آیا هرگز شده که بطور جدی بدون پیشداوری و تعصبات گروهی، به عملکرد خود، نقش و تاثیر واقعی خود در جامعه و خیزشهای اعتراضی نگاه کرده و منصفانه نسبت به آن قضاوت کنیم؟
آیا هرگز نسبت به عدم انسجام تشکیلاتی، نداشتن یک سیاست عملی روشن و دقیق که در چشم انداز به یک وفاق ملی و شکل گیری یک جبهه متحد ملی منجر گردد به قدر کافی مسئولانه برخورد کردهایم؟
آیا شده از خود سئوال کنیم این عدم انسجام اپوزیسیون خارج از کشور در استفاده و کارگیری از پتانسیل وسیع و تاثیرگذار میلیونها مهاجر تحصیل کرده و عمدتا مخالف جمهوری اسلامی از کجا نشأت میگیرد؟ و چرا هرگز قادر نگردیدهایم اعتماد و حمایت این طیف عظیم را جذب نمائیم؟
آیا شده که از خود سئوال کنیم، آیا این همه بی پروائی حکومت کودک کش، نمیتواند بخش زیادی ناشی از همین پراکندگی اپوزیسیون خارج از کشور که هر کدام ساز خود میزنند باشد؟
اپوزیسیونی که هر فرد خود را محق تر وخوش قکر تراز دیگری میداند ازپذیرش اتوریته رهبری ضعیفی که روزانه دستخوش تغیر وتحول درون تشکیلاتی است، سرباز میزند. علم جدا سری بر میدارد وتشکلی جداگانه راه اندازی میکند. (تعدد جریانهای چپ، جمهوری خواه وکنشگران سیاسی و اجتماعی که ناشی از همین تفکر وعدم انسجام ساختاریست نشان گر این امر است.)
تکلیف جریانات اصلاح طلب داخل که با تمام هن وهون خود با هزاران رشته ممد حیاتشان وابسته به جمهوری اسلامی است ودر چهار چوب ساختار سیاسی آن قرار میگیرند ودر بزنگاههای حساس در حرف اعتراضی، اما در عمل هوای جمهوری اسلامی رادارند، مشخص است. (جدا از چنداصلاح طلب معترض که فردهستند نه تشکیلات.)
نبود یک اپوزیسیون قدرو جدی در داخل و یک اپوزیسیون گرفتار در خود در خارج حاشیه امنی برای جمهوری اسلامی ایجادکرده و میکند که وی را قادر به یکه تازی در عرصههای مختلف، نسق کشی از معترضان داخل و کلا مردم میسازد. قادربه این که بی پروابدون در نظر گرفتن منافع ملی کشور ماجراجویانه با اسرائیل در افتد، وقیحانه عذر سه هزار وپانصد استاد ومدرس دانشگاههای آزاد را بخواهد! دانشجوایان مقطع دکترا که در واقع همان فوق لیسانسهها باشند! "کسانی که قطعا مورد تائید دستگاههای امنیتی و عقیدتی نظام هستند! "بجای استادان اخراجی بکاربگمارد.
مداحان وقوالانی چون سعید حدادیا نها و زاکانی هابا عقال فلسطینی بر گردن و دستمال بزدی بر دست را در جای بزرگانی چون فروغیها ودهخداها بنشاند وآب از آب تکان نخورد.
داستان اپوزیسیون پرمدعای ایرانی داستان غم انگیزتشکیلاتهای خالی از شور و حرکتی است که قادر به درک توانائی وموقعیت خود در داخل و خارج کشورنیست.
ذات نایافته از هستی بخش - کی تواند که شود هستی بخش.
وقتی این چنین است. باید که دم کشید واجازه داد که لشگر یاجوج ماجوج اسلامی بر سر گذر گاهها، میدانها ومتروها مستقر شوند وجان ازنوجوانی سراسر شور وزیبائی که جرمش انتخاب آزاد حجابش بود. بگیرند!
قاتل جمهوری اسلامیست.
اما تمامی مردم سکوت کرده ایران، احزاب وسازمانهای اپوزیسیون و کنشگران سیاسی، اجتماعی که با پراکندگی واتلاف نیروی خود در بحثها وکشاکشهای گروهی زمینه برای وقاحت، بی پروائئ در بگیر وببندها، شکنجه، زندان ونهایت اعدام وکشتارتوسط جمهوری اسلامی فراهم میآورند نیز گناهکار!
کشور در آستانه یک فرو پاشی کامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار گرفته است! سایه جنگی نا خاسته، تحمل شده توسط بی مسئولیت ترین حکومت تاریخ ایران در حال تکوین است!
آیا هنوز وقت آن نرسیده که بخود آئیم با خلوص نیت و احساس مسئولیت سنگین در برابر سرنوشت این کشور ومردم، تمامی نیروی خود را در جهت ایجاد یک همبستگی ملی واضطراری در برابر جمهوری اسلامی وحوادث پیشررو بکار بندیم؟
آقای رضا پهلوی!
آیا از شما چیزی کم میشود؟ که یک بعنوان یک فرد مطرح در اذهان عمومی مردم که میگوئید عشق وطن دارید. بدون اما واگر! بدون پیشوند وپسوند! قدم پیش نهاده و خواستار حداقل یک گفتگوی فرا گیرحضوری وانترنتی با تمامی کنشگران و جریانهای سیاسی دراین روزهای سرنوشت ساز برای رسیدن به حداقل هائی جهت رسیدن بیک وحدت نظردر مورد مسئله مشخص امروزبستر ساز یک وفاق ملی شوید؟
آیا برای شما جریانهای چپ سنگر گرفته در به اصطلاح پاگیزگی وصف مستقل ایدئولوژیکی! بدون توجیهات معمول کلاسیک امکان نشستن به دور حتی یک میز مجازی با آقای رضا پهلوی و دیگر جریانها وافرادجهت یافتن راهی برای برون رفت از این لابیرنت تنیده شده بدور خود وحرکت تاثیر گذاردر راستای منافع مردم نیست؟
امری که شامل تمامی احزاب، جریانهای جمهوری خواه، ملی، اتنیکی و تمامی کنشگران ریز ودرشت مدعی آزادیخواهی، مردم دوستی، میهن پرستی در مفهوم ملی آن میشود.
مسلما بر پائی چنین نشستی که هدف آن رسیدن بیک تفاهم ملی! برای یاری رساندن به جنبش آزادی خواهانه واجتماعی جوانان در قالب جنبش مهسا و جنبشهای اعتراضی دیگردر مبارزه با جمهوری اسلامی که مطمئنا در پیش روست میباشد. میتواند یاری رسان بزرگی در راستای حمایت مبارزان در داخل کشور و تاثیر گذار در مهارکردن ماجرا جوئیها، سرکوبگریها و نهایت سرنگونی جمهوری اسلامی باشد.
بیائیم قبل از آن که سنگ لحد بر سرمان بگذارند و در خاکمان نهند. نه با صور اصرافیل، بل با صور تاریخ، صوری برآمده از دل یک نیاز ملی بیدار شویم.
اتحاد، اتحاد، رمز پیروزی!
ابوالفضل محققی