در بدترین دقایق این شام مرگزای
چندین هزار چشمه خورشید در دلم
میجوشد از یقین... ـ شاملو
.
" آدمی که میجنگد، میترسد. سکوت، دیدن حقارتِ هر روزهاش، از دست رفتن آزادی و کرامتش، او را بیش از هر چیز دیگری میترساند. آدمی که میجنگد، به پیروزی فکر میکند. میداند که حرفش، رفتارش، زخمی شدنش، اسیر شدن و حتی مرگش، خودِ پیروزی است"سپیده رشنو
چهره سخت شکنجه شده ومظلوم یک زن همزمان قامت استوار او بر آمده از دل این شکنجه ومبارزه
میخواهم از قدرت زنان سرزمینم بنویسم. قدرت متجلی شده در اعتراض به حجاب اجباری.
بتاریخ تلخ جامعه گرفتاردرقید مذهب، گرفتار درعقب ماندگی حاصل ازقرنها استبداد حاصل از مردسالاری، حاصل ازفرهنگی که با تاکید بر حجاب زن عملا مانع از حضور آزادانه زنان درتمامی عرصههای حیات اجتماعی گردیده و میگردد. بر نمیگردم.
به تاریخ مبارزه با این پارچه زمخت و سنگین بافته شده از پود وریشه یک تفکر ارتجاعی مبتنی برتفکری که بافندگان آن خود رامالک و صاحب زنان میدانند. زنانی که وظیفهای جزجواب گوئی به خواستههای جنسی آنان، نشستن در کنج خانه بعنوان زن خانه دار بخوان "خدمتکار "ندارند.
به تاریخ مبارزه زنان این نیمه کامل کننده مردان! به نیمه کامل کننده حیات! بر نمیگردم.
نیمهای که تمامی بار سنگین تداوم حیات را در کمر گاه خود ماهها بسختی که هرگز قابل درک مردان نیست حمل میکنند. سختی زایمان را بجان میخرند، با لبخندی بر چهره کودکان پا بر جهان گشوده را از دروازههای زیبای هستی عبور میدهند. دریچههای زندگی را بر روی آنها میگشایند. تا حیات انسانی جریان یابد.
دردا ودریغا که در سرزمینهای گرفتاردرتحجر مذهبی، گرفتار درتفکر سنتی ومرد سالاراین لبخند با معین شدن جنسیت کودک بیک سان عمل نمیکند.
از همان بدو تولد سنگینی قوانین ارتجاعی برخاسته از ذهنیت معیوب جامعه مذهبی و مرد سالار بر پیکر کوچک ولطیف دختران سنگینی مینماید. بهر میزان که بزرگتر میشوند وبرمی بالند این سنگینی، این بندهای بافته شده بردست وپایشان مانع از بردن لذتهای زندگی همسان پسران میگردد.
تلخ است زندگی دخترانه وزنانه در سرزمینی چون ایران که حکومتی مستبد، خود کامه بر آمده ازدل تحجری تاریخی، همراه با کثیف ترین ابن الوقتهای در آمده به کسوت منادیان وحافظان دین وظیفه صیانت اززنان را بر عهده دارند.
هر میزان که فکر میکنم. با تمام تلاشم بر دوری گزیدن از نفرت! این خوره جان. قادر نیستم خشم خود را ازاین همه اجحاف، از این همه فشار ونهادن قید وبند در تمامی عرصههای زندگی بر پای زنان که مادران ما، همسران، خواهران و دختران ما هستند کنترل کنم.
چه تفاوتی بین من که بعنوان پسر دنیا آمدم. با همسرم که به مراتب با هوش تراز من، پیگیر تر و متعهد تر از من نسبت به شغل وجامعه انسانی است وجود دارد؟ که مانع از آن میگردد که سهم وحقوقی برابر با من مذکر صرفا جدا شده توسط نوع جنسیت در جامعه داشته باشد؟
چه تفکرجنایت باری پشت این همه خشونت در حق زنان در سیمای قوانین اسلامی، فتاوی مشتی آخوند عمدتا متحجر بنده شهوت وقدرت خوابیده که تمامی رسالههای آنان انباشته از اجحاف در حق زنان ومحروم کردنشان از حقوق برابر با مردان است؟
چه تفکر ارتجاعی است که متاسفانه قرن هاست توسط همین خادمان قدرت در جامه دین! ساده ترین حق حیات را توسط یک تکه پارچه که بر سر زنان میاندازند از آنها سلب میکنند و آنرا به پرچم شرافت وحرمت اجتماعی زن بدل میسازند؟
سرکوبی وحشیانه تا حد مرگ رابرای آزاد زنانی که تن به این حقارت تحمیلی نمیدهند اعمال میکنند. درد آور، تلخ و مایه سر شکستگی نه زنان بل مردان ایرانی است! که چنین توهین، ستم و فشاری را بر جامعه زنانه تحمل میکنند وهمپای زنان برای این حداقل خواست انسانی میلیونها زن ایرانی که امروز با تمام فشارها شایستگی خود را درتمامی عرصههای زندگی از سیاست گرفته تا حضوری چشم گیر در عرصه علم، هنر، ورزش بنمایش گذاشتهاند! مبارزه نمیکنند.
