پیرامون گزارش کوچه از «حرکت بی نظیر مردم ایران و ثبت آن در تاریخ جهان!
رضا براهنی، کتابی دو جلدی به نام «طلا در مس» داشت که در زمان ما شاهکار نقد ادبی و ایضا سیاسی به شمار می آمد. او در این کتاب، زنده و مرده ی ادیبان زمان را به سیخ کشیده بود و این کار را با پشتوانه ی دانش ادبی و تسلط کم نظیرش بر ادبیات انگلیسی انجام داده بود.
فکر می کنم همیشان بود که در مورد شاعر مدرنیست ما، یدالله رویایی به طنز گفته بود که قیافه ی رویایی جوری نیست که آدم بتواند او را «یدی» صدا کند و با او به لطافت برخورد کند!
به من -یعنی ف. م. سخن- ایراد می گیرند که تو زبان نامهربان و تندی داری، در حالی که اگر انتقادهای ات را با زبانی ملایم و نرم انجام دهی، تاثیرش بیشتر می شود.
البته به جد معتقدم که نرمی و زمختی کلام، اولا تاثیری بر تاثیرگذاری نقد های من ندارد، و ثانیا اصولا اگر نقد های من تاثیری داشت -که ندارد- زبان تند و کند ش هیچ تغییری در ماهیت و مضمون آن نمی داد.
خودِ من هم ظاهرا زبان ام از ریخت و قیافه ام تاثیر پذیرفته و زمخت و تند شده ولی همیشه امکان تغییر وجود دارد لذا، پیش از نوشتن این مطلب، مثل انسان های متمدن و فرهیخته، یک نظر سنجی کوچک در صفحه ی فیس بوک و اینستاگرام ام انجام دادم و گفتم به نظر شما خوانندگان گرامی -و نه سایبری های چهار گانه ی نکبت- آیا بنویسم یا ننویسم و اگر آری چطور بنویسم.
برخی دوستان گفتند بنویس و توصیه کردند کمی مهربانانه تر بنویس.
لذا مطلب حاضر را با زبان مهربانانه -هر چند به ریخت و قیافه ام نمی خورد- می نویسم بلکه تاثیر کند.
بعد از این مقدمه ی مفصل تر از متن، می پردازیم به موضوع اصلی یعنی ویدئوهایی که «کانال کوچه» تهیه می کند و آن ها را در صفحات مجازی منتشر می کند.
کانال کوچه شروع بسیار خوبی داشت و کارهای تاثیر گذار و مفیدی انجام می داد، اما نمی دانم به ناگهان چه شد که چیزهای عجیب غریبی از این کانال پخش شد.
خدمت عزیزان کانال کوچه با محبت و لطافت بسیار عرض می کنم که این ویدئوی آخر تان، اوج کارهای عجیب غریب تان بود.
عنوان این ویدئو یعنی «یک حرکت پر افتخار از مردم انقلابی و بی نظیر ایران در تاریخ جهان ثبت شد» اگر اجازه داشته باشم با خضوع و خشوع عرض کنم و باعث رنجش خاطر عزیزی نگردد و مانع از پیشرفت انقلاب و سقوط نظام حاکم نشود، اندکی، اغراق آمیز و مایه ی انبساط خاطر بود.
این رفتن عده ای از مردم برای جلوگیری از / و اعتراض به اعدام دو جوان نازنین، عمل انسانی و اعتراضی و شجاعانه ی قابل تقدیری بود، اما این که این عمل در «تاریخ جهان» ثبت خواهد شد، کمی اغراق آمیز بود.
تفسیر بعدی هم که این کار موجب جلوگیری از اعدام دو جوان معترض ما شد نیز سخنی بود نادرست چون اولا دیشب قرار نبود این دو جوان اعدام شوند، و ثانیا با شناختی که ما از حکومت نکبت و اخلاق سیاسی رهبرش یعنی سدعلی داریم، می دانیم برای این که ثابت کنند تابع هیچ اعتراضی نیستند و اتفاقا حُسن و عامل باقی ماندن شان را در عمل بر خلاف اعتراض ها می دانند سعی خواهند کرد حالا که اعتراضی صورت گرفته و به دروغ هم گفته شده که این اعتراض باعث توقف حکم اعدام شده، اعدام ها را هر چه سریع تر انجام دهند تا به مردم بگویند، بفرمایید! ما بخواهیم بکشیم می کشیم و شما هم هر چه می خواهید اعتراض کنید اعتراض کنید.
عزیزان نازنین کوچه!
آن جور که شما تیتر زده اید، خواننده تصور می کند که زندان رجایی شهر مثل زندان باستیل توسط مردم فتح شده است.
عزیزان نشده است! و نیازی هم نیست که بخواهید بزرگنمایی کنید!
کار مردم این قدر بزرگ بوده و هست که نیازی به بزرگ نمایی های این چنین ندارد.
امیدوارم شما که حرف تان بر اذهان موثر است، هر چه زودتر به کوچه ی سابق باز گردید و برنامه های موثر و واقعی برای روشن کردن اذهان عمومی درست کنید.
نامهای از یک فرزند شهید به علی دایی