صادق زیباکلام،
بسیاری از چهرههای اپوزیسیون و رسانههای نزدیک به آنها، خیلی صریح و علنی، در توصیف حماس و سایر مبارزین فلسطینی، ادبیاتی همچون «تروریست»، «بیرحم»، «جنایتکار» و «مزدوران ج.ا» بهکار میبرند. متقابلاً، اسرائیل را برحق وقانونمدار میدانند.
جانبداری اپوزیسیون یا انقلابیون امروز از اسرائیل، درست نقطۀ مقابل اپوزیسیون و انقلابیون دیروز در سال ۵۷ است. اپوزیسیون محمدرضاشاه پهلوی، همچون نظام ج.ا امروز، اسرائیل را غاصب، ظالم، تجاوزگر و جنایتکار میدانست و متقابلاً فلسطینیها را مظلوم و قربانی صهیونیسم و اربابان غربی آنها.
اگر مشاهدهگری از مریخ در سال ۵۷ به ایران آمده بود و ستایش ایرانیان از فلسطینیها و استقبال میلیونیشان از «یاسر عرفات»، رهبر فلسطینیها در تهران را مشاهده میکرد، و امروز همان مریخی مجدداً به ایران میآمد، از تغییر جهت بسیاری از ایرانیها در قبال مناقشۀ اعراب و اسرائیل، بهتزده میشد. متحیر میماند که چگونه بسیاری از چهرههای اپوزیسیون خارج از کشور، بالأخص سلطنتطلبها، «حماس» و مبارزین فلسطینی را «تروریست» و «آدمکش» خطاب میکنند. گیج میشد و تردید میکرد که شاید اشتباهاً به سرزمین دیگری رفته است. چگونه ممکن است که ۴۵ سال پیش، فلسطینیها آنقدر ارج و قرب در میان ایرانیان داشتند، اما حالا بهچشم «تروریست» و «قاتل» بهآنها مینگرند؟
شاید اگر مریخی متحیر، اندکی کنکاش میکرد، در مییافت که نه نگاه اپوزیسیون ۴۵ سال قبل، و نه نگاه اپوزیسیون امروز، چندان ارتباطی به ریشههای تاریخی مناقشۀ اعراب و اسرائیل پیدا نمیکند. فیالواقع بسیاری از ایرانیان، چه دیروز و چه امروز، نه فهم چندانی از اسباب و علل و چگونگی بهوجود آمدن اسرائیل دارند، و نه از ۴۰۰۰ سال تاریخ یهودیت و فلسطین چیزی میدانند. مبناء داوری آنها، چه دیروز و چه امروز، بغض و کینهای است که نسبت به حکومت دارند. حکومت محمدرضاشاه پهلوی مناسبات گرم و نزدیکی با اسرائیل داشت، بنابراین اپوزیسیون چشم دیدن اسرائیل را نداشت. امروز برعکس شده و نظام ج.ا با اسرائیل دشمن و خواهان نابودی آن و متقابلاً با فلسطینیها سری سوا دارد، و این باعث شده که اپوزیسیون از اسرائیل طرفداری کرده و چشم دیدن فلسطینیها را ندارد. این وسط تنها چیزی که برای ایرانیان مطرح نیست، «حقیقت» است.