مبارزه امروز زنان آگاه، داد خواه، پرشور، پیگیروایستاده بر خواست خود که حداقل آن داشتن حق انتخاب نوع حجاب است! برگ زرینی است در تاریخ مبارزات آزادی خواهانه این سرزمین. مبارزه امروز زنان که فراگیر بخش وسیعی از جامعه زنانه ایران چه در وجه آشکارآن که گرفتن حجاب از سر و برداشتن قدمهای پر غرور ناشی از این قانون شکنی در انظار عمومیست وچه در وجه پنهان آن که حمایت درونی بخش وسیعی از زنان در آزاد بودن نوع انتخاب حجاب است. یک نوع غرور ملی و غرور تعلق داشتن به چنین جامعه زنانه است.
مبارزه با حجاب اجباری بیک مبارزه تن به تن با جمهوری اسلامی بدل گردیده است. مبارزهای سخت و جانانه که زنانی با شهامت شیران از درون زندانها، از درون شکنجه گاهها و مهم تردر خیابانها کوچهها وبرزنها شعار نه به حجاب اسلامی را سر میدهند و بهای سنگین آنرا به قیمت جان به قیمت از دست دادن بینائی خود میپردازند. تا هیمنه پوشالی رژیمی را که دغدغه یک متر پارچه بر سر زنان مهم تر از گرانی، بیکاری و وضعیت اسفباری است که امروز جامه طاعون زده ایران گرفتار آن است درهم شکنند.
گرانیگاه امروز مبارزه برای در هم ریختن تعادل حکومت اسلامی تکیه داده به سر نیزه نظامیان، تکیه داده به مجلس شرم آور با نماینده گانی بی مایه، بی چهره که سر وته آنها یکسیت و دستگاه دولتی که بر راس آن یکی از جنایت کارترین وعقب مانده ترین عنصر حکومت تکیه زده است. مهم ترین امر مبارزه اجتماعی است.
در لحظه کنونی چیزی مهم تر ازمبارزه برای آزادی حجاب و بزیر کشیدن قوانین ارتجاعی و ضد زن در سیمای حجاب اسلامی وجود ندارد.
تاکید سخت حکومت ولشگر کشی مزدورانی چون رادانها برای سرکوب جنبش بزرگ وفراگیر زنان نشان از عظمت و قدرتی دارد که پیروزی در آن میتواند ستونهای خیمه اسلام خمینی و استبداد ولایت فقیهی خامنهای را که حجاب اجباری را "محدودیت شرعی و قانونی " میداند و کشف حجاب را "حرام شرعی و سیاسی ساخته دشمنان " بلرزه در آورد! که آورده است!
مبارزه فرا گیر زنان برای لغو قانونی حجاب اسلامی میتواند همان حلقه زنجیری باشد که گسستن آن گسست دیگر حلقههای رژیم را سبب میشود. حجاب اجباری پاشنه آشیل حکومت جمهوری اسلامیست. تیر بر آمده از کمان ابروی گرد آفرینان ایرانی میتواند روئین تنی وادعای بی مرگی جمهوری اسلامی را در هم بریزد.
اما براستی نقش مردان، نقش احزاب، سازمانها که سنگ مبارزه با جمهوری اسلامی را بر سینه میزنند در کجای این مبارزه هست؟
آیا جنبش برعلیه حجاب اجباری صرفا یک جنبش زنانه است؟
مسلما نه! چرا که حضور چشم گیر هزاران پسر جوان در خیابانها دردانشگاهها، در رزم شبانه کوچهها در کنار دختران جوان با شعار "زن، زندگی، آزادی " و حمایت از زنان ودختران با شهامتی که حجاب از سر گرفتهاند نشان از بیداری این نسل است. روح زیبای دختران وپسران جوان در جستجوی زندگی با بهره گیری یکسان از زیبائیهای آن در سایه حقوق و نقشی برابردر جامعه برای ساختن آنچه که این حکومت ویران کرد.
میماند نقش ما نسلهای گذشته در این مبارزه بزرگ اجتماعی وسیاسی! تیری که میتوانیم از قد خمیده شده خویش بر چشم دشمنان آزادی زنیم!
میماند نقش سازمان و جریانهای سیاسی که بدون اما واگر مرسوم ونسبت دادن این جنبش به این یا آن جریان سیاسی در یک حمایت همه جانبه که نشانی از اتحاد تمامی نیروهای آزادی خواه بر سر یک امر مشترک و حیاتی تاثیر گذار در جنبش نه به جمهوری اسلامیست ایفا میکنند.
یک کارزار بزرگ وفرا گیراز تمامی نیروهای خواهان آزادی. مخالف با قوانین جمهوری اسلامی که مبارزه برای کشف حجاب میتواند عاملی مهم در برداشتن قدمهای هم آهنگ باشد
هم گامی واتحاد عملی آموزنده برای تمام نیروهای خواهان آزادی و عدالت.
ابوالفضل محققی