پیام یونسیپور - ایران وایر
این گزارش، درباره وضعیت امروزی یکی از بادیگاردهای «علی خامنهای»، در ماجرای ترور او در ششمین روز تابستان سال ۱۳۶۰ است
۶تیرماه ۱۳۶۰خورشیدی، دقیقا یک روز پیش از انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی، علی خامنهای،رهبر کنونی جمهوری اسلامی، هدف سوء قصد قرار گرفت. بمب که گفته میشود در یک ضبط صوت مقابل او جاگذاری شده بود منفجر شد، اما او جان سالم بهدر برد.
خامنهای در بخشی از یادآوریهای شفاهیاش که در پایگاه خبری وبسایت رسمی او منتشر شده میگوید: «وقتی مرا به بیمارستان منتقل میکردند، احساس کردم که دارم میمردم. در حالی که در حال نزع روح و رفتنم. به ذهنم آمد حالا که میروم بهدنبال آخرت، چه چیزی دارم که با خودم ببرم؟ دیدم مثل یک پر کاهی هستم میان زمین و آسمان. دیدم به هیچجا وصل نیستم؛ دلم شکست.»
طبق روایتها، سه محافظ، در گریز رهبر کنونی جمهوری اسلامی از مرگ نقش داشتند. «محسن جوادیان»، «جواد پناهینژاد» و «محمود خسرویوفا»؛ این آخرین نفر، امروز بر کرسی بالاترین مسند رسمی ورزش ایران نشسته و پل ارتباطی ایران با بالاترین نهاد بینالمللی ورزش جهان است: رییس کمیته ملی المپیک.
محمود خسرویوفا، مرد اول ورزش ایران کیست؟
طی ۲۵ سال اخیر، ریاست کمیته ملی پارالمپیک ایران را محمود خسرویوفا برعهده داشت. در مورد او گفته میشود که هیچکس قادر به جابهجا کردنش نیست.
فدراسیون «جانبازان و معلولین» در کنار کمیته پارالمپیک ایران، متولیان ورزش قهرمانی و ورزش همگانی جامعه معلولین ایران هستند.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
در سوابقی که به صورت روشن از او منتشر میشود، میتوان ریاست فدراسيون جانبازان و معلولين، عضو کميته اجرايی ملی المپيک، عضو شورای بسیج ورزش کشور و عضو شورای هماهنگی ورزش صداوسیما را دید.
۶شهریور ۱۴۰۱ محمود خسرویوفا به ریاست کمیته ملی المپیک ایران رسید؛ کمیته ملی المپیک، بالاترین نهاد ورزشی هر کشور است که بهصورت مستقیم زیر نظر کمیته بینالمللی المپیک (IOC) فعالیت میکند.
طبق اساسنامه کمیته بینالمللی المپیک، کمیتههای ملی هر کشور باید از سیاست دور باشند. بااینوجود، بالاترین سمت ورزشی ایران، به یکی از نزدیکترین چهرههای امنیتی تمامی دهههای گذشته به علی خامنهای در ورزش ایران میرسد. انتصابی که از پیش از مراسم نمایشی انتخابات، قابل پیشبینی بود.
از نزدیکی او به علی خامنهای چه میدانیم؟
مهمترین خصیصه او، مسوولیت حفاظت از علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی است.
خودش خاطراتی از معلق شدن خودرو خامنهای در دهه ۶۰ خورشیدی را روایت کرده است. محمود خسرویوفا در مصاحبهای که آبان ۱۳۹۸ میان اعتراضات سراسری به افزایش قیمت بنزین در ایران با «علی رضوانی» بازجو خبرنگار صداوسیما داشت گفت: «روز اولی که خودرو بلیزر را تحویل گرفتم و آقا [علی خامنهای] را سوار کردم، یک ربع بعد در میدان بهارستان چپ کردم.» او گفته بود که رهبر کنونی جمهوری اسلامی، هرگز او را بابت چپ کردن خودرو مواخذه نکرد.
از محمود خسرویوفا، روایتهای متفاوتی در مورد نقشی که برای نجات علی خامنهای در روز ۶خرداد۱۳۶۰ بازی کرده وجود دارد. برخی از نزدیکان آقای خسرویوفا در روزهایی که او ریاست کمیته پارالمپیک ایران را برعهده داشت میگویند که او، از کسانی بوده که خودش علی خامنهای را از مهلکه خارج کرده و بدن مجروح او را به خودرو رسانده.
در روایتی دیگر که با حضور دو بادیگارد سابق علی خامنهای از آن روز نقل میشود، محمود خسرویوفا میگوید که خودش را با پیامی که از محسن جوادیان گرفته، به محل بمبگذاری رسانده است.
او در این مستند کوتاه میگوید: «بیسیم روی میز من بود. دوستان اعلام کردند حافظ، حافظِ هفت؛ مورد پنجاه پنجاه.» عبارت «حافظِ هفت» برای تیم حفاظتی علی خامنهای بهکار میرفته و طبق گفتههای محمود خسرویوفا، «پنجاه پنجاه» اسم رمز وضعیت قرمز بوده و برای مواردی از جمله اقدام به ترور بهکار میرفته است.
روایتها محافظان علی خامنهای از لحظه ترور شدن او، لبریز از تناقضات است. در همین ویدیو که ۶تیر۱۴۰۲ منتشر شده، محسن جوادیان تاکید میکند که وقتی ضبطصوت جلوی علی خامنهای قرار گرفت، لحظهای میکروفن سوت کشید. او میگوید «آقا [خامنهای] چند قدم عقب رفت و گفت درستش کنید تا بتوانم حرف بزنم.» محمود خسرویوفا هم تاکید میکند که همین عقب رفتن علی خامنهای باعث شده که بمب در لحظه انفجار، به جای «قلب او»، نیمه راست بدنش را مجروح کند.
در روایت دیگری که ۶تیر۱۳۸۵،ذیعنی دقیقا ۱۷ سال قبل از انتشار این ویدیو روی وبسایت رسمی دفتر علی خامنهای منتشر شده بود، محمود خسرویوفا در روایتی دیگر میگوید: «همینطوری رفتم به ضبط یه سری بزنم. کمی زیر و بمش را نگاه کردم و بعد ناخودآگاه جاشو عوض کردم، گذاشتم سمت راست، کنار میکروفن، کمی با فاصلهتر از آقا [خامنهای].»
محمود خسرویوفا، حتی تاریخ را هم تحریف میکند. او در ویدیوی جدیدی که روی وبسایت علی خامنهای قرار گرفته میگوید که ترور را «مجاهدین خلق» انجام داده بودند، نه بازماندههای «گروه فرقان.» او به یادداشتهای «عزتالله شاهی» ملقب به «عزت شاهی» تکیه میکند و میگوید که گروه فرقان در این ترور نقشی نداشته است.
سال ۱۳۸۵ اما در خاطراتی که از گروه محافظین علی خامنهای منتشر شده بود، ادعا میشود که داخل ضبطصوت پس از انفجار متنی پیدا شده که نوشته بود: «هدیهای از طرف گروه فرقان.»
گروه فرقان، پس از خرداد ۱۳۵۹ و تیرباران شدن «اکبر گودرزی»، رهبر این گروه و شش عضو دیگرش، آرامآرام از صحنه سیاست و ترور در ایران حذف شده بود. با این حال، این نخستین بار است که یک محافظ نزدیک به علی خامنهای، نقش این گروه را از ترور خامنهای را میزداید.
محمود خسرویوفا از تناقض تا تقیه
این نخستین بار نیست که محمود خسرویوفا تاریخ را تحریف میکند. او آخرین بار سهشنبه ۲۶بهمن۱۴۰۱، در یک کنفرانس خبری، از آنچه در جلسه او با «توماس باخ»، رییس کمیته بینالمللی المپیک گذشته، صحبت کرد و مدعی شد که براساس «اطلاعات جدیدی» که او از وضعیت ورزشکاران ایران در اختیار رییس کمیته بین المللی المپیک گذاشته، دیگر هیچ خطری ورزش ایران را تهدید نخواهد کرد.
درحالی که ورزشکاران ایران طی بیش از ۴ دهه گذشته اجازه مبارزه با ورزشکاران اسراییلی را نداشتند، بادیگارد علی خامنهای این «ممنوعیت حکومتی» را «انتخاب شخصی ورزشکاران» دانسته و گفته بود: «در موضوع اسراییل، من به توماس باخ گفتم که این موضوع مبارزه نکردن کاملا اعتقادی و مذهبی است. نگاه باخ با این توضیحات تغییر کرد. اگر مدیران پیشین هم در جلسات قلبی به درستی ورود کرده بودند، این موضوع حل شده بود. فدراسیونهای جهانی اگر بدانند موضوع دولتی نیست، با آنها به راحتی کنار میآیند و در قرعه کشیها این موضوع را مد نظر قرار میدهند.»
او به دروغ، یا اصطلاح فقهی آن یعنی «تقیه»، مبارزه نکردن ورزشکاران ایرانی و اسراییلی را، «انتخاب» ورزشکاران دانست و حتی به خبرگزاریهای ایران گفته بود «ما متاسفانه نتوانستیم این موضوع را جمع کنیم و مدیریت کنیم و بهانه دست آنها ندهیم.»
این یعنی قربانی کردن ورزشکاران ایران، در راه ایدئولوژی جمهوری اسلامی.