در حالی که رژیم اسلامی، از سوی اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران و نیز جامعه جهانی، در انزوا قرار گرفته، خامنهای بار دیگر نجات خود را، در باج دادن به خارجیها، دیده است. تا در داخل کشور کماکان به سرکوب مردم ادامه دهد و این در حالی است. که جامعه بین المللی، این باج دادن رژیم را، به خیزش بی نظیر و هفت ماهه ملت ایران، موسوم به جنبش مهسا (زن زندگی آزادی) مدیون است و سخنرانی اخیروی نیز حاکی از این بود. که وی بعلت موهومات ناشی از دوپینگ و اعتیاد و مشاورین نادان، کاملا بیراهه رفته و تبدیل به مترسکی شده که، همچون دون کیشوت، به جنگ آسیابهای بادی رفته است.
استقبال وزارت خارجه رژیم، از درخواست آمریکا، برای پشتیبانی از روند صلح در یمن، با چراغ سبزی که قبلا با میانجیگری چین، به عربستان، در ایجاد روابط سیاسی و دیپلماتیک داده، باید خاتمه استفاده ابزاری توسط رژیم، از حوثیهای یمن و امثالهم در منطقه تلقی گردد. این اقدام خامنهای، تاریخ سیاسی و روابط دیپلماتیک سلسله قاجاریه را بخاطر میآورد. که عمده سیاستهای این سلسله، بر اساس باج دهی به انگلیسها در جنوب و روسها در شمال کشور، برای حفظ و بقای این سلسله بود. آیا خامنهای در آخرین تحلیل، در مقابل قهر و خشم ملت، ایفای نقش ابزاری و حفظ منافع قدرتهای جهانی و باج دهی به آنها را، ضامن بقای رژیم خود میداند؟ در حال حاضر دو سیاست غالب در خاورمیانه مطرح است:
اول - ادامه حضور آمریکا، در منطقه برای حفظ متحداناش، یا ترک خاورمیانه و سپردن این وظیفه به اسرائیل و شرکایش در پیمان ابراهیم و در نتیجه گسیل نیرو و امکانات نظامی دفاعی ازین منطقه، به آسیای جنوبشرقی، در راستای حفظ متحدیناش در آن منطقه و مقابله با تهدیدهای چین، که با توجه به التماسهای پوتین در مورد اوکراین، در حال اتحاد احتمالی با روسیه است.
دوم - سرگرم کردن چین در خاورمیانه، که مشتاق حضور فعال و ایجاد روابط جدید با کشورهای نفت خیز منطقه، در راستای جلوگیری از انحصار قدرت، در شرق آسیا و تهدیدهائی که علیه متحدین آسیائی آمریکا، از سوی چین مطرح است. این امر در حالی است. که هر دو ارباب خامنهای، اعم از چین و روسیه، نگاه ابزاری به رژیم داشته، تا شیره جانی در آن است، میمکند. ولی هرگز در آن سرمایه گذاری نمیکنند. چون به آخر و عاقبت این بساط بد بینند و حریفان دیگر، از جمله آمریکا و متحدین اروپائیاش میدانند. که خامنهای تنها، با ماشین سرکوب سرپاست و اگر باجی از رژیم میگیرند، بخاطر همین است. و اینکه این وضع، تا ابد نمیتواند دوام بیاورد. بخصوص این که، آخرین سخنرانی وی نیز حاکی از این بود. که به هیچوجه نمیخواهد، یا نمیتواند، از سیاستهای کهنه، قدیمی، فرسوده و گندیده خویش عدول نماید.
خامنهای علیرغم آنهمه عناصر اطلاعاتی، دستگاهها شنود و نیروهای تا دندان مسلح و ماشین سرکوب، هنوزپی نبرده، که جنبش مهسا، ملاخور شدنی نیست. همانطور که بعد از این سخنرانی وی علیه کشف حجاب، این امر یعنی کشف حجاب، از سوی زنان قهرمان ایران، اعم از مترو، خیابان، کوچه، پارک، کافه و رستوران و مراکز خرید و.. نشان داد. این اعتراضات و فریادها، تا رسیدن به آزادی، خاموش شدنی نیست و فریاد رسای این آزادیخواهی، در بطن جامعه و بخصوص لایههای پایینی کماکان میجوشد و میخروشد و به پیش میرود. تا سرانجام، این خشم ملی در روز موعود و یک پیچ تاریخی مهم، با یک انفجار هزار ریشتری، به بار نشسته و این بساط عهد عتیق را، در هم تنیده، نظامی سکولار دموکرات آزاد و متمدن و این جهانی، جانشین آن کند.
علی اکبر امیدمهر
ابوعطا خوانی، مهستی شاهرخی