قوانین یک جامعه، زمانی رسمیت و اعتبار پیدا می کنند که بر اساس خرد جمعی و از طریق دمکراتیک به تصویب نمایندگان واقعی مردم برسند. نهاد تروریستی بسیج (Basij)، در سالهای اول " حماقت ۵۷" و در ابتدا برای حفظ امنیت و دفاع از به اصطلاح انقلاب تروریستی - خمینیستی شکل گرفت. و در طول جنگ نامقدس خمینی با صدام، بسیجیان نقش خاصی در مقابله با نیروهای عراقی بازی کردند.. [ در اکتبر 2019، بسیج در مرکز مبارزه با تامین مالی تروریسم، بخاطر سرکوب اعتراضات مردمی و مشارکت در اقدامات تروریستی و خرابکارانه و جنگ های منطقه ای سپاه پاسداران در داخل و خارج از کشور، به فهرست تروریسم اضافه شد]
اگر به سیر تکاملی این نهاد تروریستی توجه کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که در طی دهه 60 و 70، کم کم و متدرجا، بسیجیان به سازمانی مزدور تبدیل شوند که مهم ترین وظیفه شان، حفظ رژِیم ولایت فقیه و سرکوب وحشیانه مردم ایران بود. [ در ۵ آذر ۱۳۵۸ به فرمان خمینی تشکیل شد و پس از تصویب مجلس شورای اسلامی مُلایان در دی ۱۳۵۹ بهطور قانونی رسمیت پیدا کرد و به نهاد تروریستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تعلق گرفت]
این دستگاه سرکوب، جوانان اغلب فقیر و مذهبی را جذب کرده؛ با تعلیمات خرافات و موهومات و شیوه های تررویستی و شستشوی مغزی، آنها را به مزدورانی گمراه، خشن، خودفروخته و خطرناک تبدیل می کند که به هر جنایتی برای حفظ ساختار حکومت ولایت مطلقه فقیه دست می زنند. [در تاریخ ایران، در همین 500 سال گذشته هم، سلاطین منفور و بدنام صفویه، به رسم مغولان ، چنین افرادی - آلت سیاست و غضب - را داشتند که نامش چیگین / چگین ( آدمخوار) بودند. و این جلادان زنده خوار، مخالفان مغضوب شده سلطان زمانه را زنده زنده و خام خام می خورند! / زندگانی شاه عباس اول تالیف نصرالله فلسفی، جلد دوم، صفحه ۱۲۵ / خلاصه التواریخ ]
اکثرا گروه های سرکوب رژیم مُلایان، از جمله لباس شخصی ها، افراد یگان ویژه، گشت ها و ... از اعضای نهاد منفور بسیج برای تشکیل کادرهای خود استفاده می کنند. بسیجیان در جامعه امروز ایران ، از مزایای فراوانی برخوردارند. آنها در بیشترین رشته های دانشگاهی سهمیه مخصوص دارند و حتی می توانند با معدل بسیار پائین تر ار داوطلب های معمولی در رشته های مهم، پذیرفته شوند. بسیاری از کارهای دولتی ، اول به بسیجیان و افراد قرارگاه های متفاوت، پیشنهاد پذیرش می شود. مُلایان از این طریق می خواهند نیروهای مزدورشان را با دانش های روز آشنا کرده، از آن ها بطور موثرتری برای حفظ حیات خویش بکار ببرد.
در ۱۰۰ روز اخیر، سیر تظاهرات و اعتراضات داخل ایران، شاهد نقش وسیع این مزدوران وحشی صفت در سرکوب و کشتار معترضان شجاع و جوانان قهرمان وطن پرست بوده ایم. مردم هم که شاهد جنایات این وحوش، در همه ارکان جامعه می باشیم. مردم هراسیده، دست خالی، چشم به انتظار و پراُمید ، روز به روز از آنها خشمگین تر شده و حتی برخی از آنها را تنبیه بدنی و رسوا کرده اند.
این لُمپن های مسخ شده و جنایت پیشه دارای قهر چنگیزی، نه وجدان انسانی دارند و از تمدن، اخلاق و انسانیت در بشر امروز، بهره برده اند. این چماقداران، بیشتر وقت خود را در جلسات مذهبی نشر خرافات و موهومات، مداحی و مغزشویی تلف کرده که به حیواناتی خون آشام، وحشی و رادیکال و خطرناک و بی رحم تبدیل شده اند که اُمیدی هم به اصلاح این تروریست های آدمخوار نیست.
