Friday, Apr 14, 2023

صفحه نخست » فراخوان‌ها و شعارها به روز شوند و با هم همخوانی داشته باشند! اکبر دهقانی ناژوانی‌

Akbar_Dehghani_Najvani.jpgدر رادیو فردا نقل قولی برای فراخوان دانشجویان صادر شده است. شروع نقل قول «همزمان با افزایش فشارها بر دانشجویان دختر، شماری از تشکل‌های دانشجویی در داخل کشور خواستار برگزاری تجمعی برای اعتراض به حجاب اجباری در روز شنبه، ۲۶ فروردین، شدند.
در فراخوانی که از سوی این تشکل‌ها و گروه‌ها منتشر شده است، با اشاره به اجرای طرح موسوم به «تذکر لِسانی» [شفاهی] در دانشگاه‌ها پس از تعطیلات نوروز، از جلوگیری از ورود دانشجویان زن به دانشگاه به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری با عنوان «رفتار وحشیانه» نام برده و هدف از حضور نیروهای حکومتی در محیط دانشگاه «زیر سوال بردن یکی از اساسی‌ترین حقوق دانشجویان» عنوان شده است.» پایان نقل قول.

نگارنده بر این باور هستم که این فراخوان و فراخوانهای دیگر زمانی جواب می‌دهند که اولا فقط در محوطه دانشگاه نباشند. دانشجویان باید این تجمعات را در مقابل درب هر دانشگاه و یا مقابل درب دانشگاه‌ها در هر استان و یا دانشگاههای سراسری کشور کلید بزنند و نه در داخل دانشگاه. بعد باید در خیابان به سمتی، بخصوص مرکز شهر حرکت کنند و تظاهرات راه بیندازند تا مردم ببینند. دوم شعار‌ها فقط به زن، زندگی، آزادی ختم نشود. سوم در عین اینکه شعارها در باره نفی حجاب اجباری و در دفاع از حجاب اختیاری است. در عین حال شعار‌ها باید حجابهای اختیاری را در کنار هم نهادینه کنند، مثلا با حجاب و بی حجاب می‌ریم به سوی انقلاب. چهارم در این تظاهرات باید جلوی شعارهای انحرافی و فحاشی و سکسی گرفته شود. پنجم در این تجمعات و تظاهرات باید شعارها فقط به زن، زندگی، آزادی و به بی حجاب و با حجاب محدود نشوند. باید شعارهای اصلی تری که در باره بی آبی، بی نانی، فقر، گرانی، تورم و ابرتورم و قحطی هستند نیز سر داده شوند. نباید اجازه داد که این نوع شعارها در مقابل شعارهای حجاب اختیاری بی رنگ و محو شوند، چون رژیم از این شعارهای اصلی، مثل بی آبی و بی نانی وحشت دارد و از قشر فقیر جامعه می‌ترسد، چون شکم گرسنه دین و ایمان، خدا و پیغمبر سرش نمی‌شود. اسیدهای معده خدا و پیغمبر را در شکم حل می‌کنند چه برسد به آخوند جماعت را. مردم گرسنه آخوند را با گوشت، پوست و استخوان می‌خورند. آخوند و اربابانش اینها را خوب می‌داند. اگر تجمعات و تظاهرات در درون خیابان باشند و اگر شعارهایی که سر داده می‌شوند در باره بی نانی، بی آبی و غیره باشند و همه مردم ببیند و بشنوند که شعار هایی که داده می‌شوند برای شرایط جامعه امروز مناسب هستند. افراد از هر سنی و از هر صنفی را در بر می‌گیرند‌. بر این اساس و در این چهارچوب اولا شما دانشجویانی که تظاهرات در کف خیابان کرده‌اید می‌توانید که حمایت و همراهی اقشار مختلف مردم را با خود در تظاهرات داشته باشید. دوم از طرفی دیگر در چنین شرایطی که مردم شما را می‌بینند و همراه شما و از شما حمایت می‌کنند برای رژیم منفور آخوندی خیلی سخت می‌شود که مزاحم شما شوند. سوما با چنین حرکت‌ها در خیابان با شعارهای مناسب و به روز شده هم از حجاب اختیاری حمایت کرده و هم از زنها و دختران و هم توانسته‌اید که پیامی به قشر خاکستری جامعه بدهید و به آنها اطمینان خاطر بدهید که شعارها مال همه و در همه سطح و شامل تمام مشکلات همه ما مردم در سنین مختلف است و شما را هم در بر می‌گیرد و ما همه از هم و با هم هستیم. وقتی قشر خاکستری ببینند که شعارها همه جانبه و تکمیل و عده زیادی از قشرهای مختلف مردم به این تظاهراتها پیوسته‌اند دلگرم شده و به شما دانشجویان و مردم کف خیابان اطمینان بیشتری می‌کنند و شما اقشار مختلف کف خیابان، بخصوص شما دانشجویان الف) ذهن و روح خاکستری این مردم راکد و نظاره گر تسخیر و در دل آنها جای می‌گیرید. ب) کمک می‌کنید به آنها که با خودشان بیشتر و درست تر تصفیه و تسویه حساب کنند و از قشر خاکستری ذهن و روح خود بکاهند و شما را از خودشان و خودشان را از شما بدانند، از اینجا به بعد گرایشهای انسانمداری و هویت شناسی در ذهن و روح همه شعله ور می‌شود، در نتیجه بر جمع معنویت، همدلی، همبستگی، تعامل پذیری، انعطاف پذیری، گذشت، تأمل پذیری، همگرایی، اتحاد، به خود آمدن، تلاش درونی و تلاش بیرونی برای شدن، نواندیشی، آینده نگری، صداقت، منطق، آزادمنشی، جدیت، تمایل به انجام کاری هر چند کوچک، مهربانی، دوستی و غیره در فرد و افراد افزوده می‌شوند. اگر چنین کردید! شک نکنید که چنین هم خواهد شد و از قشر خاکستری همه کاسته می‌شود و در فراخوانی دیگر، در تجمع و تظاهرات دیگر کم کم قشر خاکستری جامعه ذهن و روح خاکستری خودشان را اصلاح تر و در اندازه‌های مختلف با شما ذهنی، روحی، عقلی و احساسی با شما متحد و همدل و جسمی و فیزیکی هم در کف خیابان به شما می‌پیوندند.

