کشور سرشار از میرسلیم ها است که با لجبازی و ظلم بر مسیر اشتباه پافشاری می کنند
این جملهی مصطفی میرسلیم که «پژوی ۲۰۶ فرقی با لندکروز ندارد» مثل سیلی در گوش مردم خورده است
محمدحسین روانبخش
چطور آدمی که مدعی تخصص در صنعت خودرو است، عضو هیات مدیرهی شرکتهای متعدد است و در مجلس جزو سیاستگذاران اصلی این صنعت است، اینقدر راحت میتواند بدیهیات را انکار کند؟ بدتر اینکه این فرد با این سطح از درک، در تمام این چهل و چند سال جزو مقامات اصلی کشور در همهی زمینهها بوده، وزیر ارشاد شده، عضو مجمع تشخیص مصلحت است، میخواسته نخستوزیر و رئیسجمهور هم بشود!
واقعا چه مشکلی در عرصهی مدیریت کشور وجود دارد که در این چهل سال، این آدم مسئولیتهای متعدد داشته و دارد؛ و به جای درمان خویش، فقط درد مردم را اضافه کرده است؟
پاسخ ساده است: میرسلیم تنها نیست و صحنهی مدیریت کشور، سرشار از میرسلیمهایی است که همگی بدیهیات را انکار میکنند و همزمان ادعای فهم و کمال و بزرگی هم دارند.
کسی که تحریم را نعمت میداند از جنس میرسلیم نیست؟ کسی که احمدینژاد را منجی مردم معرفی میکرد و انتخاب او را به ولیعصرنسبت میداد در سطح میرسلیم نبود؟ کسی که نامهی احمقانهی او را به بوش، الهام میدانست چطور؟
آقای میرسلیم نکند کفش بلّا هم با ریباک هیچ فرقی ندارد؟
***
کسی که تورم بیسابقه را انکار میکند و دم از قطار پیشرفت میزند، کسی که آمار را مخفی میکند، کسی که حتی دارو را برای مردم نایاب میکند و همزمان از خدمت به مردم میگوید، کسی که خواستهی عامهی مردم را حرف بیگانه میداند، آنها دست کمی از میرسلیم دارند؟
کسی که اعتراض به رانتخواری را گدابازی میداند، چطور؟ کسی که برای مذاکره میرود و به جایش بیانیه میخواند و سرنوشت میلیونها نفر را به تباهی میکشد، کسی که با لجبازی، واقعیت زندگی مردم را ندیده میگیرد و بر مسیر اشتباه پافشاری میکند، کسی که در امور مختلف ظلم و اجبار را به مردم تحمیل میکند و خیال میکند برای آنها بهشت ساخته، اینها میرسلیم نیستند؟
میرسلیم، یکی در میان این همه میرسلیمهای کوچک و بزرگ است. باید میرسلیم باشی تا کنار این همه میرسلیم دوام بیاوری و حذف نشوی!