در اکثریت تظاهرات، مردم جان به لب رسیده با شعارهایی مثل " بسیجی برو گمشو" و " بسیجی جیره خوار، آخرشه خور بخور"، و " بسیجی!، داعش ما شمایی"، میزان و سطح انزجار و تنفر خود را از این چماقداران مسخ شده و آدمخواران ولایت فقیه نشان داده و می دهند.
انتظار می رود که اکثریت این جنایت کاران که نقش اس اس ها در آلمان نازی را بازی می کنند، به جنایات خود ادامه دهند. آنها، تابع، هیچ قانون نیستند و تنها بر اساس تفکر خمینیسم، حرکت می کنند. [ اسکادران حفاظت حزب نازی ( Schutzstaffel / SS) یکی از سازمان های شبه نظامی جنایتکار و تحت نظارت هیتلر و حزب نازی بود که بر اساس ایدئولوژی حزب نازی، شکل گرفت و مسئول بسیاری از جنایات و جرایم در طول جنگ جهانی دوم بودند. بعدها، در آلمان، فعالیت این سازمان جنایتکار، ممنوع و غیرقانونی اعلام شد]
این سازمان جنایتکار و تروریستی، به تشویق خامنه ای، آتش به اختیار بوده و همانطور که دربسیاری از ویدئوها دیده ایم، حتی از شلیک مستقیم و از نزدیک، تفنگ ساچمه ای به صورت جوانان ایران، باکی و شرمی ندارند.
فقط یک حیوان درنده، قادر به انجام این کار وحشیانه و ددمنشانه می باشد. وقت آن است که به جنایات چندین دهه این مزدوران خون آشام پایان داده شود. سران اپوزیسیون و رهبران مشهور در عرصه های اجتماعی، هنری و سیاسی مان باید با اتحاد و هماهنگی به نمایندگی از اکثریت ملت ایران و به حکم آنان، سازمان تروریستی و جنایتکار بسیج را غیرقانونی اعلام کرده و آن را هم منحل، اعلام کنند!
این مُزدوران کینه جو و تروریست های خشن، به دلیل جنایات فراوان و ثبت شده در حافظه مردم ایران، با رای اکثریت ملت، باید غیرقانونی اعلام شوند. [ زیرا مردم ایران، در سایه حکومت فاقد قانون و وحشی مُلایان بی وطن، جز خیابان ها و کوچه ها، در هیچ مرجع قانونی دیگری از جمله مجلس و حزب و رسانه و ..جایی ندارند].
بی هیچ شبهه ای، این خواست اکثریت مردم امروز ایران و به ویژه نسل جوان ایرانی می باشد. سران اپوزیسیون واقعی - و غمخوار و دلسوز - با اعلام انحلال رسمی این سازمان تروریستی، باید از مردم ایران بخواهند که در صورت ادامه فعالیت های این چماقداران آدمخوار، آنها را به هر طریقی که خود صلاح دیدند، به سزای اعمالشان برسانند.
بگذارید با آنها مثل داعش رفتار کرده و مقداری از داروی به اصلاح " النصر بالرعب" خودشان را برایشان تجویز کنیم. این تنها زبانی است که این وحوش زبان نفهم می فهمند! باید به بسیجیانی که به این خواسته ملت وقع نمی گذارند، با خشم انقلابی و جدیت و اراده هرچه مستحکم تر، درس عبرتی داد که به قول جوانان، "دنبال سوراخ موش بگردند!"
این حرکت سیاسی، تاثیر روانی زیادی در تشویق مردم و تضعیف این نهاد تروریستی- خمینیستی خواهد داشت. مردم کوچه و بازار، باید خانواده و دوستان و فرزندان این چماقداران ولایت فقیه را به هر طریقی، تحت فشار بگذارند و آن قدر فضا را برای آنها تنگ کنند که دیگر، امکان ادامه زیست و فعالیت برایشان غیرممکن شود. حتی از مغازه های آنان هم نباید خرید کرد. و خود و فامیل شان را باید در جامعه انسانی ، مطرود و رسوا کرد. چماقدار آدمخوار، چرا باید در جامعه بشری، جایگاه و پایگاهی داشته باشد؟
حتی باید واژه نحس و منفور " بسیج" را با " بی شرافتی، بی وجدانی، آدمخواری، جنایت" مترادف دانست که چنان فشار و جنگ روانی برایشان پدید آورد که دیگر نتوانند در میان همسایه و محله و فامیل هم به زندگی عادی ادامه دهند. [ مگر در جهان متمدن با نازی و داعش چنین نکردند؟]
این استراژی می تواند بسیاری از این خود فروخته های آدمخوار را ناامید و وحشت زده کند تا حدی که از این سازمان مخوف و غیرانسانی جدا شوند. آنها باید بداند که در غیراینصورت، آینده سیاسی در انتظارشان هست که هست!