برای کسی که نام ندارد یا نان ندارد یا عقده های فروخورده ی بسیار دارد، دنبال نام و نان و مقام رفتن کاری طبیعی ست.
مگر می توان گرسنه را از دو لُپی خوردن بر حذر داشت، یا توو سری خورده را از سری بین سرها در آوردن؟
فکر نمی کنم کسی مخالف این نظر باشد هر چند عده ی خیلی کم ی باشند که داشتنِ یک جو شرافت و وجدان را به همه ی این ها ترجیح دهند.
از بزرگان عرفا داستان های بسیار نقل شده که یک لاقبا، در مقابل ثروت و قدرت و آلوده شدن به آن ها به طرز حیرت آوری ایستاده اند و شرافت و وجدان خود را به مال و جاه نفروخته اند.
حالا برای ما انسان های معمولی، تذکره ی این اولیا، چندان شنیدنی و دلچسب نیست و وقتی شکم مان به قار و قور بیفتد، نوکر یک پُرس چلوکباب سلطانی هم می شویم چه برسد به ثروت بسیار و مقام والا.
خانم گوگوش، هنرمند بزرگ ما، که از کودکی بر صحنه های هنر حضور داشته، سالیان سال است که هم نام دارد هم ثروتی در حد گذران آبرومند.
بر خلاف هنرمندان دیگر که معمولا بعد از رسیدن به نقطه اوج، سراشیب منتهی به گمنامی و فقر را با سرعت بسیار طی می کنند، گوگوش، به خاطر اتفاقاتی که بعد از انقلاب برای او افتاد، همیشه مطرح بود و حالا هم که صدایش در اثر بالا رفتن سن و سال، به لرزه افتاده همچنان محبوب همگان است.
از چند وقت پیش صحبت هایی از عطر ی که او قرار بود به نام خودش عرضه کند این سو و آن سو شنیده می شد که البته کار بسیار خوبی ست و هنرمندان نامدار جهان این کار را می کنند و ضمن کسب در آمد، نام خودشان را همواره در جامعه زنده نگه می دارند.
اما دیروز با کمال تعجب، آگهی یی در اینترنت منتشر شد، که گوگوش، رایحه ای به نام «زن زندگی آزادی» را تبلیغ می کرد.
ابتدا این آگهی را، به حساب بازیگوشی «فتوشاپ کار»های اینترنتی گذاشتم ولی وقتی صفحه ی «رادیو فردا» این تصویر را منتشر کرد، متوجه شدم که این تصویر واقعی ست و گوگوش به هر دلیل در حوض لجنی سقوط کرده که سخت بتوان از آن بیرون آمد.
این روزها کاسب کاری با خون عزیزان ما در ایران بسیار رایج است و بالاترین رقم ی که تا امروز شنیده ام، عدد حیرت انگیز نیم میلیارد دلار (۵۰۰ میلیون دلار) بوده است.
خرید و فروش ویدئوهای بچه های معترض داخل ایران به رسانه ها هم که بخشی از کار رسانه است و بالاخره فعال رسانه ای و سیاسی باید به فکر شکم و خرید خانه و این ها هم باشد و نمی توان همه ی کارها را فی سبیل الله یا برای رسیدن به آزادی به شکل مجانی انجام داد.
اما گوگوش! تو دیگر چرا؟!
رایحه ی «زن زندگی آزادی»؟
فعلا به همین اندازه بسنده کنیم تا خدای ناکرده چیزی نگوییم که زشت باشد و سال ها تلاش هنری هنرمند بزرگ ما خوار و خفیف شود و ما هم مثل همیشه خجالت زده شویم....
"جنگ دختران شجاع لاهیجان با امام جمعه شهر"
جلسه مشروطه خواهان و ایران گرایان در واشنگتن