در غیر این صورت چه می‌شود؟

عکس آن شکل می‌گیرد، یعنی اگر کف خیابان نیایید و شعارهای به روز شده در باره و در رابطه با بی آبی، بی نانی، فقر، قحطی و گرسنگی سر ندهید شما تظاهرکنندگان کف خیابان‌ها همان کاری را می‌کنید که آخوندها سالیان سال است که با این مردم کرده‌اند. آخوندها در این ۴۴ سال حداقل حقوق را به این مردم نداده‌اند. آنها را ضعیف و به حاشیه رانده‌اند، مثلا صدای مردم که در می‌آمد که چرا با ما چنین می‌کنید، چون مردم هم صدا‌ نبودند و صدای هم را فریاد نمی‌زدند آخوندها بسیاری از آنها را کشته و به زندان انداخته‌اند. قشر متوسط جامعه را غارت و آنها را زیر خط فقر برده‌اند. قشر فقیر جامعه را بیش از حد غارت و به فقر مطلق کشاندند، مثلا میلیونها حاشیه نشین در هر استان، کارتون خواب، گورخواب، تونل فاضلاب خواب، غارخواب، پشت بام خواب، اتوبوس و ماشین خواب. اینها همه افراد رانده شده از جامعه هستند. اینها نه فقط از جامعه ترد شده‌اند، بلکه به لحاظ شخصیتی خودشان فراموش شده و زیادی بر روی زمین می‌دانند و بعضی از آنها که دیگر تحمل وجود خودشان را ندارند خودکشی می‌کنند. این برای شما تظاهرات کننده‌ها کف خیابان چه معنی می‌دهد. این مردم حاشیه نشین فریاد می‌زنند که ما از جامعه ترد شده هستیم و شما که در کف خیابان شعار بی نانی، بی آبی، بی خانمانی، فقر و قحطی سر نمیدهید، شما هم ما را مثل جمهوری اسلامی به حاشیه می‌رانید. آنها فریاد می‌زنند که ما به اندازه کافی ترد شده هستیم چرا شما با شعار‌های کم ربط و ضعیف خودتان ما را بیشتر ترد و به حاشیه می‌رانید. در شعارهای شما آبی نیست، نانی نیست. شما شعاردهندگان اگر راست می‌گویید چرا شعاری در رابطه با ما حاشیه نشینها و ترد شده‌ها ندارید. کو شعارهای بی آبی و بی نانی شما. همه‌اش فریاد می‌زنید که چرا قشر خاکستری به خود نمی‌آید و چرا در کف خیابان به ما نمی‌پیوندند. بله ما رانده شده‌ها قشر ذهنی و روحیمان خاکستری شده و چون شرایط فقر، ترد از جامعه، انزوا و حاشیه نشینی داریم. این حاشیه نشینی، انزوا، فقر و خاکستری شدن ما را نه فقط آخوندها به ما تحمیل کردند، بلکه در اندازه‌های مختلف شما هم آنها را به ما تحمیل کرده‌اید. شما به اصطلاح روشنفکران هر روز و هر شب از قشر خاکستری ما حرف می‌زنید. اما حاضر نیستید شعاری در باره بی آبی، بی نانی و غیره سر دهید تا ما خاکستری‌ها، ما حاشیه نشینها، ما مردم فقیر رانده شده از همه جا و از همه چیز دل گرم شویم و تا حدودی این حس ترد شدن، این حس رانده شدن از جامعه را از ذهن و روح خودمان