***
زان همی ترسم که روزی جنبش آرام خلق
خیزشی گردد کلان یا شورشی بنیان فکن
ما که خسرانها کشیدیم از تبار خسروان
خواب شیرین کی رود در چشممان؟بئس الوسن
تا به کی باشیم اسیران ولایت این چنین
تلخکام و زهر خوار وخسته دل بسته دهن؟
حبّذا فرخنده روزی کز سر شادیّ و عشق
مرد و زن رقصان شویم اندر میان انجمن
هر یکی شمعی بدستی از پی روشنگری
دست دیگر چوبکی بر طبل آزادی زدن
چون ظفر در صبر و صبر اندر ظفر پیچیده است
پس ظفر را با صبوری می توانی ساختن
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل است ای دریغ
ای که دستت میرسد کاری بکن اندر وطن.
ظاهر و باطن علم الهدی، امام جمعه مشهد