Tuesday, Mar 21, 2023

صفحه نخست » منشور مهسا و اقدامات بعدی، سیروس یادگار

Sirous_Yadegar.jpgمنشور مهسا قدم مهمی بود که باید برداشته میشد. برخلاف داد و فریادهای افراد حزبی که طبیعتا فکر میکنند در این جریان مالباخته‌اند و قرار نبود طرف آنها یک قدم هم از اصول و شعائر حزبی کوتاه بیاید، این منشور کمابیش همه مطالبات مترقی را در خود جا داده است. از قضا مخالفت سرسختانه پادشاهی خواهان و بعضی از احزاب کرد باعث تقویت وجهه فرا حزبی شاهزاده پهلوی و آقای مهتدی شد.
البته در این کشاکش برای نگارنده هم بسیار آموزنده بود که طرز تفکر پادشاهی خواهان را بهتر بشناسد. بنظر میرسد که این گروه بیشتر از آنکه تصور این نگارنده بود تندرو و تمامیت خواه هستند. به هر حال این پدیده جدیدی نیست و اعتراضات از هر دو سوی چپ و راست نشان میدهد که گروه هشت نفره در این منشور اعتدال را حفظ کرده‌اند.

و اما غرض از این نوشته بررسی مسئله لابی‌گری و یا همان درخواست کمک از کشورهای دموکراتیک خارجی در منشور مهساست و نگرانی این نگارنده که مبادا گروه هشت نفره بیش از اندازه وقت خود را صرف اینکار کنند در قبال آنکه سازماندهی مردم در صحنه فراموش شود. همینطور می‌خواهم با آوردن نمونه‌‌هایی از کارهای شگرفی که در صورت سازماندهی مردمی میتوان در پایین کشیدن رژیم انجام داد به اهمیت آن اشاره کنم.