بزداییم و احساس انسان بودن، احساس وجود در ما تا حدودی زنده شود. انسان بودن ما که زنده شد، انسانیت و زندگی و زنده بودن در ذهن و روح ما از نو باز تعریف می‌شود و کم کم برف‌های خاکستری ذهن و روح ما آب می‌شوند و زندگی از نو باز تعریف شده و در همه جا از نو سر می‌گیرد. جرقه زندگی در وجود همه ما شعله ور می‌شود و ما را به شما و شما را به ما نزدیک می‌کند و ما با هم حق پایمال شده خودمان را در کف خیابان فریاد می‌زنیم. چرا؟ چون فقط ما مردم فقیر جامعه نیستیم که خاکستری هستیم. شما دانشجویان، روشنفکران، سیاستمداران و ما همگی در اندازه مختلف ذهن و روح خاکستری داریم و شست و شوی مغزی مان داده‌اند، حتی آخوندها و دار و دسته آنها از نظر ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و حتی جسمی خاکستری مطلق هستند. آنها ۴۴ سال وقت داشته‌اند که خاکستری بودن ذهن و روح خودشان را اصلاح کنند. اما نتوانسته‌اند، چون ذهن، روح، عقل و احساس خاکستری هزار و چهارصد ساله آنها از خاکستری گذشته و روی زغال را سفید کرده‌اند. آخوند جماعت به تمام معنی بیمار و برای ماندن و حفظ لجن مذهبی هزینه سنگینی روی دست مردم ایران و منطقه گذاشته و می‌گذارند. اگر مردم ایران نتوانند که ذهن، روح، عقل، احساس خاکستری شده خودشان با کمک هم اصلاح نمایند، آینده خاکستری آنها به برکت آخوند جماعت تیره و تارتر می‌شود همراه با جنگ و قحطی. میلیونها نفر کشته، میلیونها نفر آواره معلوم نیست به کجا و میلیونها نفر فقیر و حاشیه نشین و باید از قحطی و گرسنگی بمیرند. در یک جنگ تمام عیار چند ساله، ایران نابود و تجزیه و مستعمره کشورهای خارجی و همجوار می‌شود، چرا؟ اگر چنین شود! در این حالت و در این وضعیت بحرانی، مردم ایران نتوانسته‌اند خط خودشان را از خط آخوندجماعت هیچ چیز نفهم جدا کنند و خودشان و همنوع خود را با کمک هم نجات دهند. در چنین شرایط اگر ما به دام یک غول بیابانی می‌افتادیم به مراتب بهتر از این لاشه متعفن آخوند و مذهب افراطی لجنش می‌بود، پس بنابراین همه ما از نظر ذهنی، روحی، عقلی و احساسی همه در اندازه‌های مختلف بیمار و خاکستری هستیم. فرقی نمی‌کند که ما پروفسور، دکتر، مهندس، دانشجو، فقیر، بی سوا، کم سوا، حاشیه نشین، گورخواب، تونل فاضلاب خواب، موادی، دزد، غارتگر، آدمکش و غیره باشیم. همه در اندازه‌های مختلف بیمار و خاکستری و مسخ شده و با دستان خودمان و با دستان اربابان خارجی کمک کرده‌ایم که با هم خاکستری تر شویم و خاکسترین فرد روی کره زمین، یعنی خمینی را سوار بر گرده خودمان کنیم.

اما خوشبختانه

اما در این ۴۴ سال بعد از انقلاب خوشبختانه کمی ما مردم به خود آمده و همه ما با کمک و همیاری همدیگر از تجارب و شناختهای تلخ زمان شاه و بخصوص زمان آخوندیسم استفاده کرده و به یاری عقل و احساس خودمان شتافته‌ایم و توانسته‌ایم تا حدودی بفهمیم که کجاها در برخورد با واقعیات و موضوعات و در برخورد با مشکلات اجتماعی (فردی و جمعی) و محیط زیست از عقل و کجا‌ها از احساس و کجا‌ها از هر دو استفاده کنیم. این یعنی این اواخر رژیم آخوندی ما مردم با کمک هم توانسته‌ایم از نظر ذهنی، روحی کمتر خاکستری باشیم. از این به بعدش هم همین کارها را حساب شده تر و با کمک هم باید انجام دهیم تا به پیروزی برسیم. اما اگر همدیگر را یاری ندهیم و همدیگر را هوشیار و آگاه نگردانیم به همان جهنمی می‌رویم که آخوندجماعت و دار و دسته‌اش دارند می‌روند. ما مردم و ما دانشجویان ایرانی اگر فراخوانی برای تجمعات و تظاهرات می‌دهیم باید شعارهای مختلف آنها را هم از قبل تهیه کرده باشیم که وضعیت خراب همه افراد جامعه و محیط زیست خراب را هم در بر بگیرد، مثلا در کنار شعار زن زندگی آزادی و شعار حجاب اختیاری و مرگ بر دیکتاتور خامنه‌ای، شعارهایی در رابطه با بی آی، بی نانی، فقر، قحطی، تورم، ابرتورم و شعارهایی در باره نه به تجزیه ایران و شعارهای آری به تمامیت ارضی‌‌ ایران سر داده شود. این شعارهای به موقع و بجا، یعنی جرقه هایی برای همبستگی و اتحاد اکثریت جامعه‌ای هستند که این جامعه در لبه فقر، در فقر و زیر خط فقر قرار دارند. این شعارهای بجا و به موقع کمک می‌کنند که تا ما بیشتر همدیگر را پیدا و بیشتر با هم باشیم و با کمک هم ذهن و روح خاکستری همه جانبه خودمان را پاک تر کنیم، در نتیجه ما مردم از نظر ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی به روز می‌شویم. هوای هم و هوای محیط زیست را هم داریم، نتیجتاً صف ما از صف آخوندجماعت مافوق خاکستری ناب محمدی جدا و ما با اتحاد هم همدیگر را از منجلاب مذهبی افراطی نجات و افراد سالم در سراسر جهان از ما حمایت می‌کنند، چون می‌فهمند که اگر از ما حمایت نکنند و مثل ما عمل نکنند خواه و نا خواه آنها هم چه در منطقه و چه در جهان به خطر می‌افتند، چون آنها هم قشر خاکستری زیاد دارند، چون همه ما بشر هستیم و در رابطه با هم رشد متقابل داریم که به نوعی به کره زمین و طبیعت کره زمین وصل هستیم و روی رشد همدیگر اثر می‌گذاریم، مثلا نسلهای جدید از نسلهای قدیم نو تر و به روز تر هستند. علم مدام نو و پیشرفته می‌شود. اما آخوندجماعت و مذهب افراطی کهنه، غیر قابل تغییر و رفتنی هستند و کره زمین مادر ما به آنها پشت کرده است و از آنها ناراحت است و فاتحه آنها را خوانده است. از این اشتباهات در سراسر جهان همه کرده‌اند و باید از همدیگر یادبگیرند و به همدیگر کمک بکنند تا دوباره جنگی نداشته باشیم. امیدوارم که جنگ روسیه با اوکراین هم به پایان برسد.
موفق و پیروز باشید! پاینده ایران عزیز ما

اکبر دهقانی ناژوانی‌



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy