پیش تر در چند مقاله و مصاحبه (از اگوست ۲۰۱۷) نوشتم و گفتم که به نظر من، به عنوان یک کنشگر سیاسی و فرهنگی ِ تبعیدی، تنها راه پیروزی بر حکومت جهل و جنایت "همه با هم" بودن و شدن است. همان هنگام پیهِ برچسبهای ناچسبی که طرح این موضوع نثارم کرد، مثل طرفدار" همه با هم خمینیستی" بودن و انگ و اُوونگهای "پوپولیستی"، را به تنم مالیدم.
نوشتم و گفتم:
"... اپوزیسیون واقعی حکومت اسلامی امروز میباید بی اعتنا به اینکه روزگاری جلادی از این شعار و گفتمان سیاسی و دموکراتیک سوء استفاده کرده است، به نادرست پنداشتن این تئوری، گفتمان و شعار پایان دهد... خمینی با بهره گیری ماهرانه شعار وگفتمان کارسازو فراگیری که اورا به قدرت رساند به نام خود ثبت کرد. بهره وریِ فریبکارانه خمینی از این پدیده سبب شده است که برخی از مخالفان رژیم اسلامی در برداشتی کلیشهای، با شبیه سازی و شبیه خوانی و تلافی جویانه، و درراستای تحقق امیال خود این روش و فکر را مذموم بدانند وکسانی که به این تئوری و گفتمان باور دارند را سرزنش و تخطئه کنند، و این در حالی ست که همگان میدانند خمینی از "همه با هم" گفت، اما خواست و هدف او "همه با من" بود، و آن همه نیز" با او " شدند نه "با هم."..
تئوری" همه با هم" یک تئوری، گفتمان و شعار دموکراتیک است، و میتوان آن را مترادف و همسنگِ همگرائی، همکاری، همیاری و ائتلاف قلمداد کرد. البته تفاوتهای هم صدایی، همدلی وهمگرائی با ائتلاف، اتحادعمل، اتحاد و وحدت روشن است اما حتی اگر پذیرفته شود که از"همه با هم" انتظار حرکتی وحدت طلبانه است بازمی باید توجه داشت که آغازدستیابی به " وحدت " عبوراز دروازه هم صدایی، هم دلی و همکاری سیاسی ست.
" بدون پیشبرد سیاستِ "همه باهم" درمبارزه علیه حکومت اسلامی وقت وانرژی تلف خواهیم کرد. میتوانیم با حفظ استقلال نظری، سیاسی وتشکیلاتی، بی آنکه هویت و ایدههایمان را نادیده انگاریم " همه با هم" در تفاهمی عمومی بر محورخواستهای مشترک ِ دمکراتیک گردهم آئیم و با برنامه و سازمان یافته در راستای تحقق ایدهها و خواستهایمان عمل کنیم. "همه با هم" وفاق و جنبش ملی را تقویت و مستحکم خواهد کرد، " همه باهم"ای که خواستار سرنگونی حکومت اسلامی ست و آزادی، دموکراسی، حقوق بشر، سکولاریسم وعدالت ملکه فکرش است، به آنها باور دارد و درراه تحقق آنها گام برخواهد داشت. "
شعارو گفتمان" همه با هم " برای براندازی حکومت اسلامی تاکتیکیست کارآ و اثربخش در پیوندی ارگانیک با استراتژیای که رفاه، آزادی، همبستگی وعدالت برای مردم میهنمان به ارمغان خواهد آورد. "همه باهم"ای که نه یک پیوند حزبی و تشکیلاتی ست، و نه یک رابطه مکانیکی میان افراد و جمعها. این همه باهم بازتاب ایده ومنافع یک طبقه یا گروه اجتماعی یا شخصیت سیاسی و فرهنگی نیست، منافع میهن ومردم، منافع ملی چسبِ این" همه باهم" است، همه با هم"ای فرا ساختاری و فراحزبی، و نماد دموکراسی پلورالیستی که منافع ملی، رفاه عمومی و سعادتمندی مردم را هدف گرفته است. فقط " همه با هم" میتوانند پروژههای کلان ملی را به موفقیت و پیروزی برسانند
فقط و فقط " همه باهم" میتوانیم حکومت اسلامی را براندازیم وجایگزینی مردمی، دمکرات و سکولار جای آن بنشانیم. هیچ کدام از طبقهها و گروههای اجتماعی، حزبها و سازمانهای سیاسی، شخصیتهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی (به ویژه از خارج از کشور) به تنهائی قادربه هدایت و رهبری جامعه درعبورکامل از حکومت اسلامی و برقراری آزادی، دموکراسی، عدالت و حقوق بشردرمیهنمان نخواهند بود.
گفته شده و باز باید گفته و تکرار شود که در فرایندی دموکراتیک همه آنان که خواستهای مورد توافق و مشترک آزادیخواهانه و عدالت جویانه دارند، به همکاری، همگرائی و ائتلاف روی آورند و با چشم انداز تحقق آزادی و رفاه و عدالت علیه مخالفان و دشمنان آزادی و دموکراسی فعالیت و مبارزه کنند. این آغاز تدارک راه گذر از جمهوری اسلامی و روندی برای درک و فهم رقابت سیاسی، مشارکت سیاسی، پذیرش حق مدنی و سیاسی یکدیگر و بر آمد و تقویت اعتماد سیاسی خواهد شد. برداشتن چنین گامی از سوی اپوزیسیون حکومت اسلامی در عمل سبب افزایش نفوذ و اعتبار اپوزیسیون در میان مردم و افکار عمومی، و سبب دلگرم تر و امیدوارترشدن آنان در پشتیبانی از این همکاری و همگرائی و ائتلاف، و در نهایت گسترش و تقویت پیکار سیاسی مردمی به عنوان خواستی استراتژیک را دستاورد خواهد داشت
بدیهی ست و تجربه نیز محک زده است که در یک حرکت همگرایانه و ائتلافی اگر هر شخصیت و جریان سیاسی صرفا" بخواهد نظام سیاسی و حکومت مورد نظرش را تبلیغ و ترویج کند و تلاش کند درستی و صحت آن را به کرسی بنشاند، سرنوشت همکاری و همگرائی و ائتلاف همان خواهد شد که بیش از ۴۴ سال تجربه کردهایم، یعنی فاتحه خوانی بر گور همکاری و همگرائی و ائتلاف. در یک همکاری و ائتلاف سیاسی طرح و بحث و جَدَل در بارۀ شکل و محتوی حکومت مورد نظر طیفهای سیاسی مختلف، به عنوان موضوعی ائتلافی، کار را به انشقاق و انشعاب و تنش خواهد کشاند. هرحزب و سازمان، و هر فردی میتواند حکومت مورد نظر خود را بیرون از وفاق " همه با هم" تبلیع و ترویج و در راستای تحققاش فعالیت و مبارزه کند. حیطه وفاق " همه با هم" عرصه فعالیت حول شعارها و خواستهای مشترک است. پس از دفع شّر و مانع حکومت اسلامی در فضائی آزاد و دموکراتیک، و حاکمیت فضائی چند صدائی، و شکل گیری نهاد وارگان انتخابیِ تصمیم گیرنده (مثل مجلس مؤسسان)، مردم از میان پیشنهادهای متنوع و متفاوت حکومت مورد پذیرششان را انتخاب خواهند کرد.
تنوع طیفهای مختلف سیاسی در همکاری، همگرائی و ائتلاف " همه با هم" تجلی چند صدائی بودن حرکت بر بنای توافق با خواستهای مشخص ومقطعی است. "همه باهم" پیش زمینه و زمینه بیرون آمدن از قالبهای خشک و ماسیدۀ باورهای فرقه گرایانه و خودمحورانه خواهد شد، و بر بستری واقع بینانه به رشد فرهنگ سیاسی دموکراتیک، فرهنگ تحمل دیگری و بر کشیدن به ائتلافی عقلانی نیز یاری خواهد رساند. همه باهم بستری ست برای آموختن و به کار گیریِ شاخصهای مردم سالاری در حضور زمینهها و پیش زمینههای گوناگون فکری، نظری و رفتاری، و یکی از راههای غلبه بر بدگمانیها و توطئه بینیها ست، مسیری برای بازسازی و ایجاد اعتماد به عنوان سرمایه اجتماعی ست.
ارتباط ناگسستنی میان "همه باهم" و سرنگونی حکومت اسلامی را انکار نکنیم. "همه باهم" برایند نیروی آزادیخواهان، عدالت جویان و ترقی خواهان در مبارزهای هدفمند و تائیر گذار برای حصول آزادی و عدالت خواهد بود، هیچ راهِ مطمئن تری برای آمادگی در برابر چالشهای بزرگ ِ پیشاروی وتضمین پیروزی آزادیخواهان و عدالت جویان سرزمین مان وجود نخواهد داشت.
آیا چهل و چهار سال تجربه برای درک و فهمِ این واقعیت کافی نیست؟ و آیا نمایش حماسیِ شور و شعور، و شعارها و خواستهای نو جوانان و جوانانی که جنبش زن، زندگی، آزادی برپا داشتهاند دیده و شنیده شده؟
"نترسید، نترسید، ما "همه با هم" هستیم!"
در حاشیه مطالب ف. م. سخن، بهرام مشتاق
آقای نوری علا، بهتر است سکولار بمانی! هادی صوفیزاده