همه از مسئولیت خود در قبال جنبش عظیم جاری در سرزمینمان ایران سخن میگوییم. ازمسئولیت در برابر نسلی زیبا که نقد جان به میان نهاده تا از حریت و حیات یک ملت در فضایی شاد، سالم، سازنده و انسانی دفاع کند.
مبارزهای افتخارآفرین که تحسین جهانی را برانگیخته است.
نسلی که شور زندگی، شور آزادی و نگاه دقیق و انسانی به زن، این پدیده زیبای حیات را در جامعهی ستمدیده از حکومتی قرون وسطایی، خونریز و فاسد را در دلها زنده ساخت.
امید برای ساختن یک زندگی ساده و شادیبخش درآیندهای نه چندان دور؛ آیندهای که دوری و نزدیکی آن را تلاش هر فرد فرد زاده این سرزمین تعیین میکند.
میزان حمایت و تلاش هر تکتک ما در یاری رساندن به مبارزان داخل دربه ثمر رسیدن این جنبش تأثیرگذاراست. برای ما راندهشدگان از سرزمین محبوب مادری هیچ وظیفه و مسئولیتی بزرگتر از تلاش برای ایجاد یک اتحاد گسترده از تمامی ایرانیان آزادیخواهی که غم امروز و فردای این سرزمین را دارند، وجود ندارد.
لحظات تاریخسازی که اگر به خواست جنبش داخل جواب نگوئیم، دست درازشده برای همیاری و مودت با رزمندگان داخل را نفشاریم، از صمیم قلب با تمام نیرو برای ایجاد یک جبهه متحد و گسترده حرکت نکنیم، شرمساردر برابر این نسل، در برابرتمامی کشتهشدگان جوان آن خواهیم بود!
در برابر پسرک کوچکی که جهان را با خدای رنگینکمانش زیبا میساخت. در برابر عیارمردی که پای چوبهی دار شادی برای همگان آرزو میکرد.
همهی ما مسئولیم که از هر قدم برداشتهشده برای ایجاد یک اتحاد وطنی حمایت کنیم.
متأسفانه جریانهای سیاسی و احزاب که ۴۰ سال است نتوانستهاند بر سر حداقلهایی جهت یک ائتلاف معین برای زمان و امری مشخص با یکدیگر به توافق برسند (جدا از احزاب کردی که مسئولانه و تأثیرگذار در این جنبش عمل کرده و میکنند) احزاب سنتی، برخی سازمانها و اتحادهای ریز و درشت هنوز بعد از گذشت بیش از ۱۰۰ روز از خیزش انقلابی، به عادت مألوف و شرطیشده، سرگرم بحث و گفتوگوهای کشداری هستند که نهتنها منِ خواننده و شنونده، بلکه خودشان نیز نمیدانند که چه میگویند و چه میخواهند. تشکیلات و سازمانهایی که امروز در اوج روزهای سرنوشتساز این مملکت قادرنباشند به یک همزبانی و ائتلاف برای حمایت از جنبش حاضر در خیابان برسند، مطمئنا قادر نخواهند شد در آینده این کشور نیز نقشی مثبت و تأثیرگذار ایفا نمایند.
از این رو امید معجزه از این احزاب، سازمانها نباید داشت.
خواست مبارزان داخل بسیار ساده و مشخص است: «هموطن که خارج از ایرانی و عشق وطن داری! حمایت و اتحاد شما را برای تداوم بخشیدن به مبارزه طلب میکنیم. همین و بس!»
من بهشخصه بهعنوان یک کنشگر سیاسی عادی که سالهاست از دایرهی حزبی بیرون آمده و به اندازه وسع خود تلاش میکنم از هر مبارزهای که برعلیه جمهوری اسلامی صورت میگیرد، خواه به نوشته، خواه به گفتار حمایت کنم، ازپیام مشترک آقایان رضا پهلوی، حامد اسماعیلیون، علی کریمی، خانمها مسیح علینژاد، نازنین بنیادی، گلشیفته فراهانی و شیرین عبادی از صمیم قلب حمایت میکنم.
امید آن دارم که بضاعت متکی بر تجربهی من و قلمی که سالهاست در جهت وحدت تمامی نیروها زدهام در خدمت به این پیوند زیبا، لازم و یاریرسان باشد.
هر کلمهی وحدتآفرین، هر قدم و اقدام در این راستا بهشدت خوشحالم میکند. بلافاصله از خود میپرسم وظیفه و مسئولیت من در قبال آن چیست؟ چرا که اعتقاد دارم «دو صد گفته چون نیم کردار نیست»!
پرسشی که امروز در برابر تمام کسانی که ادعای حُب وطن و آزادی مردمان آن دارند بهتمامی مطرح است و باید پاسخ گفت.
ابوالفضل محققی