عرفان قانعی فرد - امید است که سال 2582 گاهشمار ایرانی سال آزادی ایران باشد. زیرا که این گاه شمار، نمایانگر این واقعیت تاریخ حیات ملت ایران است
گرچه در 57 مصیبتی بزرگ بر ملت ایران رفت و 44 سال است این کابوس سنگین ادامه دارد و جامعه ای را به قعر پرتگاه تاریخ پرتاب کرده اما هنوز اندک شرری از ایران دوستی و تمدن ما هست هنوز.
رژیم بیدادگر و واپس گرا زیر نقاب استبداد مذهب ، ملت ایران را به روز سیاهش نشانیده و مرارت و محرومیت و مصائب فراوان به ملت ایران وارد کرده
حکومتی که هویت و غرور و اصالت و فرهنگ و نام ایران و ایرانی را بی اعتبار کرده و دولت و حکومتی در ایران فرمانفرمایی می کند که در شان تاریخ و فرهنگ ملت ایران نیست و سزاوار نیست که ملت دارای فرهنگ و تمدن کهن ایران به این سطح نازل سقوط کند و به دست مشتی تروریست بی وطن در حال مرگ تدریجی باشد.
خاطره تلخ " یورش و تهاجم اسکندر و حمله اعراب و هجوم مغول و تاتار و ازبک و خزر و افغان ها و روس ها و سرانجام هم یورش و غارت و درنده خویی و ویرانگری اندیشه خمینیسم در57 توسط مُلای وحشی - در سینه تاریخ ایران باقی است
در ظاهر در 57 هیچ نیروی خارجی به ایران حمله نکرد ارتشی بیگانه در این حماقت شرکت نکرد و تجاوزی نشده اما یورش مُلا برای توسعه فقر و نابودی ایران با شرکای رهگشای اهریمن و آلت دست اجرای مقاصد اجنبی در 57 از همه آنها خطرناک تر بود. هدف عمده حمله، ایران بود . صحنه خرابکاری حمله در کل ایران بود. حمله از درون بود نه بیرون .. برای تسلط مطلق بر ایران و نابودی پادشاهی ایرانی و آئین شهریاری و تهدید حیات ملت ایران.
حال پس از 44 سال - با این کیفیت هزار فرقه ای و مجمع الجزایر تفکر ایرانی - هیچ شانسی برای وحدت ملی و اتحاد وجود ندارد- به جایی نمی رسیم . در وحدت ملی و اتحاد است که کار درست شود. با افراد خودخواه، تمامیت خواه، سهم خواه ، کاسبکار، عروسک دست اجنبی، کوتوله سیاسی و .... اتحاد ایجاد نمی شود و آسان هم نیست. باید همه نیروهای موثر میهن پرست و ایران دوست را ردیف کرد تا کاری کرد. سپس مردم جامعه به تدریج آموزش ببنند تا متدرجا با اصول دمکراسی آموخته بشوند. ، فردی قوی رهبری کند یا جمعی وطن پرست و ایران خواه رهبری مردم را در دوران فروپاشی و انتقالی رهبری کند تا مرحله صندوق رای و تصمیم گیری مردم. و آن فرد قوی هم کسی نیست جز شهریار ایران که مسئولیت تاریخی دارد.
البته راهی پر پیچ و خم با هزار مانع ریز و درشت در این راه سنگلاخ رسیدن به دمکراسی در ایران باقی است. اما عشق به حقیقت، ایمان به آزادی، لاجرم رهایی ملت از استبداد را در بر دارد و نیروهای ویرانگر و خیالباف و قبیله گرا و بی وطن را پس می زند.
با جنایت کاران سالوس اسلامی ها و عاملان 7 رنگ 57ی ها و این نیت های زشت خیانت آلود تجزیه طلبان، نمی شود به حقیقت و درستی و وطن پرستی رسید.
3 نیرو دارای تجربه هوچی گری و نهضت تقلبی و سابقه تروریستی و طوفان تبلیغات دارند
4 ملا - 57ی ها - چپ اسلامی یا اصلاح طلبان
شرکت کنندگان در بلوای 57 ایران با شعارهای رنگارنگ، نایافته دم - دوگوش را هم گم کرده اند. اما شکر ایزد که 57ی ها که در ایران رو به اضمحلال اند و آینده ای ندارند.نه بازتولید می شوند و نه بازاری میان جوانان دارند چون ایران، نسل جوان باهوشی و علاقمند به ایران دارد و چه بسیارانند قهرمانان نسل جوان که چه حین جان آفرینی فریاد برآوردند جانم فدای ایران و شعار رضاشاه روحت شاد را در مقابل استبداد و توحش مُلا بزبان آوردند و هزاران بار این شعار را بازگفتند حتی اگر 10 ها رسانه سانسورشان کند.. وانگهی، چپ در جهان شکست خورد و کعبه آمال حضرات چپ مارکسیستی 57ی فروریخت و نیروی جوان هم ندارند. چپ اسلامی یا اصلاح طلبان هم که جز فریب چیزی برای نسل جوان نداشت و ندارد.
و باید خاطر نشان کرد که میهن پرست های عاشق و شیدای ایران گرایی را خفه کردن- ره به جایی نمی برد. چه آن سایبری هایی که اکانت هایشان را می بندند تا گفتمان به نفع ملا و چپی و تروریست تغییر کند و چه آن دبیر خبرهای ملی مذهبی یا پژاکی یا اصلاح طلب که لیست سیاه از مهمانان دارد . هر دو یکی است. / نمایش ابتذال - حقارت و انجماد فکری.
حمله های طراحی شده و برنامه ریزی شده که این بار هویت ملی ایران را نشانه گرفته اند
یکی در پی اصلاح طلبان حکومتی است یا در پی لابی های ننگین مُلاها در خارج
یکی در پی حفظ رژیم مُلایان یا در پی تولد جمهوری اسلامی دوم و یکی هم در پی تجزیه طلبی و آشوب و خوددنمایی با کلید واژه فدرالیسم و یا آن اختاپوس پیر که دستبوس اجنبی است و خروس بی محل هر مجلسی شده اند و زیر لب مرگ بر ایران سر می دهند و با پرچم ایران و نام ایران و تمامیت ارضی مشکل ذهنی عقیدتی دارند.
رهایی از اسلام مُلاها و خرافات و موهومات و تعصب راحت نیست اما فاصله گرفتن مردم نیازمند کارفرهنگی ادامه دار است تا تاثیر اختاپوس مذهبی تعطیل شود. و به صدها احمد کسروی نیازمندیم و موسسه ها و نهادهای دمکراتیک در قلب جامعه که جامعه مدنی را در مقابل شرع ساختگی تقویت و خرافه زدایی کند.
و امید است که مانند آلمان پس از فروپاشی دیوار برلین که فعالیت و لباس و تبلیغات نازی ها ممنوع شد، حوزه های تولید مُلا و مراکز اشاعه خرافات و موهومات تعطیل شوند و آنها هم سراغ شغل شریف مانند بقیه مردم ایران بروند و مالیات بدهند.
خروج از اسلام گرایی و زیر یوغ اختاپوس مذهبی.. تاکید روی هویت ملی و ایران خواهی راه چاره ماست
برای رژیم فعلی با هزار لطایف الحیل، حفظ نظام شوم شان واجب است نه ایران. اما ملت ایران بداند اگر خلافت اسلامی ولایت فقیه بماند. رژیم مُلایان در ایران موجب نابودی و از هم پاشیده شدن مملکت خواهد شد.ایران تجزیه می شود یا حمله نظامی یا اختلافات داخلی و عصیان و جنگ داخلی... بازهم نتیجه اش تجزیه است و تجزیه طلبان عامل بقا استبداد مسلط زمانه زیرا جامعه را می ترساند و می لرزاند.
برای حفظ ایران باید اول کیان ملی و هویت ایران را حفظ کرد... و بعد با حضور ملیونی به عشق ایران، دستگاه سرکوب فلج کرد. قشر خاکستری ، ترس شان از سرکوب است و وقتی ببینند اراده تغییر قوی است و مسیر راه روشن است به خیابان می آیند و لکه ننگ فرمانفرمایی مُلا و استبداد نعلین را پاک می کنند.
مردم ایران باید بجنبند - نسل قبلی در این جریان 6 ماهه اخیر به دنبال جوانان نیامدند.. منتظر چی بودند و هستند؟ عافیت طلبی حفظ خرافات و موهومات ؟ حضور میلیونی و ادامه راه و هدف مشخص.. همه مردم را به سمت مشارکت خواهد کشانید... تا همه نسل ها بیایند .. از نظر وجدانی و اخلاقی همه مسئولیم
اگر ملت ایران به دنبال پیشرفت و ترقی است .. ما دنبال جنگ با جهان نیستیم و با آمریکا و اسرائیل هم دوستی و رفاقت داریم بر اساس مصالح و منافع ملی کشور مساله اصلی مصالح و منافع ملی است .. در دنیا با کشوری دشمن نیستیم...
مردم تئوری جدید و افکار را بیاموزند که چه هستند و چه باید کرد - نه اینکه به دنبال بازپس گرفتن قفقاز باشیم ...تجاوز و غصب برای افزایش سرزمینی هم نداریم- بلکه باید در محدود و مرز که طی قرون تاریخ به ما رسیده، حفظ کنیم. و 1 موزائیک هم به اجنبی نمی دهیم و مانند برخی عقده ای و ضد ایران بی وطن هم ملت ملت نمی کنیم و با بی شرمی ایران واحد را کثیرالملله نمی خوانیم و با کلید فدرالیسم در پی ایجاد آشوب نیستیم. شفاف و روشن بگوئیم که هیچ اتنیکی و ملتی در ایران وجود ندارد جز یک ملت و یک پرچم که آن ایران ماست و سازمان های بومی کهنه تروریست و بعثی هم که دوره راه افتاده اند، نماینده هیچ بخشی از ملت شریف و نجیب و هوشمند ایران هم نیستند
نباید به ملت هم وعده اخلاقی و موعظه فلسفی داد باید وعده اقتصادی مترقی هم داد . ایران امکانات دارد، منابع طبیعی، پنانسیل کافی و .. نیروی متخصص و نسل جوان باهوش و ایران دوست .. و این شانس بزرگ ملت ایران در تاریخ معاصر جهان است ..
برخی شیفته یک اگر و مگر هستند و آن هم اگر کودتای داخلی رخ دهد، نعمتی است .. بلی یک قدم رو به جلو و مثبت است تا زاغوت ملا را از بین ببرد. و نابودی ولایت فقیه را در پی داشته باشد. زدن اختاپوس ولایت فقیه و استبداد سیاه مذهبی مرحله جدی و قطع خط حیات رژیم مهم است
شاید هم شاهزاده ما روی امکان کودتای نظامی ها حساب باز کرده. که البته اگر توانستند این نظامی ها، کودتا کنند و غیرروس باشند و ضد سیستم ولایت فقیه - طبعا اشکالی ندارد اما و اگر و باید و شاید زیادی هست که اگر بشود. مهم ترین نکته اینکه آیا این شخص کودتاچی ایران گرا است؟ آیا شخص کودتاچی در این جریان ایران گرایی و وطن پرستی حل می شود چون آن زمان اختاپوس مذهبی از بین رفته. گرچه کودتاچی طرفدار روس هم مدت زیادی نمی تواند از دوام بیاورد
اما شخصا باوری به نظامی های دستگاه خلافت اسلامی نداشته و ندارم. آیا در کودتای نظامی، روس ها نقش بازی می کنند؟ بسیاری از سپاهی ها دوره دیده و آموزش دیده روس هستند. بسیاری از آنان هم رسوفیل و توسط روس خریداری شده اند. مثلا زدن رفسنجانی هم شیوه روسی بود. زیرا اهل ساخت و پاخت با آمریکا بود و اهل کنار آمدن با عربستان و .. روس ها چه نقشی در سطح فرماندهی بازی خواهند کرد - مهم است. روس ها در ارتش و سپاه و امنیتی ها، آدم های خاص خود را دارند و مسلما از لحاظ نفوذ اطلاعاتی 100% در رده فرماندهی احتمال زیاد دارند. هیات حاکمه هم طرفدار روس است و خطری برای لو رفتن شان نیست اما اگر یکی را ترفیع دادند و مطرح کردند چه؟ نقش روس ها مانند بختک نحس بر آسمان ایران مجهول مانده . حتی ممکن است که گروهی مانند افغانستان سعی در بازتولید سناریوی ظاهرشاه باشند تا مردم را راضی نگه دارند و شاهزاده هم نقش پدر ملت را بازی کند. اما خود آن کار دگر کنند. اما مردم، حافظ شاهزاده و شهریار خود هستند.
حال،درباره امکان و ممکنات هم حرف بزنیم... امکانات فعلی هم امری است که کسی است شایسته و باید نقشی داشته باشد .. تا مظهر و مبنای وحدت ملی باشد و کسی نیست جز شاهزاده رضا پهلوی.. باید شانس را به او داد...حافظ قانون و عدالت و صدای ملت... در پادشاهی ایرانی است که شهروند، حرمت دارد. خاک پاک میهن ارزش و اعتبار دارد. و سامانه پادشاهی است که ضامن دمکراسی و بقای جامعه است و مجری عدالت و حقوق بشری...
مسلما تاریخ هر روز به ما شهریار نمی دهد.. زایش و برآمدن شهریار در طی تاریخ آئین شهریاری در ایران، قابل تامل و توجه است .هر کسی هم لایق صفت شهریاری نیست. شهریاری و پاد-شاهی ممزوج به فرهنگ و تمدن ماست.
مردم اگر هر کسی شاه بشود و یا حتی اگر رئیس جمهور، یک حزب فراگیر در ایران درست شود. ملی گرا که فرهنگ و تمدن ایرانی را نمایندگی کند. چون پادشاهی ایرانی عصاره تمدن ماست و این اندیشه 44 سال است که گمشده...
بدون حزب فراگیر که اقشار ملت وطن پرست... کاری نمی شود کرد ... یک حزب فراملیتی... حال حزبی دنبال اقتصاد آزاد بود . یا حزبی دنبال اقتصادی دیگر باشد.. مهم نیست... چسب ملی گرایی ، پایه ملی گرایی و ایران گرایی درهر حزبی باشد... با این رقابت حزبی علنی می شود که به دمکراسی هم می شود اعتماد کرد
شاه هم هر وقت 2 حزب به جان هم افتادند، نماد ملی کشور باشد و پادرمیانی کند و کشور را حفظ کند. مانند امریکا که دمکرات و جمهوری خواه دارند و روی مملکت توافق دارند و وحدت ملی دارند و باعث بقا و قدرت کشورند.
و براستی هم چه کسی به ما غرور ملی - حیثیت ملی - هویت ملی داده است؟ بلوای 57؟ مُلایان ؟ تروریست ها؟ تجزیه طلب ها؟ اصلاح طلب ها؟ چه کسی ؟
هر چه داریم از همان امپراتوری ایران و شاهانی ایران مانند اشکانی و ساسانی و هخامنشی و سلسله پهلوی بوده.نه از امثال شاه سلطان حسین و شاه اسماعیل و خامنه ای و خمینی.... و الان هم تنها رمز ماندگار هویت ملی ما همین شهریار فعلی ایران است .. شاهزاده و شهریار با فهم مدنیت - حافظ تمدن ایران است .
و طبعا مردم ایران - به ویزه نسل جوان هم نمی خواهند خودکشی فاصله گرفتن از تمدن را تجربه کنند. نادر تاج شاهی در دشت مغان از دست مردم گرفت و رضاشاه هم از مجلس ملی... دگرباره این فرهنگ غارت شده 44 ساله اخیر هم ترمیم خواهد شد . جایگاه فرهنگ پادشاهی ایران در عظمت تمدن و فرهنگ ماست. خرد نهفته در دل ایرانیان مانده و این دانه های زنجیر تمدن دوباره بهم وصل خواهد شد..
و قرن شومی داشتیم - آغازش از دست انگلیسی ها در عذاب بودیم و وسط قرن از دست تروریست های وابسته به روس و آخر قرن هم از دست وطن فروشان عاشق چین و روسیه
در هر 3 مرحله هم مُلای نابکار، خرمگس معرکه بود. همانگونه که در 520 سال اخیر در دوران های شوم صفویه و قاجاریه و جمهوری اسلامی، مٌلا پابوس و دستبوس حکومت جبار زمانه بود.
اما تفکر پادشاهی ایرانی غیر قابل حذف است و چه بسیارانند چماقدارانی که در طی قرن ها به ویزه قرن اخیر سعی کردند اما نشد و نخواهد شد.
پس از حمله اعراب و مغولان ایران دگر باره استقلال خویش را بازپس گرفت
و جامه ملی بر تن کرد.. و این بار هم چنین خواهد کرد... این بار مردم ایران باید از خواب غفلت بیدار شوند و هویت و غرور و نام ملی خود را نجات دهند. مشروطه خواهی و شاهزاده هم ملک خصوصی و انحصاری کسی نیست، مربوط به کل جامعه ایران است و همگی در راه آزادی شان می توانند از آن تفکر و شخص، طلب یاری کنند.
پاینده ایران
***