تفاوت عمده و اساسی بین تلقی و درک از مفهوم آزادی و حقوق بشر، میان مردمی که در یک کشور آزاد و دموکرات به دنیا میآیند و در این کشورها رشد و نمو میکنند با کسانی که زاده کشورهایی با نظامهای دیکتاتوری هستند و در این کشورها و تحت فشارها و آموزههای غیر دموکراتیک رشد میکنند، در این است که نفس و جوهر آزادی و حقوق انسانی در مردم کشورهای دموکرات، بنیادی و در مردم آمده از کشورهای دیکتاتور اکتسابی و عارضیست. ما اصول دموکراسی را فرا میگیریم و سعی میکنیم به آن پایبند باشیم اما مردم رشد یافته در کشورهای دموکرات، اصول دموکراسی بخشی از زندگی و فرهنگ جدایی ناپذیرشان میباشد. تفاوتی که ما آنرا نه تنها در میان خود و مردم این کشورها بلکه میان خود و فرزندانمان که رشد یافته این کشورها هستند هم میبینیم.
از استثنائات که بگذریم، بطور یقین میتوان گفت که تفکرات بخش عظیمی از ما به عنوان قربانیان سالها و دههها دیکتاتوری، آلوده به عناصر ضد دموکراتیک و حتی ضد انسانیست.
بیشک همه ما تلاش میکنیم تا از ورود عناصر ضد دموکراتیک در گفتار و رفتارمان جلوگیری کنیم و به مبانی دموکراسی و حقوق بشر وفادار بمانیم اما از آنجائیکه دموکراسی در ما نهادینه نیست و اندیشه امان کم و بیش آغشته به رسوبات ضد دموکراتیک باقی مانده از سالها رشد و نمو در نظامهای غیر دموکراتیک است، در بزنگاههای حساس از مدار درست خارج شده و عناصر ضد دموکراتیک بر گفتار و قضاوتهایمان غالب خواهد شد.
بحث داغ و چالش برانگیز دو خبرنگار، آقایان مهدوی آزاد و منظرپور، بر سر واقعه اخیر حمله نیروهای پلیس آلبانی به پایگاه سازمان مجاهدین خلق، در کلاب هاوس نه تنها تجسم عینی تقابل دو اندیشه و دو برداشت کاملا متفاوت از آزادی و حقوق بشر، که بنوعی نشان دهنده از یکطرف نگاه جهان شمول، تبعیض ناپذیر و برابرانه به حقوق انسانی و سیاسی همه گروهها و از طرف دیگر نگاه انتخابی و تبعیضانه به این مقوله است.
یک طرف در تلاش است تا ثابت کند محکوم کردن این حمله به معنی تایید عملکرد سازمان مورد نظر نیست و طرف دیگر با سماجت و بی توجه به استدلال طرف مقابل در صدد برشمردن ضعفها و انحرافات سیاسی و اخلاقی این سازمان است. گویی که معیار ما برای دفاع از حقوق انسانی و سیاسی یک فرد یا یک گروه، بستگی به میزان خوب یا بد بودن و یا مقبولیت اجتماعی آن فرد یا گروه دارد.
بسیار اندکند کسانیکه فارغ از خرده حسابهای فردی و گروهی و به دور از تبعیضهای جنسی، ملیتی، شخصیتی به مقوله حقوق بشر بنگرند و به دفاع از انسانها و حقوق انسانیشان برخیزند.
اگر برای ما مسلم است که قاضی نباید و نمیتواند از حقوق انسانی یک محکوم به قتل یا محکوم به تجاوز به این بهانه که او جنایتی شنیع انجام داده، دفاع نکند، نمیدانم و نمیتوانم بفهمم چرا عدهای از فهم این نکته عاجزند که بد و غیرقابل قبول بودن رفتار فرد یا گروهی، نمیتواند و نباید بهانهای برای زیر پا گذاشتن حقوق انسانی و اجتماعی آن فرد یا گروه شود.
وقتی جنگجویان طالبان در زندانهای گوانتانامو شکنجه میشوند، خبرنگاران بسیاری در امریکا و جهان به افشا این جنایت میپردازند و با محکوم کردن این اقدام ضد حقوق بشری آمریکا، از حقوق افرادی دفاع میکنند که در جنایتکار بودن و اعمال جنایتکارانه آنها هیچ شکی نیست. بی شک این اقدام خبرنگاران و جامعه جهانی حقوق بشر، برای خبرنگاری که در کلاب هاوس با قاطعیت مخالف دفاع از حقوق انسانی و اجتماعی سازمان مورد حمله است، به منزله دفاع از تروریسم تلقی میشود و خبرنگاران معترض به عنوان حامی تروریسم.
همین تفکر و همین نگرش ضد دموکراتیک و آلوده باعث شد تا ما در مقاطع بی شماری از حیات ننگین جمهوری اسلامی، با سکوت و عدم دفاع از حقوق پایمال شده فرد و گروه مورد حمله، ناظر جنایات ج. ا باشیم و در هر مقطعی به بهانهای از این دست، حقوق بشر و دفاع از انسانیت را قربانی برداشتهای نادرست خود کنیم. روندی که در نهایت به حذف همه معترضین امروز و سکوت کنندگان دیروز انجامید.
شوربختانه باید گفت که در میان اپوزیسیون تعداد کسانیکه همچون آقای مهدوی آزاد به دفاع اصولی و برابرانه از حقوق همه انسانها، صرف نظر از دیدگاههای سیاسی و خصلتهای فردی و گروهی، بپردازد بسیار اندک است.
گروهی با درک نادرست از مفاد حقوق بشر، در مقابل تجاوز و تحدید حقوق انسانها، سکوت اختیار میکنند و گروهی از ترس اتهام و برچسب، جرات بیان اندیشه درست را ندارند. همان برچسبها و بی انصافی هایی که نثار آقای مهدوی آزاد شد و لابد باز هم خواهد شد.
این بحث را نمیتوان بدون یاد کردن از یک مدافع شجاع و یگانه تاریخ ۴۴ ساله حکومت نکبت ج. ا، به پایان رساند. کسی که به باور من آموزگار و الگوی دفاع شجاعانه، صادقانه و پرهزینه از حقوق انسانها باید نام بگیرد. آقای منتظری که علیرغم تقابل فکری و عملی با مجاهدین و علیرغم اینکه فرزندش با بمب گذاری مجاهدین کشته شده بود، بدون چرتکه انداختن سود و زیان، بدون در نظر گرفتن اتهامات و برچسب زدنها و بدون توجه به دیدگاه و احساسش نسبت به مجاهدین، در مقابل غولی چون خمینی پرچم اعتراض برافراشت و به دفاع از حقوق زندانیانی برخاست که به نوعی همکاروهم پرونده قاتلان پسرش بودند.
به امید روزی که دموکراسی و دفاع از حقوق انسانها، در ما نهادینه شود و به دور از هرگونه حساب گری و سنجشهای نادرست، مدافع حقوق همه انسانها از هر رنگ و جنس و عقیده و با هر عملکردی، باشیم.
محمود زهرایی