لازم است از همان اول بگویم که البته که لابی‌گری لازم است و یکی از چندین فعالیت شورای رهبری خواهد بود. با این حال تجربه فعالیت در انجمنهای قوم آشوری در آمریکا به این حقیر آموخته است که موفقیت در مرحله اول مرهون سازماندهی درونی است و نه التماس به دولتمردان خارجی. لابی‌گری یکی از لازمه‌های همراه کردن جامعه جهانی و بخصوص کشورها و رهبران قدرتمند با جنبش آزادی خواهی ایرانیان است ولی از خود جنبش مهمتر نیست. هماهنگ کردن ایرانیان در خارج و داخل مراحل بسیاری دارد که همه آن باید توسط این شورا انجام شود ونه توسط شورای اروپا و یا رئیس جمهور آمریکا. تنها زمانی لابی‌گری موثر خواهد بود که بتوان به دنیا نشان داد که انقلاب دارد اتفاق میافتد و بهتر است که طرف برنده را بگیرند و نه بازنده را. البته باید اذعان کرد که یک کاربرد لابی گری بدست آوردن حمایت احساسی از رهبران کشورهای پیش رفته برای ایرانیان است که مسلما در بالا بردن روحیه مردم بسیار موثر است. ولی باید دانست که تائید کلامی جنبش ضمانتی برای غربی‌ها ایجاد نمیکند. آیا این کشورها نباید دوستدار دموکراسی‌خواهی ما باشند و هر کاری را که میتوانند انجام دهند که مردم ایران آزاد شوند؟ آیا به اندازه کافی ندیده‌اند که رژیم ایران چقدر برای مردم ایران و تمام دنیا بد است؟ پس چرا این دولتها کمکهای لازم را برای سرنگونی رژیم نمیکنند؟ بدون آنکه متخصص بین‌المللی اقتصاد و امنیت باشیم میتوان فهمید که چنین درخواستهایی از کشورهای دنیا سهل و ساده نیستند و قصد سرنگونی رژیم خطراتی برای امنیت و یا اقتصاد اروپا و آمریکا دارد که فعلا آنها را از انجام چنین کاری معذور میکند. البته که می‌توان سران آن کشورها را وادار به حمایت لفظی و یا عملی در حدی محدود کرد ولی انتظار اینکه با لابی‌گری و در محظور قرار دادن وزیران می‌تواند آنها را وادار به سقوط جمهوری اسلامی کند اشتباهی گران خواهد بود. در منشور مهسا تاکید زیادی بر وادار کردن دولتهای دموکراتیک به وارد کردن فشار به حکومت اسلامی شده است در حالی که جای همان میزان تاکید بر سازماندهی ایرانیان خارج در وهله اول و سپس در داخل ایران به کمک شبکه خارج از کشور خالی است. در بین گروه هشت نفره بنظر میرسد آقایان مهتدی و اسماعیلیون و خانم علینژاد تجربه‌های ارزنده‌ای در شبکه‌سازی، ایجاد هماهنگی و انگیزه بخشی به اعضا داشته باشند ولی تا بحال در سخنرانی‌های آنها تاکید سنگین به ملاقاتهای آنها با مسئولین غربی بوده تا اینکه مثلا چطور نیروهای فعال در ایتالیا و فرانسه را به هم وصل کرد؟ چگونه این شوراهای محلی را به شورای قاره‌ای و سپس جهانی وصل کرد؟ قوانین داخلی این مجموعه چه باید باشند؟ آیا میتوان این شوراها را بطور دموکراتیک انتخاب کرد؟ در یک جلسه پرسش و پاسخ در جواب یکی از فعالین که از خانم علینژاد و حامد اسماعیلیون کمک برای سازماندهی میخواست خانم علینژاد بجای آنکه قولی در زمینه کمک با سازماندهی کنند این کار را به عهده خود سوال کننده قرار دادند که نیازی به کمک از شورای هشت نفره نیست و خودتان قادر هستید فعالیتهای خود را سازماندهی کنید. البته که این جواب در نگاه اول درست است ولی آنچه ناگفته می‌ماند نیاز فعالین است به یک نقشه راهبردی برای ساختن یک شبکه جهانی از معترضان ایرانی
البته آقای اسماعیلیون تا کنون چند بار به خواندن کتابی درباره قوانین حاکم بر نهادهای ساخته شده توسط مردم (Robert Rules of Order) اشاره کرده‌اند که مایه دلگرمیست و نشان میدهد ایشان که نقطه قوتشان نهاد سازی است در این جهت فکر میکنند.
متاسفانه این نگرش غلط در بین جوامع جهان سومی وجود دارد که فکر میکند به محض اینکه بتوانند به کشورهای مترقی ثابت کنند در حق آنها ظلم شده است آنگاه دولتهای غربی موظف هستند حق آنها را تمام و کمال اعاده کنند. در بسیاری از مصاحبه‌ها با فعالین جهان سومی ابراز شگفتی و ناامیدی آنها را دیده‌ایم که چرا کشورهای قدرتمند در حالی که همه ادله و شواهد ظلم را دیده‌اند هنوز کاری برای احقاق حق مظلومین انجام نداده‌اند. امروزه حکومت اسلامی به قدری در کار جهان اخلال کرده است که یافتن رهبران خارجی که با ایرانیان در لزوم سرنگونی رژیم همدلی کنند کار دشواری نیست. مشکل اینجاست که نباید از یک حرف مساعد آنها نشئه شد و از یک حرف مخالف آنها همه امید خود را بر باد رفته دید. جمهوری اسلامی حتما سقوط خواهد کرد حتی اگر پشتیبانی اسرائیل و عربستان و فرانسه را داشته باشد و این بخاطر عدم مطابقت آن با خواسته‌های مردم ایران است.
شاید این سوال در ذهن خواننده متبادر شود که چه فایده‌ای دارد متشکل کردن ایرانیان خارج از کشور؟ نهایت کاری که ایرانیان خارج از کشور میتوانند بکنند همین تظاهرات است و لابی‌گری که دارند میکنند و بقیه‌اش به عهده مردم داخل است. باید گفت که ایرانیان خارج با تمام ۸۰ میلیون مردم داخل در تماس روزمره هستند. همینطور با همین تعداد غیر ایرانیان در خارج از کشور. این بزرگترین منبع نیروی انسانی است که سهل و ساده در دسترس شورا قرار دارد و متاسفانه باید گفت بنظر میرسد که شورا از قدرت مهیب آن تا حدی غافل است! مردمی که حاضرند ساعتها از وقت خود را صرف تظاهرات کنند منبعی عظیم از وقت و سایر امکانات هستند که برای به زانو کشیدن رژیم کافیست.
یک نکته مهم که شاید بنظر نمیرسد اهمیت حضور فردی در تظاهرات است. مردم معمولا اگر برای یک امر خیریه و عام المنفعه بخواهند کمک کنند یک مبلغ ۵ یا ۱۰ دلاری اهدا میکنند ولی غیرممکن است آنها را صبح روز شنبه و یا عصر روز جمعه از خانه بیرون بکشید تا ۲۰ یا ۱۰۰ مایل بروند و در تظاهراتی شرکت کنند. اگر اینکار را با کمال میل میکنند به این معنی است که پول و وقت در مقابل اهمیت آن موضوع برایشان ناچیز است و اگر لازم باشد از هر نظر آماده‌اند که در راه آن هدف فداکاری کنند. هشت میلیون جمعیت مهاجر حداقل ۸۰ هزار فعال مایشاء در بین‌شان خواهد بود و این نیروی است که شورای رهبری میتواند بسادگی بکار گیرد. در ذیل لیستی از کارهایی که چنین شبکه‌ای از فعالین میتوانند انجام دهند را بطور خلاصه ذکر کرده‌ام تا شاید به روشن کردن موضوع کمک کند.

۱- تهیه بودجه برای تمام مخارج انقلاب. از ۸ میلیون ایرانی اگر فقط ۱۰ دلار کمک در سال گرفته شود مبلغی معادل ۸۰ میلیون دلار بودجه خواهد بود که با اطمینان میتوان گفت شورای رهبری از آن بی نیاز نخواهد بود. تمام هزینه‌های کمک به مصدومان و انقلابیون و خانواده‌های آنها و خرج یک برنامه تلویزیونی مستقل که نه وابسته به انگلیس باشد و نه به عربستان و ما را وسط انقلاب ول نکند و هزینه همان لابی گری که بلاخره کم نخواهد بود و الی آخر. باید دانست که کمکهای مالی مستقیم تنها منابع پولی نخواهند بود و با داشتن پول کافی میتوان وکلایی مبرز را استخدام کرده و در آزاد کردن منابع مالی بلولکه شده چپاولگران در غرب از آن استفاده کرد.
۲- تشکیل انواع کمیته‌های تخصصی که کارکرد آنها در براندازی رژیم لازم خواهد بود. کمیته‌های حقوقی، حقیقت یاب (مانند تخریب آثار ملی، مسئله مسمومیتها، فجایع زیست محیطی، ...) اینترنتی برای بی اثر کردن لشکر سایبری رژیم و پیدا کردن راههای برقراری تماس، خبری، صنفی و کارگری، کمیته‌های تماس با نیروهای نظامی که برای تماس برقرار کردن با اعضای موثر و ناراضی ارتش و سپاه
۳- تهیه بستری برای تشکیل مجلس موسسان حتی پیش از سقوط رژیم برای تهیه نسخه‌های پیش نویس قانون اساسی آینده و برگزاری انتخابات در خارج و سپس در داخل کشور تا برای مردم و کشورهای خارجی وجود یک گزینه جایگزین ملموس شود.
۴- انجام نظر سنجی‌ها تا همواره مردم از طرز تفکرهای رایج در جوامع آگاه شوند
۵- .....

مبارزه با رژیم ملایان یک کار ساده و خطی نیست. هزاران ساعت وقت و اتاقهای فکر و امکانات لازم است که بتوان با یک رژیم عریض و طویل امنیتی مبارزه کرد و برای مبارزه با آن باید سازمانی قوی و در خور رقابت با این دستگاه شیطانی ساخت. ساختن چنین تشکیلاتی مشکل نیست، اولین شورای شهری را که در یکی از شهرهای آمریکا و یا اروپا بسازیم اکثر کار انجام شده است و باقی تکرار همان شورا است در شهرهای دیگر. در کمتر از ۶ ماه میتوان صدها شورای شهری و چندین شورای کشوری ساخت که همه زیر نظر یک شورای جهانی کار خواهند کرد و چنین است که مورچه‌ها میتوانند یک فیل را شکست دهند. از طرف دیگر اما اگر چنین سازمانی ساخته نشود این ۸ نفر خواهند ماند و ۸ میلیون ایرانی در خارج و ۸۰ میلیون در داخل که چشمهای نگران و نمناکشان به آنها خواهد بود.

سیروس یادگار



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy