Wednesday, Aug 9, 2023

صفحه نخست » جمهوری لواط کاران و خیزش در انتظار، امیر امیری

Amir_Amiri.jpgده ماه پس از آغاز جنبش انقلابی، عیان و نهان استبدادی ولایت فقیه همچنان در حال ترک خوردن است و «جمهوری لواط گران» چنان از نزدیک شدن سالگرد مرگ مهسا امینی و جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» از خود بیخود شده و در ترس و وحشت بسر می‌برد که با هر دست و پا زدنی، بیشتر در باتلاق تباهی فرو می‌رود.

آماده شدن برای مقابله با خیزشی که پیش‌بینی چگونگی برآمدن و تندی فوران آن دشوار و ردیابی عوامل مؤثر و کلیدی در آن ناممکن است، آن هم در برابر جنبشی تندشونده و جامعه‌ای دستاورد محور که روز به روز بیشتر ممنوعیت‌ها و فرمان‌های مذهبی را کنار می‌گذارد، چیزی جز شکست برای تلاوتگران مرگ در پی نخواهد داشت.

«اقتداری» که با لشکرکشی خیابانی بازنمایی شود، «امنیتی» که با داغ و درفش رونمایی گردد، و «مذهبی» که با حجاب بانان استخدامی برون نمایی شود، نشانه قدرت و اعتماد به نفس نیست، بلکه بیانگر زوال یک رژیم مفلس در سیاه‏چاله فنا است، هر چند مفت خواران محراب و منبرش که جیب خود، و بتازگی ماتحت باجناق‌شان را، مقدم بر همه چیز می‌دانند، نمی‌توانند تکرار نکنند که جمهوری مستعمره و توسری‌خورشان، قدرت اول منطقه، و رهبر بی‌لیاقت‌شان، ولی امر مسلمین جهان است، در صورتی که قلمرو حکومت، مؤسسات مالی و بانک‌های دارالکفر، و وسعت اقتدار مقام معظم لواط کاران، با اجازه اربابان سرخ و زردش، از بیت رهبری تا خیابان پاستور و محدوده میدان بهارستان در نوسان است.

رهبر درمانده‌ای که با بخشیدن دریای شمالی به ارباب تجاوزگرش، و عطا کردن آبهای خلیج فارس به چین، و بتازگی اعراب، حضور دریایی جمهوری‌اش را «امنیت ساز» می‌خواند و با یاوه گویی‌های همیشگی درباره دوره پرافتخار پادشاهی پهلوی، شناخت حکومت وقت و نیروی دریایی شاهنشاهی از دریا و ظرفیت‌های آن را با وارونه سازی واقعیت به تصویر می‌کشد، گویا یادش رفته که تنها با دودمان ایرانساز پهلوی بود که نقش آفرینی در قلمرو آبی و خاکی و ساحلی خلیج فارس افزایش یافت، اعاده حاکمیت ملی بر جزایر ایرانی در خلیج فارس تحقق یافت، و نه تنها مرزهای دریایی ایران تعیین گشت، بلکه به همه کشورها و به ویژه انگلستان اعلام شد که بدون گرفتن مجوز از مسئولان دولتی ایران، حق ورود به آبهای سرزمینی کشور را ندارند. بی جهت دولت مقتدری را «ژاندارم خلیج فارس» و بی سبب، رژیم نکبتی را توسری‌خور منطقه نمی‌نامند.

از رهبر حکومت لواط کارانِ باجناق محور که درس اول دریانوردی را «خداشناسی» می‌داند بیش از این هم انتظاری نیست، که اگر چنین بود هنوز راهنمای دریانوردان برای تردد دریایی و جهت یابی ستاره قطبی بود و بدتر از آن، کماکان کروی بودن زمین محل مناقشه بود.
وقتی فرمانده کل سپاه پاسداران چنین رهبر حقیری «شعاع تأثیر نیروی دریایی» رژیم اسلامی را «هر نقطه از اقیانوس‌ها» می‌داند، اما در چند قدمی‌شان کویت در میدان گازی آرش، تره هم برایشان خرد نمی‌کند، نشان از توسری‌خوری یک رژیم بی اقتدار دارد که در ایفای نقش منطقه‌ای درمانده و در صفحه شطرنج سیاست جهانی وامانده است و به هر سو کشیده می‌شود.

بازگرداندن گشت ارشاد و لایحه حجاب و عفاف نباید بعنوان عرصه قدرت و اقتدار فهم شود، بلکه تنها یک نیاز روانی است که بیشتر مصرف درون حکومتی دارد تا رویکردی پیشگیرانه، و هرگز خروجی‌های مورد انتظار و تضمین کننده برای بقای سامانه حکومتی را تولید نخواهد کرد. آثار مخرب ایدئولوژی قرون وسطایی رژیم شیعه و آفتی که این تفکرات مسموم به روح و روان مردم زده، چنان برای همگان روشن و افشا شده است که هرگونه تلاش برای مین گذاری مجدد این جولانگاه‌ها به انفجار زنجیره‌ای تازه‌ای دامن می‌زند.

نمایش قدرت با نمادهای مذهبی و ادامه حکومت با نهادهای سرکوبگر در جامعه‌ای که روابط قدرت در آن جابجا شده است و انگیزه‌های پس زنش امر و نهی مذهبی مهم‌تر از دلایل اطاعت از مقررات دستوری شده است، دیگر ممکن نیست. این شیوه‌ها نمی‌توانند برای مدت طولانی در برابر مردمی که دیگر نه در لاک دفاعی، بلکه در خط حمله، حکومت را به چالش می‌کشند، دوام یابند و با فرسودگی بیشتر قوانین دینی ـ الهی و سست شدن بسترهای ایدئولوژیک و بازوی سرکوب، ضرب آهنگ حوادث، رژیم مفلوک را از منطقه نارنجی افول به منطقه قرمز انقراض وارد می‌کند.

با وجود این، محدود کردن روند انقلابی و محصور کردن مبارزه به یک روز معین، بدون افزایش توان گفتمان براندازی و پارادایم ایستادگی، کافی نیست و باید فراتر از آن رفت. به سخن دیگر، باید پیشاپیش با به چالش کشیدن جمهوری اسلامی زمینه‌های عمیق‌تر شدن بحران‌های ساختاری حکومت را فراهم کرد تا ادامه ناکارآمدی‌هایش، مسیر زوال را هموار و آهنگ فروپاشی رژیم نکبت اسلامی تندتر گردد. وگرنه نمی‌توان جهت گیری مبارزه را با پیچیدگی‌های موجود منطبق ساخت و به سمت برآوردن اهداف ملی حرکت کرد و به نتایج مورد انتظار رسید. اگر قرار باشد هر زمان که خیابان‌ها به تسخیر مردم درآمد تلاشگران میدان سیاست هم یادشان بیافتد که باید تکانی به پیکر مبارک خویش بدهند، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد و عزم، تسلیم وضع سکون می‌شود.

برای رسیدن به برنامه‌های راه‌گشا باید به چیزی فراتر از آن چه هست، نظر افکند تا بتوان میدان دید سیاسی را گسترش داد. اصلی‌ترین وظیفه اینک اتخاذ راهبردهایی است که رژیم وامانده و رهبر درمانده‌اش را مستقیم تر به چالش بکشد تا بتوان از یک سو، مرکز سیاست و اقتدار حکومتی که با انبوه‌ای از تعارضات درونی و بیرونی روبرو شده است را مورد هدف قرار داد و از سوی دیگر، با برجسته ساختن ارزش‌ها و باورهایی که منافع ملی را شناسایی و تأمین می‌کنند به بسترهای مبارزه سمت و سو بخشید.

از همه مهم‌تر، در فضایی که مدام پارامترهای بی ثبات کننده سیاسی افزایش می‌یابند و تنش‌های دامنه دار ژئوپلیتیکی بیشتر می‌گردند، نباید تنها برای فرا رسیدن زمان رویداد «در انتظار» آماده شد، بلکه بیشتر باید برای رویارویی با رخدادهای «غیر منتظره» آماده بود.

حکومت در حال سقوط چاره‌ای جز اتکای شدید به سرکوب ندارد و همین امر میدان را به روی ورود امکان‌های دیگری از مبارزه فراهم می‌کند و سبب ظهور روش‌های «غیر منتظره»‌ای از مقاومت می‌گردد و رژیم اسلامی باید هزینه سنگینی برای بقای نظام سیاسی‌اش بپردازد.

آنچه اکنون در برابر داریم آخوندهای شیعه اثنی «حشری» هستند؛ قطب نمای همه خباثت‌ها و رذیلت‌های بشری، یک جمهوری فلاکت زده و آسیبدیده که توانایی بازنمایی قدرت در گفتمان رسمیاش را ندارد، زیرا شرع و مذهبی که پشتوانه این گفتمان بوده و سبب ساز استیلا و استمرار نظام اسلامی در جامعه شده بود، دیگر معیار مشروع سازی قدرت و بازتابی از اقتدار به شمار نمیآید و تنها چیزی که انعکاس بیرونی مییابد، درماندگی و افسارگسیختگی یک رژیم بی آینده است که همچنان میخواهد با تاس‌های تکراری بر صفحه نردی بازی کند که بازنده حتمی‌اش حکومت متزلزلی است که خیزش‌های در راه، خواب را از چشمانش ربوده است.

امیر امیری



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy