ این زنده‌دلان بود، گر پیر و جوان بود!

(یک ملتی از این وکلا خون به جگر بود!) دیدی چه خبر بود؟

شد مصرف پرچانگی‌ی ‌‌شیخ مکافات، مجلس، همه اوقات،

آن شیخِ به‌خون‌تشنه، سپاهی و لـَچَر بود! دیدی چه خبر بود؟

آن خالیه بافی که رئیس است و بُخوبُر شد جیب خودش پُر:

این دزد که دزدی‌ش، از اندازه به در بود، دیدی چه خبر بود؟

ای کاش نباشد به جهان مجلس ادبار، عمامه و دستار!

نامرد که بر سفرۀ یامفت دمر بود! دیدی چه خبر بود؟

جفتک نزند، عر نزند بچه-بسیجی، در گیجی و ویجی،

تا بگذرد این جلسه که چون محشر خر بود! دیدی چه خبر بود؟

دیگر نزند با قِر و قـَنبیله مُعَلَّق، آخوند جُعَلَّق!

هر کس که خرِ جیره‌خورِ رهبرِ کر بود! دیدی چه خبر بود؟

ــــــــــــــــــــــــــــ

2. اندر ظهور مشروعه‌خواهی و ولایت فقیه

ــــــــــــــــــــــــــــــ

هر دفعه که ملا به جهان رهبر ما شد، دیدی که چه‌ها شد!

این شرع چه گویم، که زیانش چقدر بود! دیدی چه خبر بود؟

آن واقعۀ داعشیان، کم ضرری داشت؟ یا کم خطری داشت؟

آن فتنه ز مشروعه، شکاننده کمر بود! دیدی چه خبر بود؟

گفتند که: «اسلامِ درستی، نه چنین بود! یک چیز متین بود!»

گفتم که: «به اعصار گذشته چه مگر بود؟ دیدی چه خبر بود؟»

نفرین به همانی که تو گویی که چنین نیست: از شَرعِ مُدرنیست،

تا طالبِ افغان که خود ازعهد حَجَر بود! دیدی چه خبر بود؟

آن روز که در کشور ما نهضت شَر بود، از بَد به بـَـتـَر بود،

از غیظ خمینی، همه جا زیر و زبر بود! دیدی چه خبر بود؟

آنکس که وَلی‌ّست و به کشور همه‌کاره‌ست، از بس که بـُوَد پَست

در بی شرفی، عبرت تاریخِ سِیَر بود! دیدی چه خبر بود؟

از من به خمینی بگو: الحق که نه مَردی، زین کار که کردی،

ریدی به سر هر چه که عمامه به سر بود! دیدی چه خبر بود؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

3. اندر وحدت لات و آخوند، در برابر ندا و مهسا

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

در قرنِ اتم، باز چرا حَربۀ تکفیر؟ ای ملت اکبیر!

جز نکبت و شر، کشورِ ما را چه ثمر بود؟ دیدی چه خبر بود؟

تکفیرِ «زن و زندگی و فکر رهایی»؟ ملت تو کجائی؟

این مسئله کی منطقی‌‌ و جای نظر بود؟ دیدی چه خبر بود؟

دیدی که خمینی، وکلا را همه خر کرد، دربِ همه تر کرد!

در مجلس شورا، رجلش، صد خر نر بود دیدی چه خبر بود؟

زد صدمه خمینی بسی از کینه به ملت، با یاری‌ی دولت،

زان خدعه که عکس کـَلـَـکش توی قمر بود، دیدی چه خبر بود؟

ملای شکم گنده و یک لاتِ کتک‌زن، شد دست به گردن،

ای کاش که بر گردن این هر دو تبر بود! دیدی چه خبر بود؟

آنکس که زند این تبر آن روح ندا بود، او دست خدا بود!

بر مردم ایران، به خدا، نورِ بَصَر بود! دیدی چه خبر بود؟

مهسا که چو آرش شد و هم شعلۀ تیری در قلب کویری

خود جنگلی از بوته و گُل‌ها و شَجَر بود دیدی چه خبر بود؟

کافی نبـُوَد هر چه خِرَد را بستائیم، ـــ از عهده نیائیم!ـــ

تلخی‌ی کلامش، به خدا، عین شکر بود! دیدی چه خبر بود؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

4. اندر افتادن از چاله به چاه

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

در دورۀ پیشین، همه جا رنگ دگر بود، بی خون جگر بود؛

یکسو سَمَن و سوی دگر شعر و اثر بود! دیدی چه خبر بود؟

ملای چاخان، عرعر و تیز و لگدی داشت! خب، این چه بدی داشت؟

چون چاره‌اش آسان: دو سه من یونجۀ تر بود! دیدی چه خبر بود؟

امروز شده شهر پر از شَرّ و وقاحت، با اسم فقاهت،

امسال، وطن زیر سُمِ گــُندِ تــَتَر بود! دیدی چه خبر بود؟

سردار سپاهی، پی شاهی و ولایت، با زور و سفاهت!

ــ افسوس که عمامه، برایش سرِ خر بود!! دیدی چه خبر بود؟

خواهرزنِ آن مردکه، یک زاغ سیاه‌است، از بطن سپاه‌است،

این جنده‌زن‌افسرده‌تر از خفته‌ذَکـَر بود! دیدی چه خبر بود؟

افسارِ زنی از وکلا را چو ببستند، یاران بنشستند،

گفتند که آن کره‌خرش، کاکلِ زر بود! دیدی چه خبر بود؟

از بس که شد آبستن و زائید فراوان، قاطر بشد ارزان!

گوئی کمر عالم دینی ز فنر بود! دیدی چه خبر بود؟

«زور و زَر و تزویر» که می‌بافت فلانی، با خَلطِ معانی،

الگوی همین مجلس تزویر و هَذَر بود! دیدی چه خبر بود؟

آن چشمۀ موعود که با نام عدالت کردند حواله‌ت،

آبِشخورِ آلودۀ مُشتی بُزِ گَر بود! دیدی چه خبر بود؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

5. اندر تبعیت مجلس از رهبری

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این خامنه‌ای، پیشتـَرَک، خائِف و مَأبون، در پشتِ تریبون،

یک روز که در جایگه خویش پکر بود، دیدی چه خبر بود؟

می گفت که: «بر کرسی مجلس چو نشینم، از دستِ نشین‌ام

راحت نی‌ام ای کاش که این کرسی ذَکـَر بود!» دیدی چه خبر بود؟

اغلب وکلا این سخن از وی چو شِنُفتند، احسنت بگفتند!

دیدند در این نُطق، بسی حــُسنِ اثر بود! دیدی چه خبر بود؟

زان‌پس که همین قحبه رئیس‌الوزرا شد پس، «رهبر ما» شد

آن مرتجعان را همه جا مثل پدر بود، دیدی چه خبر بود؟

اوّل، به همان نوحه که چون توپ صدا کرد مشتِ همه وا کرد!

«خونریزم و خون گریه کنی!» اصل خبر بود دیدی چه خبر بود؟

هرچند که این رهبر نو بود مُفَنگی، نامردِ جَفَنگی،

این مردکه، زان مردکه هم، «مردکه»‌تر بود دیدی چه خبر بود؟

تسبیح به کف، جامه تقواش به تن شد! خواهان وطن شد!

با ملتِ «دُژمَن» سخنش توپ و تَشَر بود! دیدی چه خبر بود؟

این رهبر آدمکشِ کج‌دست، امین نیست ــ‌اینست و جز این نیست!ــ

گویم ز چه عمامه به سر، در پی شر بود، دیدی چه خبر بود؟

(من دشمن دین نیستم، اینگونه نبین‌ام من حامی‌ی دینم!

اما نه خرافات ‌که فتوا و وَچَر بود! دیدی چه خبر بود؟)

عمامه، به سر هرکه که بنهاد دو کون است: یک کونْ‌ش که کونست،

آن گنبدِ مَندیلِ سرش، کونِ دگر بود دیدی چه خبر بود؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

6. از مَهِستان اشکانیان تا مجلس آخوندی

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

من در غمِ این، کز چه عدالتگهِ کشور شد دزدگه آخر؟

زین نکته، غم اندر دل من بی حد و مَر بود. دیدی چه خبر بود؟

این منزلِ دزدان شدنِ بارگهِ داد، بیرون نشد از یاد؛

همواره همین مسئله، در مد نظر بود. دیدی چه خبر بود؟

تا این که در این دوره بدیدم وکلا را، در مجلس شورا،

دیدم دگر این باره، از آن باره بتر بود! دیدی چه خبر بود؟

ویران شده آن عهدِ کهن، مَهدِ مَهـِستان؛ وین مجلس پَستان

ویران نشد و شَرمگـَه و مرکز شر بود! دیدی چه خبر بود؟

آن مجلس شورا، نَـبُد این مجلس اسلام؛ یک گــَلّۀ اَنعام،

یک گلّه که در دَشتِ بلاهت، به سفر بود! دیدی چه خبر بود؟

این مجلس ملا، چه بگویم که چه‌ها داشت؟ صد سوسکِ خَلا داشت!

حاشا اگر آن سوسک خلا نوع بشر بود! دیدی چه خبر بود؟

هرگز یکی از این وکلا زنده نبودی، پاینده نبودی،

این جامعۀ زنده‌نما، زنده اگر بود!! دیدی چه خبر بود؟

ــــــــــــــــــــــــــــــ

7. اندر بن فتنه : حوزه قم

ــــــــــــــــــــــــــــــ

تنها نه همین کاخ، سزاوار خرابی است! (این حرف حسابیست!)

ای کاش که آن حوزۀ قم زیر و زِبَر بود! دیدی چه خبر بود؟

ای قم! تو چه خاکی که چه ناپاک نهادی! تو شهر فسادی!

از شر تو، یک مملکتی، پر ز شرر بود! دیدی چه خبر بود؟

ای کاش که یک روز، ببینم که درین شهر، از بزم قلندر،

در هر گذری، حوزه‌ای از رقص کمر بود! دیدی چه خبر بود؟

....

___________________

سپاسنامه:

____________________

این طبع تو، «عشقی» به خدایی‌ی خداوند، از کوه دماوند

محکم‌تر و معظم‌تر و آتشکده‌تر بود! دیدی چه خبر بود؟



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy