جمهوری اسلامی روی نیروهای طالبان برای سرکوب ملت ایران حساب کرده است
مهدی نصیری - خبرها حکایت از موج مهاجرت گسترده افغانستانی ها که بسیاری از آنان وابسته به اندیشه و سازمان طالبان هستند به ایران دارد.
وقتی که نیروی قدس سپاه و میدان، در حال برنامه ریزی برای اخراج آمریکایی ها از افغانستان و حاکم کردن طالبان بودند، صاحب نظران بابت همسایگی این جریان خطرناک با ایران هشدار دادند اما افاقه نکرد.
اکنون طالبان با هماهنگی یا بی هماهنگی میدان و نیروی قدس، در حال گسیل نیروهای خود به ایران است. اما گویا هیچ احساس خطری از ناحیه حاکمیت انقلابی از این بابت وجود ندارد. می توان حدس زد که نظام برای آینده نه چندان دور خود روی این نیروها حساب کرده است.
سرکوب اعتراضات و شورشهای محتمل مردمی در آینده، نیازمند نیروهای ویژه است که انگیزه و جسارت سرکوب را داشته باشد؛ چیزی که نمی توان به راحتی از بخش اعظم سپاه و بسیج انتظار داشت و هر لحظه احتمال تمرد و سرپیچی آنان از فرمان سرکوب خونین و با قساوت وجود دارد.
گردانهای اشرار ساخته و پرداخته سردار همدانی هم تکافوی مقابله با اعتراضات گسترده محتمل در آینده را نمی کند.
در چنین شرایطی اتکا به گردانهای متشکل از افغانستانی های طالب و داعش مسلک که قتل ایرانیان شیعه و ملی گرا و وطن خواه را سرمایه بهشتی شدن می دانند و با دستمزدی اندک جذب می شوند، فرصتی گرانبها برای نظام است.
اما به نظرم در این میان یک امر مورد غفلت استراتژیستهای نظام قرار گرفته است و آن این که جمهوری اسلامی در شرایطی مشابه شرایط دوران شاه سلطان حسین صفوی قرار دارد، با این تفاوت که او برای بقای خود متوسل به آش نذری می شد و جمهوری اسلامی متوسل به جشن غدیر و مانور بر راهپیمایی اربعین و فاکتور کردن همه کنشهای مذهبی به نام خود می شود.
آش نذری سلطان حسین افاقه نکرد و محمود افغان با لشگری نه چندان بزرگ اصفهان را فتح کرد و سلطان، تاج خود را بر سر محمود گذاشت.
قانون سیاست و اجتماع می گوید تلاشهای جمهوری اسلامی نیز برای بقا با وجود ناکارآمدی و فقر و فلاکت و فساد و استبداد، با تمسک به تظاهرات مذهبی موثر نبوده، محتمل است با هوش سیاسی طالبان که تاکنون بدجوری کلاه سر حاکمیت ولایی و انقلابی گذاشته اند، تهران در لحظه فروپاشی نظام، با لشگر اسب تروای طالبان (که در حال گسیل نیروهای خود به ایران است) و نیز ارسال نیروهای کمکی، فتح و بساط حاکمیت ولایی و انقلابی جمع شود، هر چند پس از آن بعید است ایرانیان غیور، کمترین فرصتی برای جولان وحوش طالبان در ایران فراهم کنند.
البته این یک تحلیل و گمانه زنی در باره آینده تحولات ایران در کنار محتملات دیگر است که همگی در عدم امکان بقای جمهوری اسلامی با این شاکله و دست فرمان، اتفاق نظر دارند.
پیامدهای خطرناک دکترین امنیتی نظام