Tuesday, Jan 3, 2023

صفحه نخست » از «مدافع میهن» تا «دشمن مردم»

qasm.jpgبی بی سی - در طول اعتراضات سه ماه گذشته، در کنار پوسترهای علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، تصویر و تمثال قاسم سلیمانی هم به عنوان نمادی از تمامیت این حکومت آتش زده می‌شود و هدف قرار می‌گیرد. چگونه فرماندهی که در تبلیغات حکومتی به عنوان «مدافع میهن» و «سردار ایرانی» معرفی می‌شد، در سومین سالگردش حالا «دشمن مردم» به حساب می‌آید؟

قاسم سلیمانی سردار سپاهی که نشان ذوالفقار را که بالاترین نشان نظامی ایران محسوب می‌شود از رهبر جمهوری اسلامی دریافت کرده بود و با اعتماد به نفسی بی‌سابقه در بین نیروهای نظامی ایران در نامه‌ای به ژنرال پترایس فرمانده وقت (۲۰۰۷-۲۰۱۱) کل ارتش آمریکا در خاورمیانه، شرق آفریقا و آسیای مرکزی، خود را به عنوان کنترل‌کننده سیاست‌های ایران در عراق و سوریه و لبنان وافغانستان معرفی می‌کرد، سه سال پیش توسط یک پهباد آمریکایی در خاک عراق هدف قرار گرفت تا جمهوری اسلامی با جدی‌ترین چالش بین‌المللی خود پس از جنگ ایران و عراق و پرونده هسته‌ای‌اش روبه‌رو شود.

سردار سپاهی که نیرو‌های بین‌المللی و یا همان شاخه‌ برون‌مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی «سپاه قدس» را فرماندهی می‌کرد در ایران، با مالک اشتر حاکم منصوب مصر در زمان امام اول شیعیان مقایسه می‌شد و در رسانه‌های بین‌المللی به عوان «ژنرال در سایه و یا مغز متفکر نظامی ایران».

سلسله رخدادهایی که از زمان کشته شدن او در عراق تا شلیکِ -به ادعای سپاه سهوی- نیروی هوایی سپاه پاسداران به پرواز ۷۵۲ اوکراینی از جمله حمله راکتی به پایگاه عین‌الاسد محل استقرار نیروهای آمریکایی در عراق تا حدودی به نوعی قطب‌بندی سیاسی و اجتماعی در ایران منجر شد که از یک سو قاسم سلیمانی را در قامت یک سردار سپاه قدرتمند که در سرکوب بسیاری از حرکت‌های اجتماعی دو دهه اخیر تاثیری زیاد داشته به تصویر می‌کشید و از سوی دیگر یک نظامی وطن‌پرست و در مواردی ضداستعمار که ورای گروه‌بندی‌های سیاسی جمهوری اسلامی به منافع ملی و نفوذ استراتژیک ایران کمک و از پیشروی نیروهای به‌اصطلاح تکفیری جلوگیری کرده را تقدیس می‌کرد.

«قاسم‌چک»؛ جایگاه سلیمانی در ایران

شاید همین دوگانه بود که توجه کاربران شبکه‌های اجتماعی را در اعتراضات اخیر به هشتگ #قاسم‌چک به عنوان «ابزار تشخیص وابستگی افراد و عقاید و و مواضع آن‌ها به نظام جمهوری اسلامی» جلب کرد.

نام او در فایل صوتی گفتگوی فرمانده وقت سپاه پاسداران عزیز جعفری با معاون مالی سپاه که پرده از فساد مالی گسترده در این مجموعه برمی‌داشت هم به میان آمد.

دستور علی خامنه‌ای برای تخصیص ۹۰ درصد از عواید مالی موسسات اقتصادی سپاه به نیروی قدس پررنگ‌ شدن نام سردار سلیمانی و سپاه قدس را در پی داشت. حتی جواد ظریف هم از سلطه و سیطره قاسم سلیمانی بر سیاست و روابط خارجی ایران سخن گفته و او را به نحوی دخیل در حضور نظامی روسیه در سوریه می‌داند.

از طرف دیگر انتشار فایل‌های صوتی و اخبار دیگر در مورد فساد اقتصادی سپاه قدس و خانواده سلیمانی و همچنین چیرگی او بر سیاست خارجی ایران که منجربه تحمیل تحریم‌های متعدد بین‌المللی بر اقتصاد ایران شد چهره قاسم سلیمانی را هر چه بیشتر در مرکزتوجه معترضان و منتقدان قرار داد.

با این حال کشته شدن دستکم ۶۰ نفر در ازدحام مراسم تشییع جنازه او، همچنان فرصتی برای هواداران حکومت بود تا بر چهره «ملی- میهنی» او تاکید کنند.

اما هدف گرفته شدن مستقیم نام و یادمان‌های سلیمانی بالاتر از ابراهیم رئیسی در جریان جنبش «زن زندگی آزادی» نشان داد که «سردار دل‌ها» (لقبی که قاسم سلیمانی را در دستگاه‌های تبلیغاتی جمهوری اسلامی به آن می‌خوانند) حداقل در دل معترضان جایی ندارد.

در جریان اعتراضات اخیر در ایران بارها و بارها بنرهای قاسم سلیمانی آتش زده‌ شد. این در حالی است که به نظر می‌رسید تلاش زیادی در جریان بود تا این فرمانده واحد برون مرزی سپاه پاسداران به عنوان «مدافع میهن» و نماد «غرور ملی» و «بازگرداندن اقتدار منطقه‌ای» ایران معرفی شود، چهره‌ای فرای درگیری‌های سیاسی.

حالا در آستانه سومین سالگرد قاسم سلیمانی، هر روز بر تعداد بر تعداد ویدیوهای آتش زدن پوستر او افزوده می‌شود.

در تصاویر منتشر شده از آتش زدن بنرهای قاسم سلیمانی بخش‌هایی از وصیت‌نامه او نیز دیده می‌شود؛ جمله‌هایی همچون «مردم پر افتخار و سربلند ایران جان من هزاران بار فدای شما»، «قبر من ساده باشد مثل دوستان شهیدم».

«قاسم کجایی»

شاید همین تغییر روایات بود که نام و تصویر قاسم سلیمانی را در کنار علی خامنه‌ای قرار داد. در طول اعتراضات سه ماه گذشته، مجسمه‌ها و تصاویر و بنرهایی قاسم سلیمانی که در شهرهای مختلف ساخته و به نمایش گذاشته بود به عنوان نمادی از تمامیت جمهوری اسلامی به شکلی بی‌سابقه تخریب و به آتش کشیده شدند.

از مجسمه تمام قد در شهرکرد تا بنرهایی بر پل عابر پیاده، آتش معترضان بر تمثال و تصویر او یکی از نشانه‌های نبردی داخلی با جمهوری اسلامی است.

حدود یک سال پیش بود که «شاپور»، رَپر ایرانی، مدت کوتاهی پس از آغاز به کار دولت ابراهیم رئیسی و انتصاب محسنی اژه‌ای به ریاست قوه قضائیه قطعه رَپی را منتشر کرد که در آن وضعیتی انقلابی از زبان رهبر جمهوری اسلامی ترسیم می‌شد.

ترجیع‌بند «قاسم کجایی» شاکله اصلی این آهنگ رپ است که البته با همین نام هم منتشر شد.

قاسم سلیمانی در این قطعه رپ آن بازوی عملی و حمایت‌کننده‌ی «رهبری» در همه ابعاد داخلی و خارجی سرکوب است که در نبودش به نظر علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی خود را «بی‌پناه» می‌بیند.

به نظر می‌رسد در سه ماه اخیر کشته‌شدن قاسم سلیمانی اکنون معنایی مضاعف هم به خود گرفته است. در شرایطی که رهبر حکومت ایران برای مقابله با اعتراضات، بیش از پیش نیاز به انسجام و همچنین حمایت فرماندهان نظامی خود دارد، او بزرگترین غایب «میدان» است.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy