Friday, Oct 27, 2023

صفحه نخست » با کاسه‌ای پر از شبنم، ابوالفضل محققی

Abolfasl_Mohagheghi_2.jpgفغان ز جغد جنگ و مرغوای او
که تا ابد بریده باد نای او


دخترک پرسید "پدرم کجاست؟" مادر گفت "پدرت در جنگ است."
"مادر! پدرم کی بر میگردد؟"
مادر گفت "هر زمان که بتوانی کاسه‌ای پر از شبنم پر کنی و آرزو کنی که پدرت برگردد. "
سحرگان دخترک با کاسه بر دست در میان گلبرگ‌ها میگردیدوآرزوی تمام شدن جنگ وبازگشت پدر میکرد.
چه تلخ است دیدن تصویرجهانی که در آن کودکان قتل عام می‌شوند. کودکان کشته شده، کودکان به گروگان گرفته شده اسرائیلی با کاسه‌هایشان در دست در آرزوی صلح، در اسارت تفکری تروریستی که آزادی خود رابا محو یک کشور، با گروگان گیری کودکان وپیر زنان وپیر مردان گره می‌زنند.

چه تلخ ودرد آوراست دیدن کودکان فلسطینی که در زیر آوار خانه‌های ویران گشته توسط بمب افکن‌های اسرائیلی جان سپرده‌اند. آنها نیز کاسه شبنمی ازآرزو طی سالها جنگ در دست دارند. آرزوهائی بسیارساده، زندگی بی هراس از جنگ، شادمان در کنارعزیزان. اماحال جان داده در آغوش مادری که او نیز کشته شده است. قربانیان بی گناه تفکری که رهائی از چنگال تروریسم وجنایت وحشتناک حماس را با نابودی یک شهرو اهالی آن پاسخ می‌دهد.
ده‌ها هزار کودک اوکرائینی درآتش جنگی می‌سوزند که خود هیچ نقشی جز قرار گرفتن در محدوده جغرافیائی که مورد کشمکش قدرت‌های جهانی است ندارند. کشته می‌شوند، به اسارت در آمده مورد تجاوز وخریدوفروش دلالان کودکان قرار می‌گیرند.
چه میزان کودکان روسی باید که در چشم انتظاری پدرانی که دیگر باز نخواهند گشت کودکی نکرده مانند کودک فیلم "بیا وبنگر" یک شبه پیر شوند؟
و اما، ما در کجای جهان ایستاده‌ایم؟ دردا که وضعیت ما ملت گرفتار شده ایران تلخ تر و غمبار تر از تمامی این هاست. ما امروز در جایگاهی ایستاده‌ایم که لعنت ابدی قاتلان انسان را بر دوش می‌کشیم. چرا که بخش زیادی از خشونت جاری درجهان، در منطقه خاورمیانه و در جای جای ایران بنام جمهوری اسلامی ایران که در نهایت منتسب به ایران وایرانیست بنام ما رقم می‌خورد. بی آنکه خواست اکثریت مردم ایران باشد.
تاوان عملکردملتی که درمیان نئشگی نا بخرادانه ناشی ازعقب ماندگی تاریخی، باورهای دینی، توهم رسیدن به آزادی و عدالت دریغ شده طی قرن‌ها استبدادحکام، باوراحساسی به روشنفکران تحصیل کرده، دریغاکه اکثریتشان با سلاحی بردست و نارنجکی بر کمر گاه که من نیز خود از جمله آنان بودم! می‌خواستند آزادی به ارمغان بیاورند وعدالت بر قرار سازند.
مبارزانی که "تنها ره رهائی را در جنگ مسلحانه " می‌دیدند. به حمایت از مردی برخاستند که بنام آزادی و عدالت پای بر این سرزمین نهاد و در میان هلهله شادمانه یک ملت تکیه بر قدرت زد. متحجری خدعه کار که هدفی جز بر پائی حکومت اسلامی وجاری کردن قانون شرع نداشت. مردی غرق در کینه نسبت به خاندان پهلوی، نسبت برهر آنچه که بوئی از نو آوری، تمدن، علم، تخصص، روشنفکری و مدرنیسم می‌داد.
مردی که ستایشگرجنگ بود و"شهادت" بخوان مرگ. با شعار مرگ بر امریکا واسرائیل فضای خشونت، کشت وکشتار، اعدام‌های دستجمعی رابر جامعه مستولی ساخت. گلستان‌ها تخریب کرد وگورستان‌ها آباد نمود.
تخم کینه ونفرت را در سرتا سر این سرزمین بنام حکومت اسلامی، بنام حکومت عدل علی، بنام دفاع از مستضعفان جهان که درواقع همین گروه‌های تروریستی گوناگون باشند در میان عقب مانده ترین وفرصت طلب ترین اقشار جامعه افشاند. ملت را بخودی وغیر خودی تقسیم کردوتخم نفاق وچند دستگی افکند.
اما فاجعه احزاب، سازمان‌ها وافراد مسخ شده توسط ایدئولوژی‌های رنگارنگ که وجه مشترکشان با او مبارزه با امپریالیسم جهانی بسرکردگی امریکا و میل به " اردو گاه سوسیالیسم"در سیمای اتحاد شوروی بود. جامه دموکرات انقلابی بر تن ارتجاعی اوپوشاندند. چشم برغولی بنام ولایت فقیه که او ازبطری جادوئی سال‌ها مانده در اعماق زمان آزاد ساخته وبر صدر قانون اساسی نشاند بستند.
حمایت کردند ازاعدام کسانی که الیت جامعه بودند و مصدر کار در حکومت پهلوی. ماحمایت گران شرمنده‌ای که باتفکرایدولوژیک خود، با عمل کردی حاصل از چنین تفکری چشم برسرکوب هر مخالفی از جانب او بستیم. حزب توده "خط امامی" برای او ساخت صحه بر ولایتش نهاد که امروز در سیمائی بمراتب خشن تر، بی پروا تر و بی شرم ترو جنایتکار تر ازکفن د زد قبلی بنام ولی فقیه. حاکم برسرنوشت این ملت گردیده است.
ولی فقیهی خود شیفته، بی مسئولیت دربرابر تمام تصمیم گیری‌های خودسرانه خود.، کینه توز، وجنایتکارکه رویای رهبری نه تنها هلال شیعی، بل جهان اسلام را دارد.
رویای تلخی که بخش عظیم. این تلاطم، این درگیری‌های نظامی، عملکرد‌های تروریستی حاصل در داخل وخارج از کشور محصول آن است.
این حمله ماجرا جویانه، ویرانگر وجنایت بار حماس به اسرائیل که مسلما با حمایت وهماهنگی جمهوری اسلامی با علم به واکنش گسترده دولت نتایاهو صورت گرفته، منطقه وجهان را در آستانه جنگی خانمانسوزقرارداده که جنگ ملت ما، مردم ما نیست. تصمیم نابخردانه بر خاسته ازجریان افراطی حاکم برکشورکه هرگز منافع ملی این ملت وسرزمین را ندیده است.
امروز مهم ترین وظبفه ملی و میهنی هر ایرانی، هر جریان، هر کنشگر اجتماعی و سیاسی چیزی نیست جز مخالفت با سیاست‌های جنگ طلبانه جمهوری اسلامی.
نیافتادن در دام جبهه‌ای است که بنام حمایت از ملت مظلوم فلسطین در تقابل با اسرائیل گشوده شده ومبارزه آزادیخواهانه جنبش "زن، زندگی، آزادی" را سرکوب وتحت الشعاع قرار داده است.
متاسفانه باردیگربرخی افراد، چهره‌ها، وجریان‌های سیاسی دست" بقلم برده" شروع به تحلیل، آنالیز ودادن نظر بر این که مجرم اصلی کیست؟ نموده‌اند. اسرائیل ستیزی واینکه اسرائیل از دیر باز دشمن تاریخی ایران بوده ومنشا اصلی جنایت اوست را در دستور کار خود قرار داده‌اند، که نتیجه آن جز هم صدائی با جمهوری اسلامی وتقابل با اسرائیل و کشیده شدن بدنبال حوادث تلخی که ماجراجوئی‌های خامنه‌ای بوجود آورده است! نیست.
برای اپوزیسیون جمهوری اسلامی، برای جریان‌های ضد جنگ وصلح طلب چه در داخل وچه خارج از کشوروظیفه‌ای مهم تراز مبارزه با جمهوری اسلامی در راستای حمایت ازتداوم" جنبش مهسا "نیست.
مامنادیان زندگی، شادی، آرامش، صلح، آبادانی، آزادی، عدالت وفضائی سرشار از محبت وعشق به انسان و کودکانی هستیم در نقطه، نقطه جهان که بجای پرکردن کاسه هائی ازشبنم با آرزوی پایان جنگ! کودکانی باشند شادمان بی هراس از بمباران‌های شبانه، بی هراس از یورش جانیان مسلح به کاشانه‌شان در آغاز سپیده دم، با امید فردائی شاد وروشن با موسیقی روح افزای حیات، که با خیال آسوده سر بر بالین بگذارندوسحر گاهان با بوسه پرمهر مادر، پدر سر از بالین بر دارند. "سلام صبح بخیر چه روز زیبائی است.

ابوالفضل محققی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy