Friday, Aug 18, 2023

صفحه نخست » شعر و سیاست، اکبر کرمی

Akbar_Karami_3.jpgبرخلاف پندار همه‌گانی میان شعر/شاعرانه‌گی و سیاست/سیاست‌ورزی چندان فاصله نیست؛ هر دو از جنس «باید»‌ها (Ought to) هستند و می‌خواهند رویاها و پسند ما را از جهان‌ها‌ی آینده و دل‌خواه که در حال بالایش (بالاییدن/ بالا آمدن)‌اند، گزارش دهند! تفاوت‌ها و‌ گوناگونی‌ها در آغاز (همانند راستاها‌ی دو سو‌ی یک گوشه/زاویه) چندان چشم‌گیر و برجسته نیست. آن‌چه این برجسته‌گی را چشم‌گیر می‌کند، زبان و زمان (تاریخ) است؛ در تاریخ و‌ جامعه‌ای همانند ایران تورم و فوران شعر از یک‌طرف و نبود و غیبت سیاست از طرف دیگر حکایت تاریخ بی‌قراری و نمایشی از بی‌تاریخی سیاست و زبان است.

استبداد و جباریت در این گوشه، بال سیاست تخیل را چنان چیده است، که امیدی برای برخاستن و خواستن در پهنه‌ی عمومی نماند!

هرگاه امکانی برای عاملیت و کنش‌گری در جامعه و پهنه‌ی همه‌گانی فراهم نیست، عجیب نیست اگر رویاپردازان برای آینده به پهنه‌ی شعر و شاعرانه‌گی و تنهایی کوچیده‌اند! پهنه‌ای که پهنه‌ی همه‌گانی را به وسعت خیال، پهناور اما کم‌عمق می‌کند. پهنه‌ای که هرچه هست، سیاست نیست؛ یا با سیاست پیوندی اندام‌وار ندارد.
زبان بریده نه سیاست دارد و‌ نه شعر؛ زبان بریده شعر را به سوگ می‌کشاند؛ و باد و تورم شعر (و در فرهنگ ایرانی دین، معنویت و عرفان که در شعر ما لانه کرده است) برآمد این سوگ‌واری‌ی تاریخی است که به فراموشی سیاست و‌ حتا گاهی مرگ سیاست ‌انجامده‌ است. هر اندازه پهنه‌ی همه‌گانی و زبان کوچک‌تر شود، پهنه‌ی ی‌گانه‌گی و تنهایی گسترده‌تر خواهد شد.

شعر برای ما ایرانی‌ها هم می‌تواند بال و قند سیاست باشد و هم وبال و‌ گزند آن.

اکبر کرمی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy