درسال 2018 دوتن از اساتید رشته سیاست تطبیقی به نام "لویتسکی" و "زیمبلات" در کتاب خود با عنوان "چگونه دموکراسیها میمیرند" پیشبینی کردند که موفقیت دانلد ترامپ چالش بزرگی برای دموکراسی آمریکا بشود. آنان حتی پیش بینی کردند که ترامپ در صورت باختن انتخابات بعدی به احتمال زیاد کاخ سفید را تحویل برنده انتخابات نخواهد داد. چنین هم شد.
این دو استاد در کتاب جدیدشان بنام "استبداد اقلیت" پدیده ترامپ را ژرف تر کاویده و آن را علامت بحران عمده تری در دموکراسی آمریکا معرفی میکنند که ریشه آن در قانون اساسی آمریکا است. زیمبالت و لویتسکی استدلال میکنند که سیستم سیاسسی آمریکا تا سال 1965 دموکراسی نبوده است (سال 1965سال رفورم های عمیق چهارگانه ی پرزیدنت جانسون است که حق رای سیاه پوستان را عملی کرد و تسهیلات لازم را ایجاد نمود). اصولا قانون اساسی در دوران پیش دمکراتیک (کامل) شدن کشور توشیح شده و بسیاری از ماده های آن غیر دمکراتیک هستند و بایستی تعدیل و تعویض شوند وگرنه هر انتخابات رئیس جمهوری در آینده مصادف با یک بحران جدی خواهد بود.
نویسنگان کتاب بطور اخص به قانون "الکترال کالج" اشاره میکنند که باعث شده است که در همین هشت انتخابات رئیس جمهوری اخیر، جمهوریخواهان تنها یکباربرنده اکثریت آرا بوده اند ولی با استفاده از همین قانون الکترال کالج، ریاست جمهوری را در همه هشت مورد از آن خود کرده اند. یا مقررات مربوط به "فیلی باستر" در سنا که برای اخذ اکثریت به شصت درصد آرا نیازاست بجای پنجاه و یک درصد. یا از آن بی عدالتی تر، سناتورهای ایالات کوچکی مثل ورمانت، ویومینگ، داکوتاها و غیره که کل جمعیت شان بر روی هم به اندازه یک ایالت پرجمعیت مثل کالیفرنیا یا فلوریدا و تکزاس و نیویورک نیست ولی به اندازه آنها دونفر سناتور انتخاب میکنند.
به نظرم قانون اساسی امریکا باهمه ی این نقائص به این دلیل در 234 سال گذشته ادامه حیات داشته است که اولا اجازه اضافه کردن متمم در آن گنجانده شده و همه اکنون بیست و هفت متمم مختلف به جامعیت و پوشش جمعیتی آن کمک کرده است. درثانی، شاید بنیانگذاران قانون اساسی نمیتوانستهاند تصور کنند که روزی اخلاف آنها کسی مثل ترامپ را انتخاب کنند. نوعی تعهد شهروندی و وطن دوستی و شخصیت "دولتمردی" مفروض بوده است. ولی امروزه به ضرب زور مدیا و فااکس نیوزو میلیاردرهای که پشت کاندیداهای خود میروند و هیچ تعهدی به دمکراسی و وطن پرستی احساس نمیکنند امثال ترامپ موفق می شوند. و آن ها حتی از لحاظ اخلاق عمومی جامعه کاملا بی اخلاق به حساب میآیند. ولی امثال ترامپ بسیارند. توجه بفرمایید که در انتخابات سال 2020 با وجود شبه کودتای ناموفق ترامپ (که چند افسر پلیس بی گناه هم در حین آن کشته شدند)، در عین حال 147 نماینده عمدتا جمهوریخواه برای کمک به ترامپ به ابطال انتخاباتی رای دادند که از دید همه ناظران بیطرف انتخاباتی بدون عیب و ایراد بود! آیند
یک نکته آخر: به نظرمن دیوانعالی کشور درسال2010 با تایید قانون "شهروندان متحد" هرنوع مانعی را از سرراه میلیاردرها و لابی ها برای انحصار انتخابات از میان برداشت و ما اکنون شاهد نتایج آن تصمیم هستیم. متاسفانه کتاب کمتر به این موضوع میپردازد.
کارنامه یک ساله رفوزه شده گان ، ابوالفضل محققی
بیایید قدمی به جلو برداریم! خسرو خدیوی تهرانی